بررسي چگونگي تعامل كاربران مختلف با محيط فرا پيوندي وب و مطالعه عملكرد آنها در جستجوي مروري

Hits: 1208
User rating: / 
PoorBest 

Review

چكيده

محيطهاي فراپيوندي در وب براي يافتن اطلاعات مورد نياز از طريق بررسي، مرور و دنبال كردن پيوندها مورد استفاده قرار مي‏گيرند. كاربران براي رسيدن به صفحه يا صفحاتي از وب كه اطلاعات مرتبط را در اختيار آنها قرار دهد، درباره انتخاب پيوندها و جهت‏يابي تصميم‏گيري و از علايم و نشانه‏هايي استفاده مي‏كنندكه عناصر وب در اختيار آنها قرار مي‏دهد. در پژوهش حاضر، براي بررسي رفتار جستجوي مروري كاربران، عناصر مرتبط با نظام اطلاعاتي از يك سو، و عوامل مربوط به ويژگيهاي افراد از سوي ديگر مورد توجه قرار گرفت. حاصل تعامل اين دو، يعني گزينش پيوندها، جهت‏يابي و عملكرد كاربران در يك محيط فراپيوندي و در كنار يكديگر بررسي شد. جامعۀ آماري اين پژوهش 60 دانشجوي تحصيلات تكميلي از رشته‏ها و دانشكده‏هاي مختلف دانشگاه فردوسي بود و داده‏هاي آن از طريق «پرسشنامه» و «ثبت داد و گرفت» دانشجويان به دست آمد. يافته‏هاي پژوهش نشان داد بين كاربران حوزه‏هاي تحصيلي و مقاطع تحصيلي مورد مطالعه از لحاظ چگونگي تعامل (ميزان آشنايي و درك عناصر و اجزاء صفحات وب) تفاوت معناداري وجود دارد. در همين راستا، آزمون فرضيه مشخص كرد تفاوت در عملكرد كاربران دو حوزه و مقطع مورد مطالعه، معنادار است. بر اساس نتايج آزمون هر دو فرضيه، دانشجويان حوزه علوم پايه و مهندسي و مقطع دكتري، عملكرد بهتري در مرور محيط فراپيوندي داشتند، اما اين تفاوت در بين دانشجويان دختر و پسر معنادار نبود.

كليد واژه‏‏ها: جستجوي مروري، نظامهاي فراپيوندي، فرامتن، وب، ويژگيهاي فردي.

 

1. مقدمه

مرور[1] يك راهبرد كاوشي -  اكتشافي است كه در بسياري از فعاليتهاي روزانه افراد، از جستجو در فهرست‏‏برگه‏ها و قفسه‏هاي كتابخانه‏ها گرفته تا نگاه كردن به اجناس فروشگاه‏ها، جستجو و تغيير كانالهاي تلويزيوني، جستجو در پايگاه‏هاي اطلاعاتي يا گشت و گذار در صفحات وب، مشاهده مي‏شود. در معناي علمي آن، بخصوص در حوزه بازيابي اطلاعات، مرور اغلب هم معني يا جايگزين با جهت‏يابي يا پيمايش منابع اطلاعاتي تلقي شده و در حوزه تعامل انسان با رايانه نيز معادل و هم‏ارز با جهت‏يابي به كار مي‏رود. وب كه اكنون بخشي از زندگي ما شده، ابزار مناسبي براي مرور از طريق پيوندهاي فرامتني[2] است. امكان دستيابي به اطلاعات از طريق جستجوي مروري، وب را جذاب‏تر و كاربردي‏تر نموده، به‌طوري كه هر روز ميليونها كاربر به مرور در اين محيط به عنوان يك روش اطلاع‏جويي مي‏پردازند. مرور براي كاربراني كه علاقه خاصي به يك حوزة تحقيقاتي دارند، امكان يادگيري و نيز روزآمدسازي و گسترش دانش تخصصي را فراهم مي‏آورد. قابليت نظامهاي فراپيوندي در سازماندهي اطلاعات و تركيب‏بندي اجزاي تشكيل‏دهندة مدارك، سبب شده است تا بسياري از پايگاه‏هاي علمي، سايتهاي تجاري و موتورهاي جستجو، داده‏هاي خود را با استفاده از اين فناوري سازماندهي كنند و در دسترس قرار دهند. در همين راستا، «وانگ و بيسلي»[3] در گزارش يافته‏هاي تحقيق خود نشان مي‏دهند روش دنبال كردن پيوندها رايج‏ترين روش از ميان ده راهبرد حل مسئله در تعامل كاربران با وب است. پژوهش حاضر مطالعه‏اي پيرامون فرايند جستجوي مروري و تعامل كاربر با محيط بازيابي فراپيوندي وب است. اين پژوهش به مطالعات مرتبط با رفتار اطلاع‏يابي كاربران در محيط وب مربوط مي‏شود و زمينه گسترده‏تر آن حوزة تعامل انسان با رايانه است.

2. بيان مسئله و اهميت آن

محيط فراپيوندي در وب براي يافتن اطلاعات مورد نياز، بر مرور از طريق دنبال كردن پيوندها تأكيد دارد. جهت‏يابي از طريق دنبال كردن پيوندها به عنوان راهبرد اصلي مرور در وب، مسائل و مشكلاتي را در بر دارد. گم كردن جهت[4] كه در اوايل تاريخ فرامتن به عنوان يكي از چالش‏برانگيزترين مسئله‌هاي مربوط به اين نظامها به‌شمار مي‌رفت[5]، در محيط وب و بخصوص در يك فرامتن چندرسانه‏اي[6] هنوز به عنوان يك مشكل وجود دارد[7].نظام اطلاعاتي فرامتن بالقوه مي‏تواند كاربر را گيج كند و يا باعث گم شدن و دور شدن وي از موضوع مورد نظر شود. اين مشكل مانع دستيابي فرد به اطلاعات مرتبط مي‏شود و وقت زيادي را از وي تلف مي‏كند. در چنين محيطي، كاربران اغلب با تعداد زيادي پيوند روبرو مي‏شوند كه به نظر مي‏رسد بسياري از آنها به يك اندازه مرتبط يا به يك اندازه غيرمرتبط هستند. در نتيجه، افراد به جاي اخذ تصميمي آگاهانهومبتني بر اطلاعات، ناگزير مي‏شوند پيوندها را دنبال كرده، با بررسي آنها از مرتبط بودن يا نبودن پيوند مورد نظر و در نهايت مدارك يا صفحات بازيابي شده اطمينان حاصل كنند، در غير اين صورت به عقب بازگردند تا پيوند ديگري را امتحان و يا مسير ديگري را طي نمايد.

مشابه با پيمايش در فضاي فيزيكي، هر يك از اين نظامها براي سهولت عمل جستجو و بازيابي اطلاعات مرتبط، عناصر خاصي را فراهم آورده‏اند كه سرنخها و نشانه‏هاي لازم را در اختيار كاربران قرار داده و آنها را در جهت‏يابي كمك ‏مي‏كند؛ به اين صورت كه كاربر از علايم و نشانه‏هايي كه عناصر وب در اختيار وي قرار مي‏دهد، براي مسيريابي در فضاي فراپيوندي استفاده مي‏كند. آشنا بودن كاربر با اين عناصر، درك روابط موجود و دريافت نشانه‌ها، به جهت‌يابي بهتر و مرور موفق‏تر كمك مي‏كند. در اين محيط، افراد با توجه به برخي از اجزا و عناصر پيش‏بيني شده، نظير مسير ارتباطي، ميزان اطلاعات در زماني خاص، محتوا، توصيفگرهاي پيوند، تصويرها، راهنماهاي مفهومي (مانند ترتيب عنوانها، تركيب‏بندي و تنظيم صفحات) و نوع بازخورد، اقدام به تصميم‏گيري مي‏كنند[8]. اگر عناصر موجود در صفحات وب و نشانه‏هاي اطلاعاتي دقيق‏تر انتخاب و ارائه شود، كاربران مي‏توانند جهت‏يابي بهتري داشته باشند. چنين رويكردي، احتمال پيمايش مسيرهاي تكراري يا غيرمرتبط را كاهش مي‏دهد.

افزون بر ويژگيهاي نظام و عناصر آن، چگونگي تعامل كاربران با نظام نيز از جمله علايق مطالعاتي در محيطهاي بازيابي اطلاعات به‏شمار مي‏آيد. مطالعات مربوط به تفاوتهاي فردي، بر نقش ويژگيهاي افراد و نحوة تعامل آنها با محيط، نگرشها، رفتارها و عملكرد آنها تأكيد دارد. اين مطالعات نشان مي‏دهد چگونه يك ويژگي در ميان طبقه‏اي از افراد مي‏تواند به رفتاري خاص در افراد آن طبقه منتهي شود. بر اين اساس، اين احتمال وجود دارد كه بين ويژگيهاي فردي كاربران همچون آشنايي و استفاده از عناصر وبو درك نشانه‏هاي اطلاعاتي، ارزيابي ربط پيوندها و صفحات وب و به‌طور كلي چگونگي تعامل كاربران با محيط فراپيوندي و رفتار جستجوي مروري آنها، ارتباط وجود داشته باشد.

در طراحي نظامهايي كه جستجوي مروري در وب را پشتيباني مي‏كنند، توجه بيشتر به فرايند مرور از آن‌رو اهميت دارد كه مي‏تواند به طراحي كاربرمدارتر صفحات وب، عناصر و اجزاي اطلاعاتي، رابطهاي كاربري در سايتها و موتورهاي جستجو و پيوندها منجر شود و با پشتيباني جستجوي مروري، اين فرايند را بهبود بخشد. بررسي ميزان آشنايي گروه‏هاي مختلف افراد از عناصر اطلاعاتي و دريافت نشانه‏ها و علايم اطلاعاتي، تصويري مبتني بر نگرشي علمي ‏در اختيار قرار مي‏دهد. پژوهش حاضر بر آن است تا با مطالعه و مشاهدة رفتار مرور كاربران در محيط فراپيوندي وب و در استفاده از عناصر وب و دريافت نشانه‏هاي اطلاعاتي، از فرايند مسيريابي و عملكرد كاربران در اطلاع‏جويي گزارشي ارائه كند و رابطه آنها را با ويژگيهاي گروه‏هاي مختلف جامعة پژوهش، مورد مطالعه قرار دهد، به‌طوري كه از نتايج آن بتوان در توسعة نظامهاي بازيابي اطلاعات، بخصوص نظامهاي مبتني بر فراپيوند، استفاده نمود. بنابراين، برخي از ويژگيها و عوامل مطرح در دو سوي اين فرايند، يعني انسان و نظام و چگونگي تعامل آنها، مورد توجه پژوهش حاضر مي‏باشد.

3. پيشينه پژوهش

پژوهشگراني كه به مطالعه رفتار اطلاع‏يابي كاربران و تعامل آنها با محيط وب پرداخته‏اند، از جنبه‏هاي گوناگون، جستجوي مروري افراد را مورد مطالعه و تحقيق قرار داده‏اند. از جمله پژوهشهايي كه به مطالعه عملكرد كاربران در محيط فراپيوندي پرداخت و نقش عناصر صفحات وب را در مسيريابي كاربران بررسي نمود، پژوهش «آتر و جانسون»[9] بود. آنها در تحقيق خود، فرايند گم كردن جهت در محيط فرامتن را در ميان كاربران مطالعه و از آن به عنوان معياري براي ارزيابي كارآيي نظام فرامتن استفاده كردند. استدلال اين دو پژوهشگر آن بود كه اگر بتوان دلايل گم كردن جهت را در ميان كاربران پيدا كرد، نظامهايي مي‏توان طراحي نمود كه احتمال گم كردن جهت را كاهش دهد. آزمودنيهاي پژوهش، مهم‏ترين دلايل گم كردن جهت در محيط فراپيوندي را ضعف يا ابهام برچسبهاي اختصاص داده شده به پيوند‏ها، تعداد زياد و مبهم پيوندها يا گزينه‏هاي موجود، نبود امكان بازگشت و بزرگي سايت بيان كردند. با انديشه‏اي مشابه، «آهوجا و وبستر»[10] طي تحقيقي سهولت و دشواري استفاده از محيطهاي فراپيوندي را بررسي و معيارهاي جهت‏يابي و دلايل گم شدن افراد را در محيط وب مطالعه كردند. اين پژوهشگران معتقد بودند مطالعه جنبه‏هاي شناختي مرور و دنبال كردن پيوندها، تصوير روشن‏تري از چگونگي تعامل كاربران با نظامهاي فراپيوندي و فرايند شناختي جهت‏يابي آنها در اختيار قرار مي‏دهد. علاوه بر آن، بررسي فرايند گم شدن و جنبه‏هايي كه مرور در محيط فراپيوندي را سهل يا دشوار مي‏كند، مي‏تواند اطلاعات مفيدي براي طراحان جهت طراحي هر چه كارآمدتر سايتها و صفحات وب فراهم آورد و به عملكرد بهتر كاربران منتهي شود. يافته‏هاي پژوهش آنها تفاوت در سهولت جهت‏يابي را به دليل تفاوت در طراحي صفحات وب نشان داد. نتايج حاكي از آن بود كه قالب‏بندي و طراحي دقيق‏تر صفحات و كاربرد ابزارها و عناصري كه به كاربر در پيمايش صفحات وب كمك كند، براي حل مشكل جهت‏يابي در محيطهاي فراپيوندي مي‏تواند مفيد باشد.

«ديتريچسان»[11] در پايان‏نامة دكتراي خود، چگونگي اندازه‏گيري رفتار مرور كاربران را مورد توجه قرار داد. افراد مورد پژوهش وي براي پاسخگويي به پنج پرسش، وب‌سايتهايي را مرور كردند كه اطلاعاتي در مورد بيماري ايدز ارائه مي‏داد. آزمودنيها با توجه به توانمنديهايشان در استفاده از رايانه و جستجوي محيط وب، به سه گروه «قوي»، «ماهر»، و «با مهارت كم» دسته‏بندي شدند و عملكرد آنها در جستجوي وب از طريق دو معيار «ميزان موفقيت» در يافتن پاسخهاي صحيح و «مدت زمان» صرف شده در يافتن پاسخ، مورد توجه قرار گرفت. پژوهشگر نتيجه مي‏گيرد مهارت بيشتر رايانه‏اي افراد، دلايل موفقيت آن گروه از آزمودنيهاست، اما جنسيت تأثيري در نتايج مرور نداشت. سپس براي بررسي كارآيي و بازدهي عمل جستجوي مروري، نسبت هرصفحه مورد بازديد به كل صفحات بازديد شده، مطالعه و محاسبه شد. ميزان زياد دفعات تكرار بازديد از يك صفحه، بيانگر آن بود كه كاربران مسيرهاي تكراري را مي‌چرخند كه گاه خود از تكراري بودن مسيرها بي‏اطلاعند. نتايج اين پژوهش همچنين نشان داد طراحي ضعيف صفحات و ابزارهاي ناهماهنگ جهت‏يابي، كاربران غيرحرفه‏اي يا حرفه‏اي و حتي كاربران بسيار حرفه‏اي را هم گيج و گمراه كرده است.

در راستاي هدفهاي اين پژوهش، مي‏توان به طور خلاصه به يافته‏هاي پژوهشهاي ديگر اشاره كرد. ازجمله آنها پژوهشهاي «يوآن»[12] و «ژانگ»[13] است كه بر تأثير تجربه و مهارت كاربر در افزايش به كارگيري ابزارها و عناصر وب تأكيد دارد. افزون بر آن، وجود رابطه بين تجربه و مهارت كاربر و عملكرد او در پژوهش محققاني چون «برينكرهاف و ديگران»[14]، «ترك‌زاده و ون‏دايك»[15]، و «وايت و موريس»[16] تأييد شده است. تأثير تجربه و مهارت كاربر بر نحوه تعامل او با محيط وب[17]، همين‌طور در جهت‏يابي در محيط فراپيوندي[18] بررسي و تأييد شده است. برخي تجربيات موجود، مرور نوشته‏ها و بررسي نتايج مشابه نشان مي‏دهد اين رابطه در مورد مدت زمان جستجو نيز تأييد شده است[19]. از طرفي، در پژوهشهاي ديگر[20] بين حوزه‏ها و مقاطع علمي ‏و تحصيلي مختلف تفاوتهاي معناداري در عملكرد و تعامل با محيط وب مشاهده شده است.

4.هدفهاي پژوهش

پژوهش حاضر در پي تحقق هدفهاي زير است:

الف) شناسايي اجزا و عناصر اطلاعاتي كه در تصميم‏گيري براي دنبال كردن پيوندها در محيط وب به كاربران كمك مي‏كند.

شناسايي رابطه احتمالي بين ويژگيهاي فردي كاربران با ميزان شناخت و درك آنها از عناصر صفحات وب.

ب) بررسي عملكرد كاربران در جستجوي مروري در محيطهاي فراپيوندي.

5. فرضيه‏‏هاي پژوهش

1- بين ويژگيهاي فردي كاربران و درك آنها از عناصر و اجزاي صفحات وب، رابطه وجود دارد.

2- بين ويژگيهاي فردي كاربران و عملكرد آنها در مرور محيط فراپيوندي وب، رابطه وجود دارد.

6. روش پژوهش و جامعة آماري

با توجه به نوع گردآوري داده‏‏ها و همچنين تحليلهاي صورت گرفته، رويكرد پژوهش حاضر تركيبي است. در روشهاي تركيبي، دو رويكرد مختلف اندازه‏گيري مي‏تواند مكمل يكديگر باشد. جامعه مورد پژوهش اين تحقيق را دانشجويان مقاطع تحصيلات تكميلي دو حوزه علوم انساني- اجتماعي و علوم پايه و مهندسي در دانشگاه فردوسي مشهد تشكيل مي‏دهد. تعداد نمونه‏ها در هر طبقه 30 دانشجو و در مجموع 60 دانشجوي شاغل به تحصيل را در مقطع تحصيلات تكميلي در بر مي‏گيرد.افزون بر آن، به لحاظ جنسيت و مقطع تحصيلي نيز نسبت نمونه‏ها برابر بود.

از آنجا كه جستجوي كليدواژه‏اي در محدوده اين پژوهش قرار نمي‏گرفت و تنها جستجوي مروري مورد نظر بود، تلاش شد تا محيطي كاملا مبتني بر جستجوي مروري فراهم شود. بنابراين، موتور جستجوي گوگل به عنوان رايج‏ترين مرجع جستجوي اطلاعات[21] مورد توجه قرار گرفت. آزمودنيهاي اين پژوهش جستجوي خود را از راهنماي موضوعي گوگل[22] آغاز كردند و در ادامه به جستجوي مروري در محيط فراپيوندي براي رسيدن به اطلاعات مرتبط درباره «آلودگي هوا و آلاينده‏هاي هوا[23]» پرداختند. اين موضوع به دليل مورد توجه عام بودن و ارتباط مستقيم نداشتن آن به رشته‏‏ علمي خاصي، انتخاب شد.

بنا به ضرورت و به دليل ماهيت پژوهش، داده‏هاي مورد نياز از طريق دو ابزار مختلف، يعني ثبت رخدادها و پرسشنامه، گردآوري شد. گردآوري داده‏‏ها از طريق ثبت رخدادها، يكي از روشهاي بسيار متداول در پژو‏هشها، از جمله پژوهشهاي حوزه بازيابي اطلاعات است. برخي از تحقيقاتي كه در پيشينة پژوهش حاضر به آنها اشاره شد و بسياري از پژوهشهاي ديگر، از اين فن براي جمع‏آوري داده‏هاي مورد نياز خود استفاده كردند. اين فايلها از طريق نرم‏افزارهايي به دست مي‏آيد كه با ثبت و ذخيره رخدادها در صفحه‏ نمايشگر، داده‏هايي را براي استفاده‏هاي بعدي فراهم مي‏آورند[24]. پرسشنامه پژوهش، متشكل از دو بخش بود كه بخش اول آن ويژگيهاي فردي و تجربه‏هاي كاربران و بخش دوم ميزان شناخت كاربران را از اجزا و عناصر صفحات وب، مورد پرسش قرار ‏داد.

7. روشهاي تجزيه و تحليل يافته‏ها

تحليل داده‏هاي به دست آمده از پرسشنامه از طريق روشهاي متداول آمار توصيفي و استنباطي، با استفاده از نرم‏افزار انجام گرفت. داده‏هاي به دست آمده از طريق ثبت رخدادها، داده‏هاي كيفي شمرده مي‏شوند كه به روش تحليل محتوا بررسي و اطلاعات مورد نياز استخراج شد. از آنجا كه محيط وب و چندرسانه‌اي‌ها به حوزه‏هاي تحقيقاتي مهمي‏ بدل گشته‏اند، داده‏هاي كيفي غيرمتني در پژوهشهاي علم اطلاعات و حوزه رايانه نقش مهمي يافته است و شامل همه داده‏هاي غيرعددي، لغتها، تصويرها، صداها، چندرسانه‏اي‌ها و ... است كه از طريق مصاحبه، يادداشتهاي روزانة محققان، اسناد اداري، وب‏سايتها و مانند آن به دست مي‏آيد[25].

مشابه با معيارهاي سنتي بازيافت و دقت كه براي بررسي عملكرد و ميزان موفقيت كاربر در جستجوي منابع در نظامهاي بازيابي اطلاعات به ‏كار مي‏رود، بسياري از پژوهشگران[26] رفتار جستجوي مروري كاربران، بويژه در فرايند جهت‏يابي و گم كردن جهت و عملكرد آنها در محيط فراپيوندي را از طريق بررسي پيوندهاي مراجعه شده و پيوندهاي مرتبط، مطالعه نمودند. در اين پژوهشها، بنا به ماهيت، پيوندهاي مرتبط، غيرمرتبط، تكراري و كل پيوندهايي كه كاربران در طي جستجوي مروري برگزيده‏اند، مورد توجه تحقيقاتي قرار ‏گرفته است. بر اين اساس، در پژوهش حاضر از بررسي ميزان «مراجعه كاربران به پيوندها و انتخاب آنها» به عنوان شاخص سنجش كيفيت و كميت رفتار جستجوي مروري كاربران و ميزان موفقيت عمل اطلاع‏جويي آنها استفاده شد. از جمله مقياسهاي موجود در اين حوزه، مقياسي است كه توسط «اسميت»[27] براي بررسي گم شدن و ارزيابي عملكرد كاربران در جستجوي اطلاعات در محيط فراپيونديپيشنهاد شده و در پژوهشهاي زيادي مورد استفاده قرار گرفته است. اسميت يكي از مقياسهاي شناخته شده براي بررسي كمّي ‏و اندازه‏گيري فرايند جهت‏يابي كاربراني است كه در محيط وب به جستجوي مروري مي‏پردازند. اسميت به رخداد گم شدن در يك فضاي فراپيوندي نه به صورت ذهني، بلكه به عنوان رخدادي كه موجب تنزل عملكرد كاربران مي‏‏شود، توجه مي‏كند. وي معتقد است چنانچه بتوان رخداد گم شدن را اندازه‏‏گيري كرد، مي‏‏توان نظامهايي را كه سبب گم شدن مي‏‏شوند و كاربراني را كه گم مي‏‏شوند، شناسايي و عوامل تأثيرگذار بر آنها را مشخص كرد. براي وضوح بيشتر منطق نهفته در آن، كه شباهت زيادي به معيارهاي دقت و بازيافت دارد، اين مقياس به اختصار شرح داده مي‏شود.

:rتعداد گره‏‏هايي كه براي انجام يك جستجو (جستجوي خاص) لازم است به آنها مراجعه شود.

s: تعداد كل گره‏هايي كه در هنگام جستجو به آنها مراجعه شده است.

:n تعداد گره‏هاي مختلفي كه در هنگام جستجو به آنها مراجعه شده است.

:L گم شدن.

مقياس اندازه‏گيري گم شدن اسميت، به اين شرح محاسبه مي‏شود:

 

جدول 1، نمونه داده‏هاي به دست آمده از فايل مربوط به جستجوي مرور يك آزمودني را نشان مي‏دهد.

 

جدول 1. نمونة يك سياهه وارسي و داده‏هاي استخراج شده از فايلهاي ثبت شده از رفتار جستجوي مروري يك كاربر

آزمودني

دانشكده

پيوند‏هاي مرتبط

پيوندهاي غير مرتبط

پيوند‏هاي تكراري

كل پيوند‏ها

پيوندهاي مطلوب

نمره اسميت

X

X

9

9

5

23

8

35/0

 

بنابراين، محاسبة نمونه ذكر شده به صورت زير است:

 

در مقياس اسميت كاربران با مقدار گم شدن كمتر از4/0 گم نشده‏اند، اما مقادير بيش از 5/0 به اين معناست كه آنها به يقين گم شده و عملكرد خوبي در مرور صفحات وب نداشته‏اند. بر اين مبنا، به‏طور دقيق‏‏تر42/0 مقدار بحراني گم شدن است. در يك جستجوي كامل L=0 است. در نتيجه، مي‏توان چنين فرض نمود كه نمره كوچكتر، نشان‏دهنده عملكرد بهتر كاربران در جستجوي مروري محيط فراپيوندي است. علاوه بر آن، يكي ديگر از معيارهاي اندازه‏گيري عملكرد كاربران در محيطهاي بازيابي اطلاعات، شاخص زمان است. زمان صرف شده براي انجام جستجو، زماني است كه طي آن كاربر عمل جستجو را كامل نموده و به اتمام مي‏رساند. اين شاخص، به‌طور كلي معيار خوبي براي اندازه‏گيري عملكرد و بازدهي است و مقايسة بين اعمال و آزمايشهاي مختلف را ممكن ساخته و تسهيل مي‏كند[28].

8. يافته‏هاي پژوهش

در اين پژوهش، حوزه تحصيلي، مقطع تحصيلي، جنسيت و ميزان تجربه و مهارت كاربران در استفاده از رايانه و محيط وب به عنوان متغيرهاي مستقل پژوهش مورد توجه قرار گرفت. براي به دست آوردن اطلاعات مربوط به متغير «ميزان تجربه و مهارت كاربر در استفاده از رايانه و محيط وب» شش پرسش طرح شد. به اين ترتيب، اين بخش تجربه و مهارت كاربر را از سه بُعد مورد توجه قرار داد كه در قالب شش پرسش ارائه شد و شامل اين موارد است: 1- مدت زمان استفاده از رايانه 2- ميزان آشنايي با فنون رايانه‏اي (كه خود متشكل از پنج پرسش مجزاست) 3- مدت استفاده از اينترنت و محيط وب 4- مدت زمان (به‌طور متوسط) جستجوي كاربر در محيط وب و اينترنت براي يافتن اطلاعات (علمي و غير علمي) در زمان جاري 5- ميزان استفاده از پيوندها براي جستجو و يافتن اطلاعات و 6- ميزان استفاده از فهرستهاي موضوعي (اعم از فهرستهاي موضوعي موتورهاي جستجو و ساير فهرستهاي موضوعي) براي جستجو و يافتن اطلاعات. جدول 2، داده‏هاي به دست آمده در اين بخش از پژوهش را به تفكيك نشان مي‏دهد.

 

جدول 2. ميانگين و انحراف معيار تجربه و مهارت كاربران در استفاده از رايانه و محيط وب به تفكيك حوزه تحصيلي، مقطع تحصيلي و جنسيت

 

مهارتها

 
گروه‌ها
متغيرها
 
متغيرها
 

تجربه و مهارت رايانه‏اي

تجربه اطلاع جويي كاربر دراينترنت و محيط وب

تجربه كاربر در مرور محيط فراپيوندي

تجربه و مهارت (جمع)

ميانگين

انحراف معيار

ميانگين

انحراف معيار

ميانگين

انحراف معيار

ميانگين

انحراف معيار

حوزه تحصيلي

علوم انساني و اجتماعي

79/2

455/0

13/2

556/0

95/1

562/0

30/2

43/0

علوم پايه و مهندسي

49/3

455/0

85/2

511/0

13/3

629/0

15/3

45/0

جمع

14/3

572/0

49/2

641/0

54/2

840/0

73/2

61/0

مقطع تحصيلي

كارشناسي ارشد

90/2

531/0

19/2

592/0

26/2

833/0

46/2

57/0

دكتري

41/3

492/0

84/2

510/0

86/2

743/0

03/3

51/0

جمع

14/3

572/0

49/2

641/0

54/2

84/0

73/2

61/0

جنسيت

زن

96/2

572/0

33/2

686/0

30/2

887/0

54/2

65/0

مرد

32/3

522/0

65/2

559/0

78/2

727/0

91/2

51/0

جمع

14/3

572/0

49/2

641/0

54/2

840/0

73/2

61/0

 

چنانكه در جدول 2 مشاهده مي‎‏شود، دانشجويان حوزة علوم پايه و مهندسي، دانشجويان مقطع دكتري و دانشجويان مرد در مقايسه با گروه مقابل خود نمره متوسط بالاتري را كسب كرده‏اند. علاوه بر آن، پراكندگي بيشتري در پاسخگويي به پرسشها از طرف گروه دانشجويان مقطع كارشناسي ارشد و گروه دانشجويان زن مشاهده مي‏شود. چنين امري، به معناي همگوني بيشتر بين دانشجويان مقطع دكتري و نيز دانشجويان مرد است.

ديگر متغير وابستة اين پژوهش، ميزان «آشنايي و درك كاربران از اجزا و عناصر صفحات وب» است. انديشة نهفته در اين بخش آن است كه عناصر و اجزاي وب به كاربران كمك نموده و براي آنها نشانه‏ها و سرنخهاي اطلاعاتي فراهم مي‌كند تا بتواند در جستجوي مروري، گزينه‏هايي را كه بالقوه مناسب هستند يافته و اقدام به گزينش آنها كنند. بر مبناي مرور نوشته‏ها، مطالعة پژوهشهاي انجام گرفته و همچنين مشاهدات به عمل آمده از محيط وب، پرسشنامه‏اي متشكل از 13 سؤال براي بررسي ميزان شناخت و درك كاربران از عناصر و اجزاي صفحات وب طراحي شد. نتايج حاصل از استخراج پاسخها، در جدول 3 ارائه ‌شده است.با توجه به اينكه 13 سؤال اصلي اين پرسشنامه براساس يك طيف 5 قسمتي از «كاملاً موافقم» تا «كاملاً مخالفم» طرح گرديد، به هر يك از گزينه‌ها نمره 1 تا 5 تعلق گرفت (جدول 3). به منظور سهولت دسترسي به گويه‏ها، هر يك به‌طور خلاصه در ادامه آورده شده است:

گويه 1: عنوان پيوند؛ گويه 2: توصيفها و توضيحهاي پيوند؛ گويه 3: محل قرار گرفتن پيوندها در صفحه؛ گويه 4: ترتيب قرار گرفتن عنوانهاي اصلي و فرعي؛ گويه 5: منوها و فهرستهاي گزينه‏اي؛ گويه 6: قالب‏بندي و نظم و ترتيب پيوندها؛ گويه 7: نشاني صفحات وب (URLگويه 8: بارز بودن پيوندها از نظر رنگ، فونت،... و هماهنگي با پس‏زمينه؛ گويه 9: عناصر گرافيكي؛ گويه10: نوارهاي راهبري و پيمايش‏نمايي؛ گويه 11: ابزارهاي كمكي مثل help، FAQ؛ گويه 12: نمونه‏ها و مثالها؛ گويه 13: نقشه سايت


 

جدول 3. ميانگين و انحراف معيار پاسخهاي كاربران در رابطه با ميزان آشنايي و درك اجزا و عناصر صفحات وب به تفكيك حوزه تحصيلي، مقطع تحصيلي و جنسيت

گويه‏ها

حوزه تحصيلي

مقطع تحصيلي

جنسيت

ميانگين

انحراف معيار

علوم انساني و اجتماعي

علوم پايه و مهندسي

كارشناسي ارشد

دكتري

زن

مرد

ميانگين

انحراف معيار

ميانگِن

انحراف معيار

ميانگين

انحراف معيار

ميانگين

انحراف معيار

ميانگين

انجراف معيار

ميانگين

انحراف معيار

گويه1

63/4

556/0

97/4

183/0

69/4

535/0

93/4

262/0

80/4

484/0

80/4

407/0

80/4

443/0

گويه2

73/3

640/0

30/4

596/0

84/3

677/0

21/4

630/0

90/3

662/0

13/4

681/0

02/4

676/0

گويه3

17/3

874/0

93/3

740/0

31/3

896/0

82/3

819/0

77/3

858/0

33/3

884/0

55/3

891/0

گويه4

33/3

711/0

67/3

729/0

41/3

615/0

96/3

744/0

67/3

758/0

67/3

711/0

67/3

729/0

گويه5

47/3

819/0

95/3

872/0

81/3

821/0

11/4

916/0

90/3

885/0

00/4

871/0

95/3

872/0

گويه6

30/3

651/0

57/3

767/0

50/3

718/0

64/3

826/0

50/3

820/0

63/3

718/0

57/3

767/0

گويه7

57/1

679/0

43/2

155/1

22/2

237/0

68/2

020/1

23/2

194/1

63/2

098/1

43/2

15/1

گويه8

33/4

844/0

87/3

892/0

78/3

975/0

96/3

793/0

00/4

947/0

73/3

828/0

87/3

892/0

گويه9

77/3

935/0

40/3

942/0

38/3

907/0

43/3

997/0

53/3

008/1

27/3

868/0

40/3

942/0

گويه10

13/2

937/0

82/2

049/1

44/2

045/0

25/3

887/0

57/2

165/1

07/3

868/0

82/2

05/1

گويه11

07/1

254/0

80/1

935/0

62/1

833/0

00/2

018/1

70/1

915/0

90/1

960/0

8/1

935/0

گويه12

57/1

504/0

38/2

958/0

19/2

859/0

61/2

031/1

23/2

040/1

53/2

860/0

38/2

958/0

گويه13

27/1

450/0

28/2

209/1

94/1

105/1

68/2

219/1

00/2

203/1

57/2

165/1

28/2

21/1

 

داده‌هاي جدول 3 نشان مي‌دهد تنها دو گويه از سيزده گويه موجود در اين بخش از پرسشنامه داراي ميانگين 4 يا بالاتر است. گوية 1 با ميانگين 8/4، به استفاده از عنوان پيوندها در مرور صفحات وب اشاره دارد و 4/98% افراد پاسخ بسيار زياد و زياد به اين گويه داده‏اند. پس از آن، گوية 2 يا توصيفها و توضيحهاي پيوند با ميانگين 02/4 در مرتبه بعدي قرار دارد. از طرف ديگر، ميانگين پاسخهاي ارائه شده به ترتيب در گويه‏هاي 11، 13، 12 و 7 كمتر از 3 يعني پايين‏تر از حد متوسط است. اين درحالي است كه هر يك از اين گويه‏ها بر اجزا و عناصري از وب دلالت دارد كه مي‏توان در مرور بهينة صفحات وب كمك گرفت. گويه 11 با ميانگين 8/1 به استفاده از ابزارهاي كمكي نظير Help و FAQ اشاره دارد. همچنين، گويه سه با ميانگين 28/2 به كاربرد نقشه سايت در مرور وب، گويه 12 با ميانگين 38/2 به مثالها و نمونه‌ها و گويه هفت با ميانگين 43/2 به كاربرد URLها در مرور وب اشاره دارد. ميانگين پايين پاسخها نشان مي‌دهد ميزان شناخت كاربران از برخي از عناصر صفحات وب بسيار اندك بوده و يا اصلاً شناختي از آن ندارند. آشنايي نداشتن با اين عناصر سبب مي‌شود با وجود ارزشمندي و تأثيرگذاري برخي از آنها، در هنگام مرور صفحات وب كمتر مورد توجه واقع شوند.

فرضيه يك: بين ويژگيهاي فردي كاربران و درك آنها از عناصر و اجزاي صفحات وب رابطه وجود دارد.

چنانكه پيش از اين گفته شد، سه ويژگي فردي حوزة تحصيلي، مقطع تحصيلي و جنسيت، متغيرهاي مستقل اين پژوهش به‌شمار مي‌روند. براي آزمودن فرضيه اول پژوهش، با توجه به ماهيت داده‏هاي گردآوري شده از آزمون آماري t براي دو جامعه مستقل استفاده شده است كه نتايج آن در جدول 4 قابل مشاهده است.

 

جدول 4. رابطه بين ويژگيهاي فردي (حوزه تحصيلي، مقطع تحصيلي و جنسيت)و ميزان درك و شناخت كاربران از عناصر و اجزاي صفحات وب

متغير

سطح

تعداد

ميانگين

انحراف معيار

تفاوت ميانگينها

T
df
Sig.
(2-tailed)

حوزه تحصيلي

علوم انساني واجتماعي

30

33/37

19/4

400/10-

156/9-

58

000/0

علوم پايه و مهندسي

30

73/47

60/4

مقطع تحصيلي

كارشناسي ارشد

31

12/40

41/6

160/5-

135/3-

58

003/0

دكتري

29

28/45

30/6

جنسيت

زن

30

80/41

41/7

466/1-

831/0-

58

410/0

مرد

30

27/43

22/6

در پيوند با حوزه تحصيلي، جدول 4 نشان مي‏دهد بين دانشجويان گروه علوم انساني - اجتماعي و علوم پايه - مهندسي از نظر ميزان درك عناصر و اجزاي صفحات وب، تفاوت معنادار وجود دارد. بنابراين، مي‏توان نتيجه گرفت بين حوزه تحصيلي و ميزان درك و شناخت كاربران از عناصر و اجزاي صفحات وب، رابطه وجود دارد. در پيوند با مقطع تحصيلي نيز اين تفاوت معنادار است. بنابراين، مي‌توان نتيجه گرفت كه بين مقطع تحصيلي و درك و شناخت كاربران از عناصر و اجزاي صفحات وب، رابطه وجود دارد. در پيوند با ويژگي جنسيت، داده‏هاي جدول بر نبود تفاوت معنادار بين دانشجويان دختر و پسر از نظر ميزان درك عناصر و اجزاي صفحات وب دلالت دارد. بنابراين، مي‌توان نتيجه گرفت بين جنسيت و درك و شناخت كاربران از عناصر و اجزاي صفحات وب، رابطه‌اي وجود ندارد. اين بدان معناست كه درك و شناخت كاربران از عناصر و صفحات وب، به احتمال با ويژگيهاي ديگري جز جنسيت، وابستگي بيشتري دارد. بنابراين، به طور كلي، فرض وجود رابطه بين حوزه تحصيلي و مقطع تحصيلي با درك كاربر از عناصر و اجزاي صفحات وب تأييد ولي در مورد جنسيت فرض، اين فرض رد مي‏شود.

افزون بر متغيرهاي ذكر شده، مجموع مهارتها و تجربيات كاربران در استفاده از رايانه و محيط وب نيز بررسي شد. متغيرهاي «تجربه و مهارت رايانه‏اي كاربر»، «تجربه اطلاع‏جويي كاربر در اينترنت و محيط وب» و «تجربه اطلاع‏جويي كاربر در مرور محيط فراپيوندي وب» به عنوان متغيرهاي مستقل و «ميزان درك كاربران از عناصر و اجزاي صفحات وب» به منزلة متغير وابسته درنظر گرفته شد. با توجه به ماهيت داده‏ها، براي آزمون اين فرضيه از ضريب همبستگي پيرسون استفاده شد كه نتايج آن درجدول 5 قابل مشاهده است.

 

جدول 5. ضريب همبستگي پيرسون براي اثبات رابطه بين تجربه و مهارت كاربران در استفاده از رايانه و وب و درك عناصر و اجزاي صفحات وب

مهارت

متغير

تجربه و مهارت رايانه‏اي كاربر

تجربه اطلاع‏جويي كاربر در اينترنت و محيط وب

تجربه اطلاع‏جويي كاربر در مرور محيط فراپيوندي وب

مهارت و تجربه كاربر در استفاده از رايانه و محيط وب (حمع)

درك كاربر از عناصر و اجزاي صفحات وب

ضريب همبستگي

**728/0
**726/0
**774/0
**822/0

Sig. (2-tailed)

000/0
000/0
000/0
000/0
تعداد (N)
60
60
60
60
 * *** همبستگي در سطح 01/0(2-tailed)
 

با مراجعه به نتايجدر جدول 5، درمي‏يابيم كه در پيوند با مهارت و تجربه رايانه‏اي كاربران مقدار ضريب همبستگي برابر با 728/0 و سطح معنا‏داري برابر با 000/0 است. اين درحالي است كه در رابطه با تجربه اطلاع‏جويي كاربر در اينترنت و محيط وب، مقدار ضريب همبستگي برابر با 726/0 و سطح معناداري برابر با 000/0 است. همچنين در زمينه تجربه اطلاع‏جويي كاربران از طريق مرور در محيط فراپيوندي وب، مقدار ضريب همبستگي برابر با 774/0 و سطح معناداري برابر با 000/0 است. لذا با اطمينان 99% مي‏توان گفت بين مهارت رايانه‏اي كاربران، تجربه اطلاع‏جويي در اينترنت و محيط وب و نيز تجربه اطلاع‏جويي از طريق مرور پيوندها و راهنماهاي موضوعي و ميزان درك عناصر و اجزاي صفحات وب، همبستگي مثبت وجود دارد. اما در رابطه با كليّت فرضيه فرعي، يعني بررسي مهارت و تجربه كاربر در استفاده از رايانه و محيط وب، مقدار ضريب همبستگي برابر با 822/0 و سطح معنا‏داري برابر با 000/0 است. بنابراين، با اطمينان 99% مي‏توان گفت بين مهارت و تجربه كاربر در استفاده از رايانه و وب و درك وي از عناصر و اجزاي صفحات وب، همبستگي مثبت وجود دارد. بنابراين، فرضية فرعي فوق تأييد مي‏شود.

همان‌گونه كه مشاهده شد، دانشجويان حوزه علوم پايه-مهندسي و دانشجويان مقطع دكتري، ميانگين نمرة بالاتري در تجربه و مهارت رايانه و استفاده از وب نسبت به گروه مقابل خود، يعني دانشجويان حوزه علوم انساني- اجتماعي و دانشجويان مقطع كارشناسي ارشد به دست آورده‏اند (جدول‏ 2). از طرفي، مشاهده شد كه سطح آشنايي آزمودنيهاي اين پژوهش با عناصر و اجزاي صفحات وب كم بود و ميانگين پايين نمرات مؤيد اين مدعاست. با مقايسه دانشجويان دو حوزه و مقطع مورد مطالعه، درمي‏يابيم كه اين ناآشنايي با عناصر ياد شده در بين دانشجويان علوم انساني - اجتماعي و دانشجويان كارشناسي ارشد مشهودتر است (جدول 3). دانشجويان حوزه علوم پايه ومهندسي و مقطع دكتري علاوه بر آشنايي و توجه به عناصرساده‏تر و معمول‏تر مانند رنگ، فونت، عناصر گرافيكي و ... در سطح بالاتري از آشنايي و شناخت عناصر صفحات وب قرار دارند. آنها علاوه بر عناصر ياد شده، به آن‏دسته از عناصري كه كمتر مورد توجه قرار گرفته است، مانند نوارهاي راهبري، نشانيهاي صفحات وبي و نقشه‏ها و مانند آن نيز تا حدودي توجه داشته‏اند و اين امر مي‏تواند از آزمودگي و تجربه بيشتر آنها ناشي شود. افزون بر آن، آزمون فرضيه وجود تفاوت ميان دو گروه حوزه تحصيلي و دو گروه مقطع تحصيلي در درك عناصر وب را معنادار يافت و نتيجه آزمون فرضيه تأييد گرديد. از مقابله و جمع‏بندي نتايج به دست آمده از داده‏هاي جدولها و آزمونهاي فرضيه، مي‏توان چنين استنتاج كرد كه به علت برخورداري از تجربه و مهارت بيشتر، دانشجويان حوزة علوم پايه - مهندسي و مقطع دكتري از شناخت بيشتر و بهتري نسبت به عناصر و اجزاي صفحات وب برخوردار هستند.

در پيوند با جنسيت، بر اساس آزمون به عمل آمده، تفاوتي بين زنان و مردان از لحاظ شناخت عناصر و اجزاي صفحات وب مشاهده نشد. با نگاهي مجدد به جدول 2، مشاهده مي‏كنيم تفاوت ناچيزي بين اين دو گروه از دانشجويان در ميزان برخورداري از مهارتهاي رايانه‏اي و وب وجود دارد. داده‏هاي جدول3 نيز تفاوت چنداني بين دختران و پسران از لحاظ آشنايي با هر جز يا عنصر صفحه وب نشان نمي‏دهد. از آنجا كه آزمونها، معناداري رابطه بين مهارت و تجربه و ميزان آشنايي با عناصر و اجزاي وب را تأييد كرده‏اند، نبود معناداري رابطه بين جنسيت و درك كاربر از اجزا و عناصر صفحات، قابل درك و توجيه است.

فرضيه دوم: بين ويژگيهاي فردي كاربران و عملكرد آنها در مرور محيط فراپيوندي وب رابطه وجود دارد.

هدف از طرح اين فرضيه آن است كه مشخص شود ويژگيهاي فردي كاربران بر عملكرد آنها در جستجوي مروري در وب تأثير مي‌گذارد؟ حوزه تحصيلي با دو سطح علوم انساني - اجتماعي، مقطع تحصيلي با دو سطح كارشناسي ارشد و دكتري و جنسيت با دو سطح زن و مرد، متغيرهاي مستقل مي‏باشند. نمره عملكرد كاربران كه متغير وابسته اين فرضيه است، از مجموع دو شاخص (متغير)، يعني زمان و نمره اسميت، محاسبه شده است.

مدت جستجو

در ادامه، مدت زماني كه هر كاربر براي رسيدن به اطلاعات مورد نظر و مناسب به جستجوي مروري در محيط فراپيوندي پرداخت، براي هر يك از كاربران به تفكيك محاسبه شد كه نتايج آن در جدول 6 مشاهده مي‏شود. براي محاسبة مدت زمان جستجوي مروري هر كاربر، علاوه بر ثبت آن در هنگام جستجو، به فايل ثبت رخدادها مربوط به جستجوي مروري هر كاربر نيز مراجعه شده است.

 

جدول 6. شاخصهاي توصيفي مدت زمان جستجوي مروري كاربران در محيط فراپيوندي به تفكيك حوزه تحصيلي، مقطع تحصيلي و جنسيت

مدت زمان
حوزه تحصيلي
مقطع تحصيلي
جنسيت
علوم انساني و اجتماعي
علوم پايه و مهندسي
كارشناسي ارشد
دكترا
زن
مرد
فراواني
درصد فراواني
فراواني
درصد فراواني
فراواني
درصد فراواني
فراواني
درصد فراواني
فراواني
درصد فراواني
فراواني
درصد فراواني
كمتر از 8 دقيقه
0
0
5
33/8
0
0
5
33/8
3
5
2
33/3
16:00-8:01
5
33/8
14
34/23
7
67/11
12
20
8
33/13
11
33/18
24:00-16:01
9
15
5
33/8
4
67/6
10
67/16
7
67/11
7
67/11
32:00-24:01
12
20
4
67/6
15
25
1
66/1
9
15
7
67/11
40:00-32:01
4
67/6
2
33/3
6
10
0
0
3
5
3
5
 
جمع مدت زمان:69/696
جمع مدت زمان:93/499
جمع مدت زمان:86/793
جمع مدت زمان:76/402
جمع مدت زمان:66/615
جمع مدت زمان:96/580
ميانگين:22/23
انحراف معيار:055/8
ميانگين:66/16
انحراف معيار:431/8
ميانگين:81/24
انحراف معيار:14/8
ميانگين:38/14
انحراف معيار:81/5
ميانگين:52/20
انحراف معيار:63/8
ميانگين:36/19
انحراف معيار:11/9
 
حداقل:36/8
حداكثر:24/38
 
حداقل:28/6
حداكثر:00/36
 
حداقل:01/10
حداكثر:24/38
 
حداقل:28/6
حداكثر:00/28
 
حداقل:35/7
حداكثر:00/38
 
حداقل:28/6
حداكثر:24/38
 

نمره اسميت

براي بررسي عملكرد كاربران در مرورمحيط فراپيوندي و مطالعة عيني گم شدن آنها، از معيار اندازه‏گيري اسميت استفاده شد. اين نمره بر اساس شمارش لينكهاي مرتبط، غير مرتبط و تكراري كه كاربر در جستجوي مروري اقدام به گزينش مي‏كند و نيز بر اساس مسير بهينه براي يافتن اطلاعات مرتبط، محاسبه مي‏شود.نتايج به دست آمده از محاسبه اين نمره، به تفكيك متغيرهاي پژوهش، در جدول 7 مشاهده مي‏شود.

 

جدول 7. ميانگين و انحراف معيار نمرة اسميت كاربران به تفكيك حوزة تحصيلي، مقطع تحصيلي و جنسيت

حوزة تحصيلي

مقطع تحصيلي

جنسيت

علوم انساني و اجتماعي

علوم پايه و مهندسي

كارشناسي ارشد

دكترا

زن

مرد

ميانگين

انحراف معيار

ميانگين

انحراف معيار

ميانگين

انحراف معيار

ميانگين

انحراف معيار

ميانگين

انحراف معيار

ميانگين

انحراف معيار

497/0
153/0
260/0
120/0
486/0
155/0
256/0
120/0
367/0
166/0
390/0
197/0
 

همان‌گونه كه در جدول 7 مشاهده مي‌شود، ميانگين نمره دانشجويان حوزه علوم انساني و اجتماعي 497/0 و دانشجويان حوزه علوم پايه و مهندسي 260/0 است. طبق مقياس اسميت، نمرة كمتر به معناي عملكرد بهتر است. بنابراين، از مقايسه ميانگين نمره‏هاي دو گروه درمي‏يابيم كه دانشجويان حوزه علوم پايه و مهندسي نسبت به گروه مقابل خود، يعني دانشجويان علوم انساني و اجتماعي، عملكرد بهتري در جستجوي مروري داشته‏اند؛ به اين معنا كه پيوندهاي غيرمرتبط و تكراري كمتري را براي رسيدن به اطلاعات مرتبط برگزيده‏اند و خطاي كمتري در انتخاب پيوندها داشته‏اند. بين دانشجويان دو مقطع تحصيلي مورد مطالعه نيز از لحاظ ميانگين نمره اسميت، تفاوت مشاهده مي‏شود. نمره ميانگين براي دانشجويان مقطع كارشناسي ارشد 486/0 و براي دانشجويان مقطع دكتراي 256/0 است. در اين‌جا نيز مشاهده و مقايسه ميانگين نمره دو گروه حاكي از عملكرد بهتر دانشجويان دكتري در جستجوي مروري صفحات فراپيوندي وب است. بين دانشجويان دختر و پسر شركت‏كننده در اين پژوهش تفاوت اندكي از لحاظ ميانگين نمره كسب شده وجود دارد؛ به اين صورت كه ميانگين نمره براي دانشجويان دختر 267/0 و براي دانشجويان پسر 290/0 است. اين نتيجه به معناي نبود تفاوت در عملكرد آزمودنيهاي زن و مرد اين پژوهش در جستجوي مروري وب است. معناداري اين تفاوتها در بخش بررسي فرضيه، مورد آزمون قرار گرفته است.

براي آزمودن اين فرضيه و بررسي اثر متغيرهاي مستقل جنسيت، رشته تحصيلي، مقطع تحصيلي و تجربه و مهارت رايانه‏اي و وب كاربران بر متغيرهاي وابسته «مدت زمان جستجو» و «نمره اسميت»از آزمون تحليل واريانس چند متغيره(MANOVA) دو عاملي استفاده شد. تحليل واريانس چند متغيري شبيه ساختار واريانس تك متغيري (ANOVA) است، با اين تفاوت كه طرحهاي تحليل واريانس چند متغيره داراي عبارتهايي براي متغيرهاي وابسته چندگانه است. نتايج اين آزمون در جدول 8 مشاهده مي‏شود.

 

جدول 8 . نتايج آزمون تحليل واريانس چند متغيره براي بررسي تأثير متغيرهاي حوزه تحصيلي، مقطع تحصيلي، جنسيت و تجربه و مهارت رايانه و وب بر مدت زمان جستجو و نمره اسميت

منابع تغيير (متغير)

F
df1
df2
مجذور ايتا
شاخص چند متغيري

(Wilks' Lambda)

مقدار احتمال

(sig.)

حوزه تحصيلي

879/5
2
54
179/0
821/0
005/0
مقطع تحصيلي
774/17
2
54
397/0
603/0
000/0
جنسيت
889/2
2
54
097/0
903/0
064/0

مهارت و تجربه رايانه و وب

638/3
2
54
119/0
881/0
033/0
 

نمرة عملكرد كاربران از مجموع دو شاخص، يعني زمان و نمره اسميت محاسبه شده است. نتايج آزمون معناداري اين فرضيه تأثير متغيرحوزه تحصيلي بر تركيب خطي نمرات «مدت زمان جستجو» و «نمره اسميت» را معنادار نشان مي‏دهد (P=.005<0.05)، به‌طوري كه تقريباً 18% از واريانس دو متغير وابسته به وسيلة متغير حوزه تحصيلي تبيين مي‏شود. در پيوند با مقطع تحصيلي، نتيجة آزمون تأثير متغير مقطع تحصيلي بر تركيب خطي نمره عملكرد را معنادار يافت (P=0.000<0.05)، به‌طوري كه تقريبا 40% از واريانس دو متغير وابسته به وسيله متغير مقطع تحصيلي تبيين مي‏شود. در ادامه، مشاهده مي‏شود كه تأثير تجربه و مهارت كاربر در استفاده از رايانه و وب بر تركيب خطي نمره‌هاي عملكرد، معنادار است (P=0.033<0.05) به‌طوري كه تقريباً 12% از واريانس دو متغير وابسته توسط متغير تجربه و مهارت كاربر تبيين مي‏شود. طبق نتيجه به دست آمده، تأثير جنسيت بر تركيب خطي نمره‌هاي عملكرد، معنادار نيست (P=0.064>0.05).

9. بحث و نتيجه‏گيري

همان‌گونه كه نتايج آزمون اين دو فرضيه نشان داد، دانشجويان علوم پايه و مهندسي و دكتري نسبت به گروه مقابل خود عملكرد بهتري در جستجوي مروري در محيط فراپيوندي وب داشته‏اند و اين برتري در عملكرد با توجه به هر دو شاخص وجود دارد. در پيوند با آنچه در فرضيه يك مشاهده شد و نتايج آزمون فرضيه دو، كه تأثير حوزة تحصيلي، مقطع تحصيلي و تجربه و مهارت كاربر را در عملكرد وي مورد تأييد قرار مي‏دهد، چنين بر مي‏آيد كه اين عوامل ارتباط زنجيروار با يكديگر دارند؛ به اين صورت كه كاربران حوزة تحصيلي علوم پايه – مهندسي به دليل مهارت و تجربة بيشتر (كه مي‏تواند به دليل وابسته بودن بيشتر رشتة تحصيلي آنها به فناوري باشد و نيز دانشجويان دكتري به دليل تجربه بيشتر حضور در محيط علمي ‏و لزوم آشنايي بيشتر با فناوري و يا وجود دلايل ديگر) مهارت و تجربه بيشتري دارند. مشابه با پيمايش در فضاي فيزيكي، هر يك از اين نظامها براي سهولت عمل جستجو و بازيابي اطلاعات مرتبط، عناصر خاصي را فراهم آورده‏اند كه سرنخها و نشانه‏هاي لازم را در اختيار كاربران قرار داده و آنها را در جهت‏يابي كمك ‏مي‏كند. آشنا بودن كاربر با اين عناصر، درك روابط موجود و دريافت نشانه‏ها، به جهت‏يابي بهتر و مرور موفق‏تر كمك مي‏كند. آگاهي و درك نشانه‏ها و علايم و توجه به آنها سبب مي‏شود كاربران در مسيريابي خود در محيط فراپيوندي كه ناگزير به رويارويي با گزينه‏ها و مسيرهاي مختلف مي‏باشند، بتوانند با كمك علايم و نشانه‏ها، انتخابهاي بهتري داشته، گزينه‏هاي انحرافي و غيرمرتبط كمتري را انتخاب و در مسير صحيح‏تري حركت كنند. در چنين حالتي، كاربران كمتر دچار مشكلاتي همچون اضافه‏‏بار شناختي، اضطراب گم شدن در فضاي فراپيوندي، گيج شدن، طي كردن مسيرهاي تكراري و يا بازگشت به مسيرهاي طي شده مي‏شوند. اين امر به نوبة خود باعث مي‏شود تا وقت و انرژي كمتري از كاربر صرف جستجوي مروري براي رسيدن به اطلاعات مورد نظر گردد و او بتواند با سرعت بيشتري با كمترين ميزان خطا در طي مسير به اطلاعات مورد نظر خود دسترسي پيدا كند.

چنانكه مشاهده شد، در فرضيه‏هاي پژوهش وجود تفاوت ميان دو گروه دانشجويان دختر و پسر تأييد نگرديد. همان‌طور كه پيش از اين نيز گزارش شد و در جدول 2 مشاهده گرديد، در ميانگين نمره تجربه و مهارت كاربران زن و مرد تفاوت معناداري مشاهده نمي‏شود. اين در حالي است كه در مشاهدات برخي از پژوهشگران كه تفاوت در عملكرد و رفتار كاربران زن و مرد را مورد مطالعه قرار داده‏اند، مردان كاربران مجرب‏تري بوده و به دليل تجربه و مهارت بيشتر، علاقه زيادتري به فناوري از خود نشان مي‏دهند كه بر رفتار اطلاع‏يابي و عملكرد آنها تأثير مي‏گذارد[29]. اما برخي از پژوهشها، بويژه پژوهشهايي كه اخيراً با تأكيد بر تفاوتهاي زنان و مردان صورت گرفته است، به نتايج متفاوتي مبني بر عدم تأثير جنسيت بر فرايندهاي اطلاع‏جويي كاربران دست يافتند و بر خلاف پژوهشهاي ذكر شده، تفاوتي در رفتارها يا عملكرد زنان و مردان مشاهده نكردند[30]. به نظر مي‏رسد نبود تفاوت مشاهده شده بين زنان و مردان ناشي از افزايش توانمنديهاي زنان در به كارگيري رايانه و نظامهاي مبتني بر آن و يا حتي تغيير نگرش آنها نسبت به فناوري است. شايد بتوان چنين نتيجه‏اي را حاصل تغييرات اجتماعي و فرهنگي، همچون گرايش زنان به ادامه تحصيل و كسب دانش و مهارت دانست. مسلماً با استفاده از نتايج اين پژوهش نمي‏‏توان به طور قاطع چنين نتيجه‏‏اي گرفت، اما به نظر مي‏رسد، اين يافته خود مي‏تواند پيشنهاد موضوع پژوهشي ديگري باشد.

در نتايج اين پژوهش مشاهده كرديم برخي از ويژگيهاي فردي و تجربه و مهارت، بر چگونگي تعامل كاربران با محيط فراپيوندي و جستجوي مروري تأثير دارد. اين تأثير در آشنايي كاربران و دريافت نشانه‏هاي اطلاعاتي و ارتباط عملكرد كاربران در جستجوي مروري نيز با ويژگيهاي فردي آنها مورد تأييد قرار گرفت. از مجموع اين يافته‏ها مي‏توان چنين استنتاج نمود كه عملكرد كاربران با ميزان آشنايي آنها با اجزا و عناصر وب و دريافت نشانه‏ها و علايم اطلاعاتي، همچنين فرايند مسيريابي كاربران ارتباط پيدا مي‏كند كه خود متأثر از ويژگيهاي فردي و تجربيات و مهارتهاي كاربران است. علاوه بر آن، مي‏توان چنين نتيجه‏گيري كرد كه شناخت كاربران از اجزا و عناصر وب و نشانه‏هايي اطلاعاتي كه از آن طريق دريافت مي‏كنند، بر فرايند جهت‏يابي آنها نيز اثر دارد.

10. پيشنهادهاي پژوهش

محيطهاي فراپيوندي بايد به گونه‏اي طراحي و ايجاد شود كه نه تنها به عملكرد بهتر كاربر در جستجوي مروري منجر گردد، بلكه به وي كمك كند تا درك بهتري از چنين محيطي به دست آورد. اگر عناصر موجود در صفحات وب و نشانه‏هاي اطلاعاتي دقيق‏تر انتخاب و ارائه شده باشد، كاربران مي‏توانند جهت‏يابي و در نتيجه عملكرد بهتري داشته باشند. چنين رويكردي، احتمال پيمايش مسيرهاي تكراري يا غير مرتبط را كاهش مي‏دهد. افزون بر آن، ارتقاي سطح توانمنديهاي كاربران در استفاده از عناصر وب و آشنايي با نشانه‏هاي اطلاعاتي، از طريق برگزاري كلاسهاي آموزشي، كارگاه‏ها و ساير رسانه‏ها پيشنهاد مي‏شود.

در انتها، به دليل محدوديتهاي حاكم بر فضاي مطالعات مربوط به رفتار اطلاع‏يابي كاربران كه از ماهيت آنها ناشي مي‏شود و جهت كسب اطمينان براي تعميم يافته‏هاي اين پژوهش، توصيه مي‏شود پژوهشهاي مشابه ديگري با گروه‏هاي مختلف كاربران و در موضوعها و شرايط ديگر انجام گيرد. چنين پژوهشهايي مي‏تواند در شناسايي عناصر و عوامل مشترك مورد توجه گروه‏هاي كاربران و چگونگي استفاده از پيوندهاي فرامتن در صفحات وب، سودمند باشد.

از جمله زمينه‏هاي تحقيقاتي مطرح در حوزة رفتار اطلاع‏يابي و تعامل كاربران با رايانه و وب، مطالعه مدل ذهني كاربران در محيطهاي بازيابي اطلاعات است. در همين راستا، پيشنهاد مي‏شود علاوه بر ويژگي فردي كه در اين پژوهش مورد مطالعه قرار گرفته است، مدل ذهني كاربران در تعامل با نظامهاي فرامتني وجستجوي مروري در چنين نظامهايي بررسي شود. اين امر از آن جهت اهميت دارد كه مي‏تواند يافته‏هاي ارزشمندي در ارتباط با تطابق محيط فراپيوندي صفحات وب با مدلهاي ذهني كاربران در مرور پيوندها به دست دهد.

 پيشنهاد مي‏شود پژوهشهاي مشابهي در محيطهاي فراپيوندي كه به زبان فارسي وجود دارد انجام شود تا بتوان جستجوي مروري در محيطهاي مختلف فراپيوندي با زبانهاي مختلف را با يكديگر مقايسه كرد و شباهتها و تفاوتهاي آنها را شناسايي نمود.انجام اين پژوهشها از آن جهت مورد تأكيد است كه به شناسايي مشكلات و دشواريهاي مربوط به جستجوي مروري كاربران در صفحه‏ها و سايتهاي فارسي زبان كه با استفاده از فناوري فرامتن طراحي شده‏اند، مي‏انجامد. افزون بر آن، يافته‏هاي اين پژوهشها مي‏تواند به شناسايي حداقل ملزومات مشترك در زبانهاي مختلف در ارتباط با مرور پيوندها منتهي شود.

منابع

-      Ahn, M. (2003). Exploring factors affecting users’ link-following decision & evaluation behaviour during web browsing. School of Information Studies, University of Pittsburgh.

-      Ahuja, J. S., & Webster, J. (2001). Perceived disorientation: an examination of a new measure to assess Web design effectiveness. Interacting with Computers, 14(1), 15-29.

-      Ayersman, D. J., & Reed, W. M. (1998). Relationship among hypermedia-based mental models and hypermedia knowledge. Journal of Research on Computing in Education, 30(3), 222-238.

-      Baylor, A. L. (2001). Incidental learning and perceived disorientation in a web-based environment: Internal and external factors. Journal of Educational Multimedia and Hypermedia, 10(3): 227-251.

-      Brinkerhoff, J. D., Klein, J. D., & Koroghlanian, C. M. (2001). Effects of overviews and computer experience on learning from hypertext Journal of Educational Computing Research 25, 427-440.

-      Card, S. K., etal. (2001). Information Scent as a Driver of Web Behavior Graphs: Results of a Protocol Analysis Method for Web Usability. Paper presented at the Conference on Human factors in computing systems. Association for Computing Machinery SIGCH'01, Seattle, Wa.

-      Conklin, J. (1987). Hypertext: an introduction and survey. Computer, 20(9), 17-41.

-      Demirbilek, M. (2004). Effects of interface windowing modes and individual differences on disorientation and cognitive load in hypermedia learning environment. University of Florida.

-      Dietrichson, A. (2001). Digital literacy: How to measure browsing behavior. Columbia university.

-      Ford, N., & Chen, S. Y. (2000). Individual Differences, Hypermedia Navigation,and Learning: An Empirical Study. Journal of Educational Multimedia and Hypermedi. 9(4), 281-311.

-      Frias-Martinez, E., Chen, S. Y., Macredie, R. D., & Liu, X. (2007). The role of human factors in stereotyping behavior and perception of digital library users: a robust clustering approach User Modeling and User-Adapted Interaction 17(3), 305-337.

-      Goulart, E. (2008). Searching on the web: the gnder differences. Paper presented at the Proceedings of World Conference on Educational Multimedia, Hypermedia and Tele communications, Chesapeake, Va: AACE.

-      Habuchi, Y., Takeuchi, H., & Kitajima, M. (2006). The influence of web browsing experience on web-viewing behavior. SESSION: Late breaking results: Poster presentation at the Association for computing machinery, San Diego,California.

-      Herder, E. (2003). Modeling user navigation. Paper presented at the Proceedings of 9th International Conference UM Johnstown, PA., USA.

-      Hupfer, M. E., & Detlor, B. (2006). Gender and web Information seeking: a self-concept orientation model. Journal of the American Society for Information Science and Technology, 57(8), 1105-1115.

-      Kazdin, A. E. (Ed.) (2000) Encyclopedia of Psychology (Vols. 3). London: American Psychological Association.

-      Kim, K.-S. (2001). Implications of user characteristics in information seeking on the World Wide Web. International Journal of Human-computer interaction, 13(3), 323–340.

-      Large, A., Beheshti, J., & Rahman, T. (2002). Gender differences in collaborative Web searching behavior: an elementary school study. Information Processing & Management: an International Journal 38(3), 427-443.

-      Lazonder, A.W.; Biemans, H.J.A.& Wopereis, I.G.J.H (2000). Differences between novice and experienced users in searching information on the web. Journal of the American Society for Information Science, 51(6), 576-581.

-      Light, P., Littleton, K., Bale, S., R.Joiner, & Messer, D. (2000). Gender and social comparison effects in computer-based problem solving. Learning and Instruction, 10(6), 483-496.

-      Lin, H. C. (2004). Decision theory and analysis. Academic Research Library, 28(1,2), 27-46.

-      Lorigo, L., etal.(2006). The influence of task and gender on search and evaluation behavior using Google. Information Processing and Management: an International Journal 42(4), 1123-1131.

-      Oates, B. J. (2006). Researching information systems and computing. London: SAGE Publications.

-      Otter, M. & Johnson, J. (2000). Lost in hyperspace: Metrics and mental models. Interacting with Computers, 13, 1-40.

-      Paas, F. G. W. C., J. E. Tuovinen, H. Tabbers and P. W. M. Van Gerven (2003). Cognitive load measurement as a means to advance cognitive load theory. Educational Psychologist 38(1), 63-71.

-      Protopsaltis, A., & Bouki, V. (2008 (September 22-24)). Gender and Information Processing in Electronic Age. Paper presented at the Proceedings of the 26th annual ACM international conference on Design of communication, Lisbon, Portugal.

-      Qiu, L. (1993). Analytical searching and browsing in hypertext information retreival Canadian Journal of Information and Library Science, 18(4), 1-13.

-      Roy, M. & Chi, M. T. H. (2003). Gender differences in patterns of searching the Web Journal of Educational Computing Research, 29(3), 335-348.

-      Roy, M., Taylor, R., & Chi, M. T. H. (2003). Searching for information on-line and off-line: Gender differences among middle school students. Journal of Educational Computing Research, 29(2), 229-252.

-      Schumacher, P., & Morahan-Martin, J. (2001). Gender, Internet and computer attitudes and experiences. Computers in Human Behavior, 17(1), 95-110.

-      Shih, P.-C., Muñoz, D., Sánchez, F., & Maté, R. (2004). Quantifying usernavigation patterns: a methodology proposal. Paper presented at the 28th International Congress of Psychology, Beijing. Available at:http://web.uam.es/personal_pdi/psicologia/pei/download/Shih2004quantifying_ICP.pdf 2010/9/1

-      Smith, P. A. (1996). Towards a practical measure of hypertext usability. Interacting with Computers, 8(4), 365-381.

-      Torkzadeh, G., & Dyke, V. (2002). Effects of training on Internet self-efficacy and computer user attitudes. Computers in Human Behavior 18(5), 479-494.

-      Triantafillou, E., Pomportsis, A., & Demetriadis, S. (2003). The design and the formative evaluation of an adaptive educational system based on cognitive styles. Computers & Education, 41(1), 87-103.

-      Wang, L. C., & Beasley, W. (2002). Effects of learner control and hypermedia preference on cyber-students performance in a web-based learning environment. Journal of Educational Multimedia and Hypermedia, 11(1), 71-91.

-      White, R. W., & Morris, D. (2007). Investigating the querying and browsing behavior of advanced search engine users. Paper presented at the SIGIR 2007 Proceedings.

-      Yi, M. Y., & Hwang, Y. (2003). Predicting the use of web-based information systems, self-efficacy, enjoyment, learning goal orientation, and the technology acceptance model. International Journal of Human-Computer Studies, 59, 431-449.

-      Zhang, X., & Chignell, M. (2001). Assessment of the Effects of User Characteristics on Mental Models of Information Retrieval Systems. Journal of the American Society for Information Science and Technology, 52(6), 445-459.



[1]. browsing.
[2]. hypertext.
[3]. Wang & Beasley (2002).
[4]. disorientation.
[5]. Conklin (1987).
[6]. hypermedia.

[7]. Ahuja & Webster, 2001; Bayler, 2001; Chen, 2002.

[8]. Card etal, 2001.
[9]. Otter & Johnson, 2000.
[10]. Ahuja & Webster, 2001.
[11]. Dietrichson, 2001.
[12]. Yuan, 1997.
[13]. Zhang, 2001.
[14]. Brinkerhoff, 2001.
[15]. Torkzadeh & VanDick, 2002.
[16]. White & Morris, 2007.
[17]. Frias-Martinez, 2007.
[18]. Ayersman & Reed, 1998; Habuchi, 2006.

[19]. Ford & Chen, 2000; Lazonder etal., 2000; Reed etal., 2000; Yi &Hwang, 2003.

[20]. Zhang, 2001; Ahn, 2003.

[21]. طبق اعلام شركت گوگل، اين موتور كاوش در سال 1998 حدوداً 26 ميليون صفحه را نمايه كرده است كه در سال 2000 به يك ميليارد صفحه رسيده است. بر اساس اين اعلام، در حال حاضر اين تعداد يك تريليون صفحه گزارش شده است.

(منبع:http://googleblog.blogspot.com/2008/07/we-knew-web-was-big.html)
[22]. Google Directory (http://www.google.com/dirhp).
[23]. air pollutants or air polluters.

[24]. نرم‏افزار مورد استفاده در اين پژوهشRiver Pastنام دارد(http://www.riverpast.com). اين نرم‏افزار رخداد‏هاي صفحات وب (محيط تعامل انسان- رايانه) را بر اساس حركت ماوس و صفحه كليد و نيز بر اساس فاصله‏هاي زماني ثبت مي‏كند.

[25]. Oates, 2006, 273.

[26]. Otter & Johnson, 2000; Kim, 2001; Herder, 2003; Lin, 2003; Paas, 2003; Demirbilek, 2004.

[27]. Smith, 1996.
[28]. Kazdin, 2000; Lin, 2003; Paas, 2003.

[29]. Ford & Chen, 2000; light etal., 2000; Schumacher & Martin, 2001; Large etal., 2002; Roy & Chi, 2003; Roy etal., 2003; Lorigo etal., 2006.

[30]. Demibilek, 2004; Protopsaltis & Bouki, 2008; Fraias-Martinez, 2007; Goulart, 2008.

فصلنامه كتابداري و اطلاع رساني (اين نشريه در www.isc.gov.ir نمايه مي شود)
 55 _ شماره سوم،جلد 14
Date insert: دوشنبه, 25 فروردين 1393

Add comment


Security code
Refresh

تمامی حقوق مطالب محفوظ است

2013-2020©