محيطهاي فراپيوندي در وب براي يافتن اطلاعات مورد نياز از طريق بررسي، مرور و دنبال كردن پيوندها مورد استفاده قرار ميگيرند. كاربران براي رسيدن به صفحه يا صفحاتي از وب كه اطلاعات مرتبط را در اختيار آنها قرار دهد، درباره انتخاب پيوندها و جهتيابي تصميمگيري و از علايم و نشانههايي استفاده ميكنندكه عناصر وب در اختيار آنها قرار ميدهد. در پژوهش حاضر، براي بررسي رفتار جستجوي مروري كاربران، عناصر مرتبط با نظام اطلاعاتي از يك سو، و عوامل مربوط به ويژگيهاي افراد از سوي ديگر مورد توجه قرار گرفت. حاصل تعامل اين دو، يعني گزينش پيوندها، جهتيابي و عملكرد كاربران در يك محيط فراپيوندي و در كنار يكديگر بررسي شد. جامعۀ آماري اين پژوهش 60 دانشجوي تحصيلات تكميلي از رشتهها و دانشكدههاي مختلف دانشگاه فردوسي بود و دادههاي آن از طريق «پرسشنامه» و «ثبت داد و گرفت» دانشجويان به دست آمد. يافتههاي پژوهش نشان داد بين كاربران حوزههاي تحصيلي و مقاطع تحصيلي مورد مطالعه از لحاظ چگونگي تعامل (ميزان آشنايي و درك عناصر و اجزاء صفحات وب) تفاوت معناداري وجود دارد. در همين راستا، آزمون فرضيه مشخص كرد تفاوت در عملكرد كاربران دو حوزه و مقطع مورد مطالعه، معنادار است. بر اساس نتايج آزمون هر دو فرضيه، دانشجويان حوزه علوم پايه و مهندسي و مقطع دكتري، عملكرد بهتري در مرور محيط فراپيوندي داشتند، اما اين تفاوت در بين دانشجويان دختر و پسر معنادار نبود.
كليد واژهها: جستجوي مروري، نظامهاي فراپيوندي، فرامتن، وب، ويژگيهاي فردي.
1. مقدمه
مرور[1] يك راهبرد كاوشي - اكتشافي است كه در بسياري از فعاليتهاي روزانه افراد، از جستجو در فهرستبرگهها و قفسههاي كتابخانهها گرفته تا نگاه كردن به اجناس فروشگاهها، جستجو و تغيير كانالهاي تلويزيوني، جستجو در پايگاههاي اطلاعاتي يا گشت و گذار در صفحات وب، مشاهده ميشود. در معناي علمي آن، بخصوص در حوزه بازيابي اطلاعات، مرور اغلب هم معني يا جايگزين با جهتيابي يا پيمايش منابع اطلاعاتي تلقي شده و در حوزه تعامل انسان با رايانه نيز معادل و همارز با جهتيابي به كار ميرود. وب كه اكنون بخشي از زندگي ما شده، ابزار مناسبي براي مرور از طريق پيوندهاي فرامتني[2] است. امكان دستيابي به اطلاعات از طريق جستجوي مروري، وب را جذابتر و كاربرديتر نموده، بهطوري كه هر روز ميليونها كاربر به مرور در اين محيط به عنوان يك روش اطلاعجويي ميپردازند. مرور براي كاربراني كه علاقه خاصي به يك حوزة تحقيقاتي دارند، امكان يادگيري و نيز روزآمدسازي و گسترش دانش تخصصي را فراهم ميآورد. قابليت نظامهاي فراپيوندي در سازماندهي اطلاعات و تركيببندي اجزاي تشكيلدهندة مدارك، سبب شده است تا بسياري از پايگاههاي علمي، سايتهاي تجاري و موتورهاي جستجو، دادههاي خود را با استفاده از اين فناوري سازماندهي كنند و در دسترس قرار دهند. در همين راستا، «وانگ و بيسلي»[3] در گزارش يافتههاي تحقيق خود نشان ميدهند روش دنبال كردن پيوندها رايجترين روش از ميان ده راهبرد حل مسئله در تعامل كاربران با وب است. پژوهش حاضر مطالعهاي پيرامون فرايند جستجوي مروري و تعامل كاربر با محيط بازيابي فراپيوندي وب است. اين پژوهش به مطالعات مرتبط با رفتار اطلاعيابي كاربران در محيط وب مربوط ميشود و زمينه گستردهتر آن حوزة تعامل انسان با رايانه است.
2. بيان مسئله و اهميت آن
محيط فراپيوندي در وب براي يافتن اطلاعات مورد نياز، بر مرور از طريق دنبال كردن پيوندها تأكيد دارد. جهتيابي از طريق دنبال كردن پيوندها به عنوان راهبرد اصلي مرور در وب، مسائل و مشكلاتي را در بر دارد. گم كردن جهت[4] كه در اوايل تاريخ فرامتن به عنوان يكي از چالشبرانگيزترين مسئلههاي مربوط به اين نظامها بهشمار ميرفت[5]، در محيط وب و بخصوص در يك فرامتن چندرسانهاي[6] هنوز به عنوان يك مشكل وجود دارد[7].نظام اطلاعاتي فرامتن بالقوه ميتواند كاربر را گيج كند و يا باعث گم شدن و دور شدن وي از موضوع مورد نظر شود. اين مشكل مانع دستيابي فرد به اطلاعات مرتبط ميشود و وقت زيادي را از وي تلف ميكند. در چنين محيطي، كاربران اغلب با تعداد زيادي پيوند روبرو ميشوند كه به نظر ميرسد بسياري از آنها به يك اندازه مرتبط يا به يك اندازه غيرمرتبط هستند. در نتيجه، افراد به جاي اخذ تصميمي آگاهانهومبتني بر اطلاعات، ناگزير ميشوند پيوندها را دنبال كرده، با بررسي آنها از مرتبط بودن يا نبودن پيوند مورد نظر و در نهايت مدارك يا صفحات بازيابي شده اطمينان حاصل كنند، در غير اين صورت به عقب بازگردند تا پيوند ديگري را امتحان و يا مسير ديگري را طي نمايد.
مشابه با پيمايش در فضاي فيزيكي، هر يك از اين نظامها براي سهولت عمل جستجو و بازيابي اطلاعات مرتبط، عناصر خاصي را فراهم آوردهاند كه سرنخها و نشانههاي لازم را در اختيار كاربران قرار داده و آنها را در جهتيابي كمك ميكند؛ به اين صورت كه كاربر از علايم و نشانههايي كه عناصر وب در اختيار وي قرار ميدهد، براي مسيريابي در فضاي فراپيوندي استفاده ميكند. آشنا بودن كاربر با اين عناصر، درك روابط موجود و دريافت نشانهها، به جهتيابي بهتر و مرور موفقتر كمك ميكند. در اين محيط، افراد با توجه به برخي از اجزا و عناصر پيشبيني شده، نظير مسير ارتباطي، ميزان اطلاعات در زماني خاص، محتوا، توصيفگرهاي پيوند، تصويرها، راهنماهاي مفهومي (مانند ترتيب عنوانها، تركيببندي و تنظيم صفحات) و نوع بازخورد، اقدام به تصميمگيري ميكنند[8]. اگر عناصر موجود در صفحات وب و نشانههاي اطلاعاتي دقيقتر انتخاب و ارائه شود، كاربران ميتوانند جهتيابي بهتري داشته باشند. چنين رويكردي، احتمال پيمايش مسيرهاي تكراري يا غيرمرتبط را كاهش ميدهد.
افزون بر ويژگيهاي نظام و عناصر آن، چگونگي تعامل كاربران با نظام نيز از جمله علايق مطالعاتي در محيطهاي بازيابي اطلاعات بهشمار ميآيد. مطالعات مربوط به تفاوتهاي فردي، بر نقش ويژگيهاي افراد و نحوة تعامل آنها با محيط، نگرشها، رفتارها و عملكرد آنها تأكيد دارد. اين مطالعات نشان ميدهد چگونه يك ويژگي در ميان طبقهاي از افراد ميتواند به رفتاري خاص در افراد آن طبقه منتهي شود. بر اين اساس، اين احتمال وجود دارد كه بين ويژگيهاي فردي كاربران همچون آشنايي و استفاده از عناصر وبو درك نشانههاي اطلاعاتي، ارزيابي ربط پيوندها و صفحات وب و بهطور كلي چگونگي تعامل كاربران با محيط فراپيوندي و رفتار جستجوي مروري آنها، ارتباط وجود داشته باشد.
در طراحي نظامهايي كه جستجوي مروري در وب را پشتيباني ميكنند، توجه بيشتر به فرايند مرور از آنرو اهميت دارد كه ميتواند به طراحي كاربرمدارتر صفحات وب، عناصر و اجزاي اطلاعاتي، رابطهاي كاربري در سايتها و موتورهاي جستجو و پيوندها منجر شود و با پشتيباني جستجوي مروري، اين فرايند را بهبود بخشد. بررسي ميزان آشنايي گروههاي مختلف افراد از عناصر اطلاعاتي و دريافت نشانهها و علايم اطلاعاتي، تصويري مبتني بر نگرشي علمي در اختيار قرار ميدهد. پژوهش حاضر بر آن است تا با مطالعه و مشاهدة رفتار مرور كاربران در محيط فراپيوندي وب و در استفاده از عناصر وب و دريافت نشانههاي اطلاعاتي، از فرايند مسيريابي و عملكرد كاربران در اطلاعجويي گزارشي ارائه كند و رابطه آنها را با ويژگيهاي گروههاي مختلف جامعة پژوهش، مورد مطالعه قرار دهد، بهطوري كه از نتايج آن بتوان در توسعة نظامهاي بازيابي اطلاعات، بخصوص نظامهاي مبتني بر فراپيوند، استفاده نمود. بنابراين، برخي از ويژگيها و عوامل مطرح در دو سوي اين فرايند، يعني انسان و نظام و چگونگي تعامل آنها، مورد توجه پژوهش حاضر ميباشد.
3. پيشينه پژوهش
پژوهشگراني كه به مطالعه رفتار اطلاعيابي كاربران و تعامل آنها با محيط وب پرداختهاند، از جنبههاي گوناگون، جستجوي مروري افراد را مورد مطالعه و تحقيق قرار دادهاند. از جمله پژوهشهايي كه به مطالعه عملكرد كاربران در محيط فراپيوندي پرداخت و نقش عناصر صفحات وب را در مسيريابي كاربران بررسي نمود، پژوهش «آتر و جانسون»[9] بود. آنها در تحقيق خود، فرايند گم كردن جهت در محيط فرامتن را در ميان كاربران مطالعه و از آن به عنوان معياري براي ارزيابي كارآيي نظام فرامتن استفاده كردند. استدلال اين دو پژوهشگر آن بود كه اگر بتوان دلايل گم كردن جهت را در ميان كاربران پيدا كرد، نظامهايي ميتوان طراحي نمود كه احتمال گم كردن جهت را كاهش دهد. آزمودنيهاي پژوهش، مهمترين دلايل گم كردن جهت در محيط فراپيوندي را ضعف يا ابهام برچسبهاي اختصاص داده شده به پيوندها، تعداد زياد و مبهم پيوندها يا گزينههاي موجود، نبود امكان بازگشت و بزرگي سايت بيان كردند. با انديشهاي مشابه، «آهوجا و وبستر»[10] طي تحقيقي سهولت و دشواري استفاده از محيطهاي فراپيوندي را بررسي و معيارهاي جهتيابي و دلايل گم شدن افراد را در محيط وب مطالعه كردند. اين پژوهشگران معتقد بودند مطالعه جنبههاي شناختي مرور و دنبال كردن پيوندها، تصوير روشنتري از چگونگي تعامل كاربران با نظامهاي فراپيوندي و فرايند شناختي جهتيابي آنها در اختيار قرار ميدهد. علاوه بر آن، بررسي فرايند گم شدن و جنبههايي كه مرور در محيط فراپيوندي را سهل يا دشوار ميكند، ميتواند اطلاعات مفيدي براي طراحان جهت طراحي هر چه كارآمدتر سايتها و صفحات وب فراهم آورد و به عملكرد بهتر كاربران منتهي شود. يافتههاي پژوهش آنها تفاوت در سهولت جهتيابي را به دليل تفاوت در طراحي صفحات وب نشان داد. نتايج حاكي از آن بود كه قالببندي و طراحي دقيقتر صفحات و كاربرد ابزارها و عناصري كه به كاربر در پيمايش صفحات وب كمك كند، براي حل مشكل جهتيابي در محيطهاي فراپيوندي ميتواند مفيد باشد.
«ديتريچسان»[11] در پاياننامة دكتراي خود، چگونگي اندازهگيري رفتار مرور كاربران را مورد توجه قرار داد. افراد مورد پژوهش وي براي پاسخگويي به پنج پرسش، وبسايتهايي را مرور كردند كه اطلاعاتي در مورد بيماري ايدز ارائه ميداد. آزمودنيها با توجه به توانمنديهايشان در استفاده از رايانه و جستجوي محيط وب، به سه گروه «قوي»، «ماهر»، و «با مهارت كم» دستهبندي شدند و عملكرد آنها در جستجوي وب از طريق دو معيار «ميزان موفقيت» در يافتن پاسخهاي صحيح و «مدت زمان» صرف شده در يافتن پاسخ، مورد توجه قرار گرفت. پژوهشگر نتيجه ميگيرد مهارت بيشتر رايانهاي افراد، دلايل موفقيت آن گروه از آزمودنيهاست، اما جنسيت تأثيري در نتايج مرور نداشت. سپس براي بررسي كارآيي و بازدهي عمل جستجوي مروري، نسبت هرصفحه مورد بازديد به كل صفحات بازديد شده، مطالعه و محاسبه شد. ميزان زياد دفعات تكرار بازديد از يك صفحه، بيانگر آن بود كه كاربران مسيرهاي تكراري را ميچرخند كه گاه خود از تكراري بودن مسيرها بياطلاعند. نتايج اين پژوهش همچنين نشان داد طراحي ضعيف صفحات و ابزارهاي ناهماهنگ جهتيابي، كاربران غيرحرفهاي يا حرفهاي و حتي كاربران بسيار حرفهاي را هم گيج و گمراه كرده است.
در راستاي هدفهاي اين پژوهش، ميتوان به طور خلاصه به يافتههاي پژوهشهاي ديگر اشاره كرد. ازجمله آنها پژوهشهاي «يوآن»[12] و «ژانگ»[13] است كه بر تأثير تجربه و مهارت كاربر در افزايش به كارگيري ابزارها و عناصر وب تأكيد دارد. افزون بر آن، وجود رابطه بين تجربه و مهارت كاربر و عملكرد او در پژوهش محققاني چون «برينكرهاف و ديگران»[14]، «تركزاده و وندايك»[15]، و «وايت و موريس»[16] تأييد شده است. تأثير تجربه و مهارت كاربر بر نحوه تعامل او با محيط وب[17]، همينطور در جهتيابي در محيط فراپيوندي[18] بررسي و تأييد شده است. برخي تجربيات موجود، مرور نوشتهها و بررسي نتايج مشابه نشان ميدهد اين رابطه در مورد مدت زمان جستجو نيز تأييد شده است[19]. از طرفي، در پژوهشهاي ديگر[20] بين حوزهها و مقاطع علمي و تحصيلي مختلف تفاوتهاي معناداري در عملكرد و تعامل با محيط وب مشاهده شده است.
4.هدفهاي پژوهش
پژوهش حاضر در پي تحقق هدفهاي زير است:
الف) شناسايي اجزا و عناصر اطلاعاتي كه در تصميمگيري براي دنبال كردن پيوندها در محيط وب به كاربران كمك ميكند.
شناسايي رابطه احتمالي بين ويژگيهاي فردي كاربران با ميزان شناخت و درك آنها از عناصر صفحات وب.
ب) بررسي عملكرد كاربران در جستجوي مروري در محيطهاي فراپيوندي.
5. فرضيههاي پژوهش
1- بين ويژگيهاي فردي كاربران و درك آنها از عناصر و اجزاي صفحات وب، رابطه وجود دارد.
2- بين ويژگيهاي فردي كاربران و عملكرد آنها در مرور محيط فراپيوندي وب، رابطه وجود دارد.
6. روش پژوهش و جامعة آماري
با توجه به نوع گردآوري دادهها و همچنين تحليلهاي صورت گرفته، رويكرد پژوهش حاضر تركيبي است. در روشهاي تركيبي، دو رويكرد مختلف اندازهگيري ميتواند مكمل يكديگر باشد. جامعه مورد پژوهش اين تحقيق را دانشجويان مقاطع تحصيلات تكميلي دو حوزه علوم انساني- اجتماعي و علوم پايه و مهندسي در دانشگاه فردوسي مشهد تشكيل ميدهد. تعداد نمونهها در هر طبقه 30 دانشجو و در مجموع 60 دانشجوي شاغل به تحصيل را در مقطع تحصيلات تكميلي در بر ميگيرد.افزون بر آن، به لحاظ جنسيت و مقطع تحصيلي نيز نسبت نمونهها برابر بود.
از آنجا كه جستجوي كليدواژهاي در محدوده اين پژوهش قرار نميگرفت و تنها جستجوي مروري مورد نظر بود، تلاش شد تا محيطي كاملا مبتني بر جستجوي مروري فراهم شود. بنابراين، موتور جستجوي گوگل به عنوان رايجترين مرجع جستجوي اطلاعات[21] مورد توجه قرار گرفت. آزمودنيهاي اين پژوهش جستجوي خود را از راهنماي موضوعي گوگل[22] آغاز كردند و در ادامه به جستجوي مروري در محيط فراپيوندي براي رسيدن به اطلاعات مرتبط درباره «آلودگي هوا و آلايندههاي هوا[23]» پرداختند. اين موضوع به دليل مورد توجه عام بودن و ارتباط مستقيم نداشتن آن به رشته علمي خاصي، انتخاب شد.
بنا به ضرورت و به دليل ماهيت پژوهش، دادههاي مورد نياز از طريق دو ابزار مختلف، يعني ثبت رخدادها و پرسشنامه، گردآوري شد. گردآوري دادهها از طريق ثبت رخدادها، يكي از روشهاي بسيار متداول در پژوهشها، از جمله پژوهشهاي حوزه بازيابي اطلاعات است. برخي از تحقيقاتي كه در پيشينة پژوهش حاضر به آنها اشاره شد و بسياري از پژوهشهاي ديگر، از اين فن براي جمعآوري دادههاي مورد نياز خود استفاده كردند. اين فايلها از طريق نرمافزارهايي به دست ميآيد كه با ثبت و ذخيره رخدادها در صفحه نمايشگر، دادههايي را براي استفادههاي بعدي فراهم ميآورند[24]. پرسشنامه پژوهش، متشكل از دو بخش بود كه بخش اول آن ويژگيهاي فردي و تجربههاي كاربران و بخش دوم ميزان شناخت كاربران را از اجزا و عناصر صفحات وب، مورد پرسش قرار داد.
7. روشهاي تجزيه و تحليل يافتهها
تحليل دادههاي به دست آمده از پرسشنامه از طريق روشهاي متداول آمار توصيفي و استنباطي، با استفاده از نرمافزار انجام گرفت. دادههاي به دست آمده از طريق ثبت رخدادها، دادههاي كيفي شمرده ميشوند كه به روش تحليل محتوا بررسي و اطلاعات مورد نياز استخراج شد. از آنجا كه محيط وب و چندرسانهايها به حوزههاي تحقيقاتي مهمي بدل گشتهاند، دادههاي كيفي غيرمتني در پژوهشهاي علم اطلاعات و حوزه رايانه نقش مهمي يافته است و شامل همه دادههاي غيرعددي، لغتها، تصويرها، صداها، چندرسانهايها و ... است كه از طريق مصاحبه، يادداشتهاي روزانة محققان، اسناد اداري، وبسايتها و مانند آن به دست ميآيد[25].
مشابه با معيارهاي سنتي بازيافت و دقت كه براي بررسي عملكرد و ميزان موفقيت كاربر در جستجوي منابع در نظامهاي بازيابي اطلاعات به كار ميرود، بسياري از پژوهشگران[26] رفتار جستجوي مروري كاربران، بويژه در فرايند جهتيابي و گم كردن جهت و عملكرد آنها در محيط فراپيوندي را از طريق بررسي پيوندهاي مراجعه شده و پيوندهاي مرتبط، مطالعه نمودند. در اين پژوهشها، بنا به ماهيت، پيوندهاي مرتبط، غيرمرتبط، تكراري و كل پيوندهايي كه كاربران در طي جستجوي مروري برگزيدهاند، مورد توجه تحقيقاتي قرار گرفته است. بر اين اساس، در پژوهش حاضر از بررسي ميزان «مراجعه كاربران به پيوندها و انتخاب آنها» به عنوان شاخص سنجش كيفيت و كميت رفتار جستجوي مروري كاربران و ميزان موفقيت عمل اطلاعجويي آنها استفاده شد. از جمله مقياسهاي موجود در اين حوزه، مقياسي است كه توسط «اسميت»[27] براي بررسي گم شدن و ارزيابي عملكرد كاربران در جستجوي اطلاعات در محيط فراپيونديپيشنهاد شده و در پژوهشهاي زيادي مورد استفاده قرار گرفته است. اسميت يكي از مقياسهاي شناخته شده براي بررسي كمّي و اندازهگيري فرايند جهتيابي كاربراني است كه در محيط وب به جستجوي مروري ميپردازند. اسميت به رخداد گم شدن در يك فضاي فراپيوندي نه به صورت ذهني، بلكه به عنوان رخدادي كه موجب تنزل عملكرد كاربران ميشود، توجه ميكند. وي معتقد است چنانچه بتوان رخداد گم شدن را اندازهگيري كرد، ميتوان نظامهايي را كه سبب گم شدن ميشوند و كاربراني را كه گم ميشوند، شناسايي و عوامل تأثيرگذار بر آنها را مشخص كرد. براي وضوح بيشتر منطق نهفته در آن، كه شباهت زيادي به معيارهاي دقت و بازيافت دارد، اين مقياس به اختصار شرح داده ميشود.
:rتعداد گرههايي كه براي انجام يك جستجو (جستجوي خاص) لازم است به آنها مراجعه شود.
s: تعداد كل گرههايي كه در هنگام جستجو به آنها مراجعه شده است.
:n تعداد گرههاي مختلفي كه در هنگام جستجو به آنها مراجعه شده است.
:L گم شدن.
مقياس اندازهگيري گم شدن اسميت، به اين شرح محاسبه ميشود:
جدول 1، نمونه دادههاي به دست آمده از فايل مربوط به جستجوي مرور يك آزمودني را نشان ميدهد.
جدول 1. نمونة يك سياهه وارسي و دادههاي استخراج شده از فايلهاي ثبت شده از رفتار جستجوي مروري يك كاربر
آزمودني |
دانشكده |
پيوندهاي مرتبط |
پيوندهاي غير مرتبط |
پيوندهاي تكراري |
كل پيوندها |
پيوندهاي مطلوب |
نمره اسميت |
X |
X |
9 |
9 |
5 |
23 |
8 |
35/0 |
بنابراين، محاسبة نمونه ذكر شده به صورت زير است:
در مقياس اسميت كاربران با مقدار گم شدن كمتر از4/0 گم نشدهاند، اما مقادير بيش از 5/0 به اين معناست كه آنها به يقين گم شده و عملكرد خوبي در مرور صفحات وب نداشتهاند. بر اين مبنا، بهطور دقيقتر42/0 مقدار بحراني گم شدن است. در يك جستجوي كامل L=0 است. در نتيجه، ميتوان چنين فرض نمود كه نمره كوچكتر، نشاندهنده عملكرد بهتر كاربران در جستجوي مروري محيط فراپيوندي است. علاوه بر آن، يكي ديگر از معيارهاي اندازهگيري عملكرد كاربران در محيطهاي بازيابي اطلاعات، شاخص زمان است. زمان صرف شده براي انجام جستجو، زماني است كه طي آن كاربر عمل جستجو را كامل نموده و به اتمام ميرساند. اين شاخص، بهطور كلي معيار خوبي براي اندازهگيري عملكرد و بازدهي است و مقايسة بين اعمال و آزمايشهاي مختلف را ممكن ساخته و تسهيل ميكند[28].
8. يافتههاي پژوهش
در اين پژوهش، حوزه تحصيلي، مقطع تحصيلي، جنسيت و ميزان تجربه و مهارت كاربران در استفاده از رايانه و محيط وب به عنوان متغيرهاي مستقل پژوهش مورد توجه قرار گرفت. براي به دست آوردن اطلاعات مربوط به متغير «ميزان تجربه و مهارت كاربر در استفاده از رايانه و محيط وب» شش پرسش طرح شد. به اين ترتيب، اين بخش تجربه و مهارت كاربر را از سه بُعد مورد توجه قرار داد كه در قالب شش پرسش ارائه شد و شامل اين موارد است: 1- مدت زمان استفاده از رايانه 2- ميزان آشنايي با فنون رايانهاي (كه خود متشكل از پنج پرسش مجزاست) 3- مدت استفاده از اينترنت و محيط وب 4- مدت زمان (بهطور متوسط) جستجوي كاربر در محيط وب و اينترنت براي يافتن اطلاعات (علمي و غير علمي) در زمان جاري 5- ميزان استفاده از پيوندها براي جستجو و يافتن اطلاعات و 6- ميزان استفاده از فهرستهاي موضوعي (اعم از فهرستهاي موضوعي موتورهاي جستجو و ساير فهرستهاي موضوعي) براي جستجو و يافتن اطلاعات. جدول 2، دادههاي به دست آمده در اين بخش از پژوهش را به تفكيك نشان ميدهد.
جدول 2. ميانگين و انحراف معيار تجربه و مهارت كاربران در استفاده از رايانه و محيط وب به تفكيك حوزه تحصيلي، مقطع تحصيلي و جنسيت
مهارتها گروهها
|
تجربه و مهارت رايانهاي |
تجربه اطلاع جويي كاربر دراينترنت و محيط وب |
تجربه كاربر در مرور محيط فراپيوندي |
تجربه و مهارت (جمع) |
|||||||||
ميانگين |
انحراف معيار |
ميانگين |
انحراف معيار |
ميانگين |
انحراف معيار |
ميانگين |
انحراف معيار |
||||||
حوزه تحصيلي |
علوم انساني و اجتماعي
|
79/2 |
455/0 |
13/2 |
556/0 |
95/1 |
562/0 |
30/2 |
43/0 |
||||
علوم پايه و مهندسي
|
49/3 |
455/0 |
85/2 |
511/0 |
13/3 |
629/0 |
15/3 |
45/0 |
|||||
جمع
|
14/3 |
572/0 |
49/2 |
641/0 |
54/2 |
840/0 |
73/2 |
61/0 |
|||||
مقطع تحصيلي |
كارشناسي ارشد
|
90/2 |
531/0 |
19/2 |
592/0 |
26/2 |
833/0 |
46/2 |
57/0 |
||||
دكتري
|
41/3 |
492/0 |
84/2 |
510/0 |
86/2 |
743/0 |
03/3 |
51/0 |
|||||
جمع
|
14/3 |
572/0 |
49/2 |
641/0 |
54/2 |
84/0 |
73/2 |
61/0 |
|||||
جنسيت |
زن
|
96/2 |
572/0 |
33/2 |
686/0 |
30/2 |
887/0 |
54/2 |
65/0 |
||||
مرد
|
32/3 |
522/0 |
65/2 |
559/0 |
78/2 |
727/0 |
91/2 |
51/0 |
|||||
جمع
|
14/3 |
572/0 |
49/2 |
641/0 |
54/2 |
840/0 |
73/2 |
61/0 |
چنانكه در جدول 2 مشاهده ميشود، دانشجويان حوزة علوم پايه و مهندسي، دانشجويان مقطع دكتري و دانشجويان مرد در مقايسه با گروه مقابل خود نمره متوسط بالاتري را كسب كردهاند. علاوه بر آن، پراكندگي بيشتري در پاسخگويي به پرسشها از طرف گروه دانشجويان مقطع كارشناسي ارشد و گروه دانشجويان زن مشاهده ميشود. چنين امري، به معناي همگوني بيشتر بين دانشجويان مقطع دكتري و نيز دانشجويان مرد است.
ديگر متغير وابستة اين پژوهش، ميزان «آشنايي و درك كاربران از اجزا و عناصر صفحات وب» است. انديشة نهفته در اين بخش آن است كه عناصر و اجزاي وب به كاربران كمك نموده و براي آنها نشانهها و سرنخهاي اطلاعاتي فراهم ميكند تا بتواند در جستجوي مروري، گزينههايي را كه بالقوه مناسب هستند يافته و اقدام به گزينش آنها كنند. بر مبناي مرور نوشتهها، مطالعة پژوهشهاي انجام گرفته و همچنين مشاهدات به عمل آمده از محيط وب، پرسشنامهاي متشكل از 13 سؤال براي بررسي ميزان شناخت و درك كاربران از عناصر و اجزاي صفحات وب طراحي شد. نتايج حاصل از استخراج پاسخها، در جدول 3 ارائه شده است.با توجه به اينكه 13 سؤال اصلي اين پرسشنامه براساس يك طيف 5 قسمتي از «كاملاً موافقم» تا «كاملاً مخالفم» طرح گرديد، به هر يك از گزينهها نمره 1 تا 5 تعلق گرفت (جدول 3). به منظور سهولت دسترسي به گويهها، هر يك بهطور خلاصه در ادامه آورده شده است:
گويه 1: عنوان پيوند؛ گويه 2: توصيفها و توضيحهاي پيوند؛ گويه 3: محل قرار گرفتن پيوندها در صفحه؛ گويه 4: ترتيب قرار گرفتن عنوانهاي اصلي و فرعي؛ گويه 5: منوها و فهرستهاي گزينهاي؛ گويه 6: قالببندي و نظم و ترتيب پيوندها؛ گويه 7: نشاني صفحات وب (URL)؛ گويه 8: بارز بودن پيوندها از نظر رنگ، فونت،... و هماهنگي با پسزمينه؛ گويه 9: عناصر گرافيكي؛ گويه10: نوارهاي راهبري و پيمايشنمايي؛ گويه 11: ابزارهاي كمكي مثل help، FAQ؛ گويه 12: نمونهها و مثالها؛ گويه 13: نقشه سايت
جدول 3. ميانگين و انحراف معيار پاسخهاي كاربران در رابطه با ميزان آشنايي و درك اجزا و عناصر صفحات وب به تفكيك حوزه تحصيلي، مقطع تحصيلي و جنسيت
گويهها |
حوزه تحصيلي |
مقطع تحصيلي |
جنسيت |
ميانگين
|
انحراف معيار |
|||||||||
علوم انساني و اجتماعي |
علوم پايه و مهندسي |
كارشناسي ارشد |
دكتري |
زن |
مرد |
|||||||||
ميانگين |
انحراف معيار |
ميانگِن |
انحراف معيار |
ميانگين |
انحراف معيار |
ميانگين |
انحراف معيار |
ميانگين |
انجراف معيار |
ميانگين |
انحراف معيار |
|||
گويه1
|
63/4 |
556/0 |
97/4 |
183/0 |
69/4 |
535/0 |
93/4 |
262/0 |
80/4 |
484/0 |
80/4 |
407/0 |
80/4 |
443/0 |
گويه2 |
73/3
|
640/0 |
30/4 |
596/0 |
84/3 |
677/0 |
21/4 |
630/0 |
90/3 |
662/0 |
13/4 |
681/0 |
02/4 |
676/0 |
گويه3 |
17/3
|
874/0 |
93/3 |
740/0 |
31/3 |
896/0 |
82/3 |
819/0 |
77/3 |
858/0 |
33/3 |
884/0 |
55/3 |
891/0 |
گويه4 |
33/3
|
711/0 |
67/3 |
729/0 |
41/3 |
615/0 |
96/3 |
744/0 |
67/3 |
758/0 |
67/3 |
711/0 |
67/3 |
729/0 |
گويه5 |
47/3
|
819/0 |
95/3 |
872/0 |
81/3 |
821/0 |
11/4 |
916/0 |
90/3 |
885/0 |
00/4 |
871/0 |
95/3 |
872/0 |
گويه6 |
30/3
|
651/0 |
57/3 |
767/0 |
50/3 |
718/0 |
64/3 |
826/0 |
50/3 |
820/0 |
63/3 |
718/0 |
57/3 |
767/0 |
گويه7
|
57/1 |
679/0 |
43/2 |
155/1 |
22/2 |
237/0 |
68/2 |
020/1 |
23/2 |
194/1 |
63/2 |
098/1 |
43/2 |
15/1 |
گويه8 |
33/4 |
844/0 |
87/3 |
892/0 |
78/3 |
975/0 |
96/3 |
793/0 |
00/4 |
947/0 |
73/3 |
828/0 |
87/3 |
892/0 |
گويه9 |
77/3 |
935/0 |
40/3 |
942/0 |
38/3 |
907/0 |
43/3 |
997/0 |
53/3 |
008/1 |
27/3 |
868/0 |
40/3 |
942/0 |
گويه10 |
13/2 |
937/0 |
82/2 |
049/1 |
44/2 |
045/0 |
25/3 |
887/0 |
57/2 |
165/1 |
07/3 |
868/0 |
82/2 |
05/1 |
گويه11 |
07/1 |
254/0 |
80/1 |
935/0 |
62/1 |
833/0 |
00/2 |
018/1 |
70/1 |
915/0 |
90/1 |
960/0 |
8/1 |
935/0 |
گويه12 |
57/1 |
504/0 |
38/2 |
958/0 |
19/2 |
859/0 |
61/2 |
031/1 |
23/2 |
040/1 |
53/2 |
860/0 |
38/2 |
958/0 |
گويه13 |
27/1 |
450/0 |
28/2 |
209/1 |
94/1 |
105/1 |
68/2 |
219/1 |
00/2 |
203/1 |
57/2 |
165/1 |
28/2 |
21/1 |
دادههاي جدول 3 نشان ميدهد تنها دو گويه از سيزده گويه موجود در اين بخش از پرسشنامه داراي ميانگين 4 يا بالاتر است. گوية 1 با ميانگين 8/4، به استفاده از عنوان پيوندها در مرور صفحات وب اشاره دارد و 4/98% افراد پاسخ بسيار زياد و زياد به اين گويه دادهاند. پس از آن، گوية 2 يا توصيفها و توضيحهاي پيوند با ميانگين 02/4 در مرتبه بعدي قرار دارد. از طرف ديگر، ميانگين پاسخهاي ارائه شده به ترتيب در گويههاي 11، 13، 12 و 7 كمتر از 3 يعني پايينتر از حد متوسط است. اين درحالي است كه هر يك از اين گويهها بر اجزا و عناصري از وب دلالت دارد كه ميتوان در مرور بهينة صفحات وب كمك گرفت. گويه 11 با ميانگين 8/1 به استفاده از ابزارهاي كمكي نظير Help و FAQ اشاره دارد. همچنين، گويه سه با ميانگين 28/2 به كاربرد نقشه سايت در مرور وب، گويه 12 با ميانگين 38/2 به مثالها و نمونهها و گويه هفت با ميانگين 43/2 به كاربرد URLها در مرور وب اشاره دارد. ميانگين پايين پاسخها نشان ميدهد ميزان شناخت كاربران از برخي از عناصر صفحات وب بسيار اندك بوده و يا اصلاً شناختي از آن ندارند. آشنايي نداشتن با اين عناصر سبب ميشود با وجود ارزشمندي و تأثيرگذاري برخي از آنها، در هنگام مرور صفحات وب كمتر مورد توجه واقع شوند.
فرضيه يك: بين ويژگيهاي فردي كاربران و درك آنها از عناصر و اجزاي صفحات وب رابطه وجود دارد.
چنانكه پيش از اين گفته شد، سه ويژگي فردي حوزة تحصيلي، مقطع تحصيلي و جنسيت، متغيرهاي مستقل اين پژوهش بهشمار ميروند. براي آزمودن فرضيه اول پژوهش، با توجه به ماهيت دادههاي گردآوري شده از آزمون آماري t براي دو جامعه مستقل استفاده شده است كه نتايج آن در جدول 4 قابل مشاهده است.
جدول 4. رابطه بين ويژگيهاي فردي (حوزه تحصيلي، مقطع تحصيلي و جنسيت)و ميزان درك و شناخت كاربران از عناصر و اجزاي صفحات وب
متغير |
سطح |
تعداد |
ميانگين |
انحراف معيار |
تفاوت ميانگينها |
T
|
df
|
Sig.
(2-tailed)
|
حوزه تحصيلي |
علوم انساني واجتماعي |
30 |
33/37 |
19/4 |
400/10- |
156/9- |
58 |
000/0 |
علوم پايه و مهندسي |
30 |
73/47 |
60/4 |
|||||
مقطع تحصيلي |
كارشناسي ارشد |
31 |
12/40 |
41/6 |
160/5- |
135/3- |
58 |
003/0 |
دكتري
|
29 |
28/45 |
30/6 |
|||||
جنسيت |
زن
|
30 |
80/41 |
41/7 |
466/1- |
831/0- |
58 |
410/0 |
مرد
|
30 |
27/43 |
22/6 |
در پيوند با حوزه تحصيلي، جدول 4 نشان ميدهد بين دانشجويان گروه علوم انساني - اجتماعي و علوم پايه - مهندسي از نظر ميزان درك عناصر و اجزاي صفحات وب، تفاوت معنادار وجود دارد. بنابراين، ميتوان نتيجه گرفت بين حوزه تحصيلي و ميزان درك و شناخت كاربران از عناصر و اجزاي صفحات وب، رابطه وجود دارد. در پيوند با مقطع تحصيلي نيز اين تفاوت معنادار است. بنابراين، ميتوان نتيجه گرفت كه بين مقطع تحصيلي و درك و شناخت كاربران از عناصر و اجزاي صفحات وب، رابطه وجود دارد. در پيوند با ويژگي جنسيت، دادههاي جدول بر نبود تفاوت معنادار بين دانشجويان دختر و پسر از نظر ميزان درك عناصر و اجزاي صفحات وب دلالت دارد. بنابراين، ميتوان نتيجه گرفت بين جنسيت و درك و شناخت كاربران از عناصر و اجزاي صفحات وب، رابطهاي وجود ندارد. اين بدان معناست كه درك و شناخت كاربران از عناصر و صفحات وب، به احتمال با ويژگيهاي ديگري جز جنسيت، وابستگي بيشتري دارد. بنابراين، به طور كلي، فرض وجود رابطه بين حوزه تحصيلي و مقطع تحصيلي با درك كاربر از عناصر و اجزاي صفحات وب تأييد ولي در مورد جنسيت فرض، اين فرض رد ميشود.
افزون بر متغيرهاي ذكر شده، مجموع مهارتها و تجربيات كاربران در استفاده از رايانه و محيط وب نيز بررسي شد. متغيرهاي «تجربه و مهارت رايانهاي كاربر»، «تجربه اطلاعجويي كاربر در اينترنت و محيط وب» و «تجربه اطلاعجويي كاربر در مرور محيط فراپيوندي وب» به عنوان متغيرهاي مستقل و «ميزان درك كاربران از عناصر و اجزاي صفحات وب» به منزلة متغير وابسته درنظر گرفته شد. با توجه به ماهيت دادهها، براي آزمون اين فرضيه از ضريب همبستگي پيرسون استفاده شد كه نتايج آن درجدول 5 قابل مشاهده است.
جدول 5. ضريب همبستگي پيرسون براي اثبات رابطه بين تجربه و مهارت كاربران در استفاده از رايانه و وب و درك عناصر و اجزاي صفحات وب
مهارت متغير |
تجربه و مهارت رايانهاي كاربر |
تجربه اطلاعجويي كاربر در اينترنت و محيط وب |
تجربه اطلاعجويي كاربر در مرور محيط فراپيوندي وب |
مهارت و تجربه كاربر در استفاده از رايانه و محيط وب (حمع) |
|
درك كاربر از عناصر و اجزاي صفحات وب |
ضريب همبستگي |
**728/0
|
**726/0
|
**774/0
|
**822/0
|
Sig. (2-tailed) |
000/0
|
000/0
|
000/0
|
000/0
|
|
تعداد (N)
|
60
|
60
|
60
|
60
|
با مراجعه به نتايجدر جدول 5، درمييابيم كه در پيوند با مهارت و تجربه رايانهاي كاربران مقدار ضريب همبستگي برابر با 728/0 و سطح معناداري برابر با 000/0 است. اين درحالي است كه در رابطه با تجربه اطلاعجويي كاربر در اينترنت و محيط وب، مقدار ضريب همبستگي برابر با 726/0 و سطح معناداري برابر با 000/0 است. همچنين در زمينه تجربه اطلاعجويي كاربران از طريق مرور در محيط فراپيوندي وب، مقدار ضريب همبستگي برابر با 774/0 و سطح معناداري برابر با 000/0 است. لذا با اطمينان 99% ميتوان گفت بين مهارت رايانهاي كاربران، تجربه اطلاعجويي در اينترنت و محيط وب و نيز تجربه اطلاعجويي از طريق مرور پيوندها و راهنماهاي موضوعي و ميزان درك عناصر و اجزاي صفحات وب، همبستگي مثبت وجود دارد. اما در رابطه با كليّت فرضيه فرعي، يعني بررسي مهارت و تجربه كاربر در استفاده از رايانه و محيط وب، مقدار ضريب همبستگي برابر با 822/0 و سطح معناداري برابر با 000/0 است. بنابراين، با اطمينان 99% ميتوان گفت بين مهارت و تجربه كاربر در استفاده از رايانه و وب و درك وي از عناصر و اجزاي صفحات وب، همبستگي مثبت وجود دارد. بنابراين، فرضية فرعي فوق تأييد ميشود.
همانگونه كه مشاهده شد، دانشجويان حوزه علوم پايه-مهندسي و دانشجويان مقطع دكتري، ميانگين نمرة بالاتري در تجربه و مهارت رايانه و استفاده از وب نسبت به گروه مقابل خود، يعني دانشجويان حوزه علوم انساني- اجتماعي و دانشجويان مقطع كارشناسي ارشد به دست آوردهاند (جدول 2). از طرفي، مشاهده شد كه سطح آشنايي آزمودنيهاي اين پژوهش با عناصر و اجزاي صفحات وب كم بود و ميانگين پايين نمرات مؤيد اين مدعاست. با مقايسه دانشجويان دو حوزه و مقطع مورد مطالعه، درمييابيم كه اين ناآشنايي با عناصر ياد شده در بين دانشجويان علوم انساني - اجتماعي و دانشجويان كارشناسي ارشد مشهودتر است (جدول 3). دانشجويان حوزه علوم پايه ومهندسي و مقطع دكتري علاوه بر آشنايي و توجه به عناصرسادهتر و معمولتر مانند رنگ، فونت، عناصر گرافيكي و ... در سطح بالاتري از آشنايي و شناخت عناصر صفحات وب قرار دارند. آنها علاوه بر عناصر ياد شده، به آندسته از عناصري كه كمتر مورد توجه قرار گرفته است، مانند نوارهاي راهبري، نشانيهاي صفحات وبي و نقشهها و مانند آن نيز تا حدودي توجه داشتهاند و اين امر ميتواند از آزمودگي و تجربه بيشتر آنها ناشي شود. افزون بر آن، آزمون فرضيه وجود تفاوت ميان دو گروه حوزه تحصيلي و دو گروه مقطع تحصيلي در درك عناصر وب را معنادار يافت و نتيجه آزمون فرضيه تأييد گرديد. از مقابله و جمعبندي نتايج به دست آمده از دادههاي جدولها و آزمونهاي فرضيه، ميتوان چنين استنتاج كرد كه به علت برخورداري از تجربه و مهارت بيشتر، دانشجويان حوزة علوم پايه - مهندسي و مقطع دكتري از شناخت بيشتر و بهتري نسبت به عناصر و اجزاي صفحات وب برخوردار هستند.
در پيوند با جنسيت، بر اساس آزمون به عمل آمده، تفاوتي بين زنان و مردان از لحاظ شناخت عناصر و اجزاي صفحات وب مشاهده نشد. با نگاهي مجدد به جدول 2، مشاهده ميكنيم تفاوت ناچيزي بين اين دو گروه از دانشجويان در ميزان برخورداري از مهارتهاي رايانهاي و وب وجود دارد. دادههاي جدول3 نيز تفاوت چنداني بين دختران و پسران از لحاظ آشنايي با هر جز يا عنصر صفحه وب نشان نميدهد. از آنجا كه آزمونها، معناداري رابطه بين مهارت و تجربه و ميزان آشنايي با عناصر و اجزاي وب را تأييد كردهاند، نبود معناداري رابطه بين جنسيت و درك كاربر از اجزا و عناصر صفحات، قابل درك و توجيه است.
فرضيه دوم: بين ويژگيهاي فردي كاربران و عملكرد آنها در مرور محيط فراپيوندي وب رابطه وجود دارد.
هدف از طرح اين فرضيه آن است كه مشخص شود ويژگيهاي فردي كاربران بر عملكرد آنها در جستجوي مروري در وب تأثير ميگذارد؟ حوزه تحصيلي با دو سطح علوم انساني - اجتماعي، مقطع تحصيلي با دو سطح كارشناسي ارشد و دكتري و جنسيت با دو سطح زن و مرد، متغيرهاي مستقل ميباشند. نمره عملكرد كاربران كه متغير وابسته اين فرضيه است، از مجموع دو شاخص (متغير)، يعني زمان و نمره اسميت، محاسبه شده است.
مدت جستجو
در ادامه، مدت زماني كه هر كاربر براي رسيدن به اطلاعات مورد نظر و مناسب به جستجوي مروري در محيط فراپيوندي پرداخت، براي هر يك از كاربران به تفكيك محاسبه شد كه نتايج آن در جدول 6 مشاهده ميشود. براي محاسبة مدت زمان جستجوي مروري هر كاربر، علاوه بر ثبت آن در هنگام جستجو، به فايل ثبت رخدادها مربوط به جستجوي مروري هر كاربر نيز مراجعه شده است.
جدول 6. شاخصهاي توصيفي مدت زمان جستجوي مروري كاربران در محيط فراپيوندي به تفكيك حوزه تحصيلي، مقطع تحصيلي و جنسيت
مدت زمان
|
حوزه تحصيلي
|
مقطع تحصيلي
|
جنسيت
|
|||||||||
علوم انساني و اجتماعي
|
علوم پايه و مهندسي
|
كارشناسي ارشد
|
دكترا
|
زن
|
مرد
|
|||||||
فراواني
|
درصد فراواني
|
فراواني
|
درصد فراواني
|
فراواني
|
درصد فراواني
|
فراواني
|
درصد فراواني
|
فراواني
|
درصد فراواني
|
فراواني
|
درصد فراواني
|
|
كمتر از 8 دقيقه
|
0
|
0
|
5
|
33/8
|
0
|
0
|
5
|
33/8
|
3
|
5
|
2
|
33/3
|
16:00-8:01
|
5
|
33/8
|
14
|
34/23
|
7
|
67/11
|
12
|
20
|
8
|
33/13
|
11
|
33/18
|
24:00-16:01
|
9
|
15
|
5
|
33/8
|
4
|
67/6
|
10
|
67/16
|
7
|
67/11
|
7
|
67/11
|
32:00-24:01
|
12
|
20
|
4
|
67/6
|
15
|
25
|
1
|
66/1
|
9
|
15
|
7
|
67/11
|
40:00-32:01
|
4
|
67/6
|
2
|
33/3
|
6
|
10
|
0
|
0
|
3
|
5
|
3
|
5
|
|
جمع مدت زمان:69/696
|
جمع مدت زمان:93/499
|
جمع مدت زمان:86/793
|
جمع مدت زمان:76/402
|
جمع مدت زمان:66/615
|
جمع مدت زمان:96/580
|
||||||
ميانگين:22/23
انحراف معيار:055/8
|
ميانگين:66/16
انحراف معيار:431/8
|
ميانگين:81/24
انحراف معيار:14/8
|
ميانگين:38/14
انحراف معيار:81/5
|
ميانگين:52/20
انحراف معيار:63/8
|
ميانگين:36/19
انحراف معيار:11/9
|
|||||||
|
حداقل:36/8
حداكثر:24/38
|
حداقل:28/6
حداكثر:00/36
|
حداقل:01/10
حداكثر:24/38
|
حداقل:28/6
حداكثر:00/28
|
حداقل:35/7
حداكثر:00/38
|
حداقل:28/6
حداكثر:24/38
|
نمره اسميت
براي بررسي عملكرد كاربران در مرورمحيط فراپيوندي و مطالعة عيني گم شدن آنها، از معيار اندازهگيري اسميت استفاده شد. اين نمره بر اساس شمارش لينكهاي مرتبط، غير مرتبط و تكراري كه كاربر در جستجوي مروري اقدام به گزينش ميكند و نيز بر اساس مسير بهينه براي يافتن اطلاعات مرتبط، محاسبه ميشود.نتايج به دست آمده از محاسبه اين نمره، به تفكيك متغيرهاي پژوهش، در جدول 7 مشاهده ميشود.
جدول 7. ميانگين و انحراف معيار نمرة اسميت كاربران به تفكيك حوزة تحصيلي، مقطع تحصيلي و جنسيت
حوزة تحصيلي |
مقطع تحصيلي |
جنسيت |
|||||||||
علوم انساني و اجتماعي |
علوم پايه و مهندسي |
كارشناسي ارشد |
دكترا |
زن |
مرد |
||||||
ميانگين |
انحراف معيار |
ميانگين |
انحراف معيار |
ميانگين |
انحراف معيار |
ميانگين |
انحراف معيار |
ميانگين |
انحراف معيار |
ميانگين |
انحراف معيار |
497/0
|
153/0
|
260/0
|
120/0
|
486/0
|
155/0
|
256/0
|
120/0
|
367/0
|
166/0
|
390/0
|
197/0
|
همانگونه كه در جدول 7 مشاهده ميشود، ميانگين نمره دانشجويان حوزه علوم انساني و اجتماعي 497/0 و دانشجويان حوزه علوم پايه و مهندسي 260/0 است. طبق مقياس اسميت، نمرة كمتر به معناي عملكرد بهتر است. بنابراين، از مقايسه ميانگين نمرههاي دو گروه درمييابيم كه دانشجويان حوزه علوم پايه و مهندسي نسبت به گروه مقابل خود، يعني دانشجويان علوم انساني و اجتماعي، عملكرد بهتري در جستجوي مروري داشتهاند؛ به اين معنا كه پيوندهاي غيرمرتبط و تكراري كمتري را براي رسيدن به اطلاعات مرتبط برگزيدهاند و خطاي كمتري در انتخاب پيوندها داشتهاند. بين دانشجويان دو مقطع تحصيلي مورد مطالعه نيز از لحاظ ميانگين نمره اسميت، تفاوت مشاهده ميشود. نمره ميانگين براي دانشجويان مقطع كارشناسي ارشد 486/0 و براي دانشجويان مقطع دكتراي 256/0 است. در اينجا نيز مشاهده و مقايسه ميانگين نمره دو گروه حاكي از عملكرد بهتر دانشجويان دكتري در جستجوي مروري صفحات فراپيوندي وب است. بين دانشجويان دختر و پسر شركتكننده در اين پژوهش تفاوت اندكي از لحاظ ميانگين نمره كسب شده وجود دارد؛ به اين صورت كه ميانگين نمره براي دانشجويان دختر 267/0 و براي دانشجويان پسر 290/0 است. اين نتيجه به معناي نبود تفاوت در عملكرد آزمودنيهاي زن و مرد اين پژوهش در جستجوي مروري وب است. معناداري اين تفاوتها در بخش بررسي فرضيه، مورد آزمون قرار گرفته است.
براي آزمودن اين فرضيه و بررسي اثر متغيرهاي مستقل جنسيت، رشته تحصيلي، مقطع تحصيلي و تجربه و مهارت رايانهاي و وب كاربران بر متغيرهاي وابسته «مدت زمان جستجو» و «نمره اسميت»از آزمون تحليل واريانس چند متغيره(MANOVA) دو عاملي استفاده شد. تحليل واريانس چند متغيري شبيه ساختار واريانس تك متغيري (ANOVA) است، با اين تفاوت كه طرحهاي تحليل واريانس چند متغيره داراي عبارتهايي براي متغيرهاي وابسته چندگانه است. نتايج اين آزمون در جدول 8 مشاهده ميشود.
جدول 8 . نتايج آزمون تحليل واريانس چند متغيره براي بررسي تأثير متغيرهاي حوزه تحصيلي، مقطع تحصيلي، جنسيت و تجربه و مهارت رايانه و وب بر مدت زمان جستجو و نمره اسميت
منابع تغيير (متغير) |
F
|
df1
|
df2
|
مجذور ايتا
|
شاخص چند متغيري
(Wilks' Lambda) |
مقدار احتمال
(sig.) |
حوزه تحصيلي |
879/5
|
2
|
54
|
179/0
|
821/0
|
005/0
|
مقطع تحصيلي
|
774/17
|
2
|
54
|
397/0
|
603/0
|
000/0
|
جنسيت
|
889/2
|
2
|
54
|
097/0
|
903/0
|
064/0
|
مهارت و تجربه رايانه و وب |
638/3
|
2
|
54
|
119/0
|
881/0
|
033/0
|
نمرة عملكرد كاربران از مجموع دو شاخص، يعني زمان و نمره اسميت محاسبه شده است. نتايج آزمون معناداري اين فرضيه تأثير متغيرحوزه تحصيلي بر تركيب خطي نمرات «مدت زمان جستجو» و «نمره اسميت» را معنادار نشان ميدهد (P=.005<0.05)، بهطوري كه تقريباً 18% از واريانس دو متغير وابسته به وسيلة متغير حوزه تحصيلي تبيين ميشود. در پيوند با مقطع تحصيلي، نتيجة آزمون تأثير متغير مقطع تحصيلي بر تركيب خطي نمره عملكرد را معنادار يافت (P=0.000<0.05)، بهطوري كه تقريبا 40% از واريانس دو متغير وابسته به وسيله متغير مقطع تحصيلي تبيين ميشود. در ادامه، مشاهده ميشود كه تأثير تجربه و مهارت كاربر در استفاده از رايانه و وب بر تركيب خطي نمرههاي عملكرد، معنادار است (P=0.033<0.05) بهطوري كه تقريباً 12% از واريانس دو متغير وابسته توسط متغير تجربه و مهارت كاربر تبيين ميشود. طبق نتيجه به دست آمده، تأثير جنسيت بر تركيب خطي نمرههاي عملكرد، معنادار نيست (P=0.064>0.05).
9. بحث و نتيجهگيري
همانگونه كه نتايج آزمون اين دو فرضيه نشان داد، دانشجويان علوم پايه و مهندسي و دكتري نسبت به گروه مقابل خود عملكرد بهتري در جستجوي مروري در محيط فراپيوندي وب داشتهاند و اين برتري در عملكرد با توجه به هر دو شاخص وجود دارد. در پيوند با آنچه در فرضيه يك مشاهده شد و نتايج آزمون فرضيه دو، كه تأثير حوزة تحصيلي، مقطع تحصيلي و تجربه و مهارت كاربر را در عملكرد وي مورد تأييد قرار ميدهد، چنين بر ميآيد كه اين عوامل ارتباط زنجيروار با يكديگر دارند؛ به اين صورت كه كاربران حوزة تحصيلي علوم پايه – مهندسي به دليل مهارت و تجربة بيشتر (كه ميتواند به دليل وابسته بودن بيشتر رشتة تحصيلي آنها به فناوري باشد و نيز دانشجويان دكتري به دليل تجربه بيشتر حضور در محيط علمي و لزوم آشنايي بيشتر با فناوري و يا وجود دلايل ديگر) مهارت و تجربه بيشتري دارند. مشابه با پيمايش در فضاي فيزيكي، هر يك از اين نظامها براي سهولت عمل جستجو و بازيابي اطلاعات مرتبط، عناصر خاصي را فراهم آوردهاند كه سرنخها و نشانههاي لازم را در اختيار كاربران قرار داده و آنها را در جهتيابي كمك ميكند. آشنا بودن كاربر با اين عناصر، درك روابط موجود و دريافت نشانهها، به جهتيابي بهتر و مرور موفقتر كمك ميكند. آگاهي و درك نشانهها و علايم و توجه به آنها سبب ميشود كاربران در مسيريابي خود در محيط فراپيوندي كه ناگزير به رويارويي با گزينهها و مسيرهاي مختلف ميباشند، بتوانند با كمك علايم و نشانهها، انتخابهاي بهتري داشته، گزينههاي انحرافي و غيرمرتبط كمتري را انتخاب و در مسير صحيحتري حركت كنند. در چنين حالتي، كاربران كمتر دچار مشكلاتي همچون اضافهبار شناختي، اضطراب گم شدن در فضاي فراپيوندي، گيج شدن، طي كردن مسيرهاي تكراري و يا بازگشت به مسيرهاي طي شده ميشوند. اين امر به نوبة خود باعث ميشود تا وقت و انرژي كمتري از كاربر صرف جستجوي مروري براي رسيدن به اطلاعات مورد نظر گردد و او بتواند با سرعت بيشتري با كمترين ميزان خطا در طي مسير به اطلاعات مورد نظر خود دسترسي پيدا كند.
چنانكه مشاهده شد، در فرضيههاي پژوهش وجود تفاوت ميان دو گروه دانشجويان دختر و پسر تأييد نگرديد. همانطور كه پيش از اين نيز گزارش شد و در جدول 2 مشاهده گرديد، در ميانگين نمره تجربه و مهارت كاربران زن و مرد تفاوت معناداري مشاهده نميشود. اين در حالي است كه در مشاهدات برخي از پژوهشگران كه تفاوت در عملكرد و رفتار كاربران زن و مرد را مورد مطالعه قرار دادهاند، مردان كاربران مجربتري بوده و به دليل تجربه و مهارت بيشتر، علاقه زيادتري به فناوري از خود نشان ميدهند كه بر رفتار اطلاعيابي و عملكرد آنها تأثير ميگذارد[29]. اما برخي از پژوهشها، بويژه پژوهشهايي كه اخيراً با تأكيد بر تفاوتهاي زنان و مردان صورت گرفته است، به نتايج متفاوتي مبني بر عدم تأثير جنسيت بر فرايندهاي اطلاعجويي كاربران دست يافتند و بر خلاف پژوهشهاي ذكر شده، تفاوتي در رفتارها يا عملكرد زنان و مردان مشاهده نكردند[30]. به نظر ميرسد نبود تفاوت مشاهده شده بين زنان و مردان ناشي از افزايش توانمنديهاي زنان در به كارگيري رايانه و نظامهاي مبتني بر آن و يا حتي تغيير نگرش آنها نسبت به فناوري است. شايد بتوان چنين نتيجهاي را حاصل تغييرات اجتماعي و فرهنگي، همچون گرايش زنان به ادامه تحصيل و كسب دانش و مهارت دانست. مسلماً با استفاده از نتايج اين پژوهش نميتوان به طور قاطع چنين نتيجهاي گرفت، اما به نظر ميرسد، اين يافته خود ميتواند پيشنهاد موضوع پژوهشي ديگري باشد.
در نتايج اين پژوهش مشاهده كرديم برخي از ويژگيهاي فردي و تجربه و مهارت، بر چگونگي تعامل كاربران با محيط فراپيوندي و جستجوي مروري تأثير دارد. اين تأثير در آشنايي كاربران و دريافت نشانههاي اطلاعاتي و ارتباط عملكرد كاربران در جستجوي مروري نيز با ويژگيهاي فردي آنها مورد تأييد قرار گرفت. از مجموع اين يافتهها ميتوان چنين استنتاج نمود كه عملكرد كاربران با ميزان آشنايي آنها با اجزا و عناصر وب و دريافت نشانهها و علايم اطلاعاتي، همچنين فرايند مسيريابي كاربران ارتباط پيدا ميكند كه خود متأثر از ويژگيهاي فردي و تجربيات و مهارتهاي كاربران است. علاوه بر آن، ميتوان چنين نتيجهگيري كرد كه شناخت كاربران از اجزا و عناصر وب و نشانههايي اطلاعاتي كه از آن طريق دريافت ميكنند، بر فرايند جهتيابي آنها نيز اثر دارد.
10. پيشنهادهاي پژوهش
محيطهاي فراپيوندي بايد به گونهاي طراحي و ايجاد شود كه نه تنها به عملكرد بهتر كاربر در جستجوي مروري منجر گردد، بلكه به وي كمك كند تا درك بهتري از چنين محيطي به دست آورد. اگر عناصر موجود در صفحات وب و نشانههاي اطلاعاتي دقيقتر انتخاب و ارائه شده باشد، كاربران ميتوانند جهتيابي و در نتيجه عملكرد بهتري داشته باشند. چنين رويكردي، احتمال پيمايش مسيرهاي تكراري يا غير مرتبط را كاهش ميدهد. افزون بر آن، ارتقاي سطح توانمنديهاي كاربران در استفاده از عناصر وب و آشنايي با نشانههاي اطلاعاتي، از طريق برگزاري كلاسهاي آموزشي، كارگاهها و ساير رسانهها پيشنهاد ميشود.
در انتها، به دليل محدوديتهاي حاكم بر فضاي مطالعات مربوط به رفتار اطلاعيابي كاربران كه از ماهيت آنها ناشي ميشود و جهت كسب اطمينان براي تعميم يافتههاي اين پژوهش، توصيه ميشود پژوهشهاي مشابه ديگري با گروههاي مختلف كاربران و در موضوعها و شرايط ديگر انجام گيرد. چنين پژوهشهايي ميتواند در شناسايي عناصر و عوامل مشترك مورد توجه گروههاي كاربران و چگونگي استفاده از پيوندهاي فرامتن در صفحات وب، سودمند باشد.
از جمله زمينههاي تحقيقاتي مطرح در حوزة رفتار اطلاعيابي و تعامل كاربران با رايانه و وب، مطالعه مدل ذهني كاربران در محيطهاي بازيابي اطلاعات است. در همين راستا، پيشنهاد ميشود علاوه بر ويژگي فردي كه در اين پژوهش مورد مطالعه قرار گرفته است، مدل ذهني كاربران در تعامل با نظامهاي فرامتني وجستجوي مروري در چنين نظامهايي بررسي شود. اين امر از آن جهت اهميت دارد كه ميتواند يافتههاي ارزشمندي در ارتباط با تطابق محيط فراپيوندي صفحات وب با مدلهاي ذهني كاربران در مرور پيوندها به دست دهد.
پيشنهاد ميشود پژوهشهاي مشابهي در محيطهاي فراپيوندي كه به زبان فارسي وجود دارد انجام شود تا بتوان جستجوي مروري در محيطهاي مختلف فراپيوندي با زبانهاي مختلف را با يكديگر مقايسه كرد و شباهتها و تفاوتهاي آنها را شناسايي نمود.انجام اين پژوهشها از آن جهت مورد تأكيد است كه به شناسايي مشكلات و دشواريهاي مربوط به جستجوي مروري كاربران در صفحهها و سايتهاي فارسي زبان كه با استفاده از فناوري فرامتن طراحي شدهاند، ميانجامد. افزون بر آن، يافتههاي اين پژوهشها ميتواند به شناسايي حداقل ملزومات مشترك در زبانهاي مختلف در ارتباط با مرور پيوندها منتهي شود.
- Ahn, M. (2003). Exploring factors affecting users’ link-following decision & evaluation behaviour during web browsing. School of Information Studies, University of Pittsburgh.
- Ahuja, J. S., & Webster, J. (2001). Perceived disorientation: an examination of a new measure to assess Web design effectiveness. Interacting with Computers, 14(1), 15-29.
- Ayersman, D. J., & Reed, W. M. (1998). Relationship among hypermedia-based mental models and hypermedia knowledge. Journal of Research on Computing in Education, 30(3), 222-238.
- Baylor, A. L. (2001). Incidental learning and perceived disorientation in a web-based environment: Internal and external factors. Journal of Educational Multimedia and Hypermedia, 10(3): 227-251.
- Brinkerhoff, J. D., Klein, J. D., & Koroghlanian, C. M. (2001). Effects of overviews and computer experience on learning from hypertext Journal of Educational Computing Research 25, 427-440.
- Card, S. K., etal. (2001). Information Scent as a Driver of Web Behavior Graphs: Results of a Protocol Analysis Method for Web Usability. Paper presented at the Conference on Human factors in computing systems. Association for Computing Machinery SIGCH'01, Seattle, Wa.
- Conklin, J. (1987). Hypertext: an introduction and survey. Computer, 20(9), 17-41.
- Demirbilek, M. (2004). Effects of interface windowing modes and individual differences on disorientation and cognitive load in hypermedia learning environment. University of Florida.
- Dietrichson, A. (2001). Digital literacy: How to measure browsing behavior. Columbia university.
- Ford, N., & Chen, S. Y. (2000). Individual Differences, Hypermedia Navigation,and Learning: An Empirical Study. Journal of Educational Multimedia and Hypermedi. 9(4), 281-311.
- Frias-Martinez, E., Chen, S. Y., Macredie, R. D., & Liu, X. (2007). The role of human factors in stereotyping behavior and perception of digital library users: a robust clustering approach User Modeling and User-Adapted Interaction 17(3), 305-337.
- Goulart, E. (2008). Searching on the web: the gnder differences. Paper presented at the Proceedings of World Conference on Educational Multimedia, Hypermedia and Tele communications, Chesapeake, Va: AACE.
- Habuchi, Y., Takeuchi, H., & Kitajima, M. (2006). The influence of web browsing experience on web-viewing behavior. SESSION: Late breaking results: Poster presentation at the Association for computing machinery, San Diego,California.
- Herder, E. (2003). Modeling user navigation. Paper presented at the Proceedings of 9th International Conference UM Johnstown, PA., USA.
- Hupfer, M. E., & Detlor, B. (2006). Gender and web Information seeking: a self-concept orientation model. Journal of the American Society for Information Science and Technology, 57(8), 1105-1115.
- Kazdin, A. E. (Ed.) (2000) Encyclopedia of Psychology (Vols. 3). London: American Psychological Association.
- Kim, K.-S. (2001). Implications of user characteristics in information seeking on the World Wide Web. International Journal of Human-computer interaction, 13(3), 323–340.
- Large, A., Beheshti, J., & Rahman, T. (2002). Gender differences in collaborative Web searching behavior: an elementary school study. Information Processing & Management: an International Journal 38(3), 427-443.
- Lazonder, A.W.; Biemans, H.J.A.& Wopereis, I.G.J.H (2000). Differences between novice and experienced users in searching information on the web. Journal of the American Society for Information Science, 51(6), 576-581.
- Light, P., Littleton, K., Bale, S., R.Joiner, & Messer, D. (2000). Gender and social comparison effects in computer-based problem solving. Learning and Instruction, 10(6), 483-496.
- Lin, H. C. (2004). Decision theory and analysis. Academic Research Library, 28(1,2), 27-46.
- Lorigo, L., etal.(2006). The influence of task and gender on search and evaluation behavior using Google. Information Processing and Management: an International Journal 42(4), 1123-1131.
- Oates, B. J. (2006). Researching information systems and computing. London: SAGE Publications.
- Otter, M. & Johnson, J. (2000). Lost in hyperspace: Metrics and mental models. Interacting with Computers, 13, 1-40.
- Paas, F. G. W. C., J. E. Tuovinen, H. Tabbers and P. W. M. Van Gerven (2003). Cognitive load measurement as a means to advance cognitive load theory. Educational Psychologist 38(1), 63-71.
- Protopsaltis, A., & Bouki, V. (2008 (September 22-24)). Gender and Information Processing in Electronic Age. Paper presented at the Proceedings of the 26th annual ACM international conference on Design of communication, Lisbon, Portugal.
- Qiu, L. (1993). Analytical searching and browsing in hypertext information retreival Canadian Journal of Information and Library Science, 18(4), 1-13.
- Roy, M. & Chi, M. T. H. (2003). Gender differences in patterns of searching the Web Journal of Educational Computing Research, 29(3), 335-348.
- Roy, M., Taylor, R., & Chi, M. T. H. (2003). Searching for information on-line and off-line: Gender differences among middle school students. Journal of Educational Computing Research, 29(2), 229-252.
- Schumacher, P., & Morahan-Martin, J. (2001). Gender, Internet and computer attitudes and experiences. Computers in Human Behavior, 17(1), 95-110.
- Shih, P.-C., Muñoz, D., Sánchez, F., & Maté, R. (2004). Quantifying usernavigation patterns: a methodology proposal. Paper presented at the 28th International Congress of Psychology, Beijing. Available at:http://web.uam.es/personal_pdi/psicologia/pei/download/Shih2004quantifying_ICP.pdf 2010/9/1
- Smith, P. A. (1996). Towards a practical measure of hypertext usability. Interacting with Computers, 8(4), 365-381.
- Torkzadeh, G., & Dyke, V. (2002). Effects of training on Internet self-efficacy and computer user attitudes. Computers in Human Behavior 18(5), 479-494.
- Triantafillou, E., Pomportsis, A., & Demetriadis, S. (2003). The design and the formative evaluation of an adaptive educational system based on cognitive styles. Computers & Education, 41(1), 87-103.
- Wang, L. C., & Beasley, W. (2002). Effects of learner control and hypermedia preference on cyber-students performance in a web-based learning environment. Journal of Educational Multimedia and Hypermedia, 11(1), 71-91.
- White, R. W., & Morris, D. (2007). Investigating the querying and browsing behavior of advanced search engine users. Paper presented at the SIGIR 2007 Proceedings.
- Yi, M. Y., & Hwang, Y. (2003). Predicting the use of web-based information systems, self-efficacy, enjoyment, learning goal orientation, and the technology acceptance model. International Journal of Human-Computer Studies, 59, 431-449.
- Zhang, X., & Chignell, M. (2001). Assessment of the Effects of User Characteristics on Mental Models of Information Retrieval Systems. Journal of the American Society for Information Science and Technology, 52(6), 445-459.
[21]. طبق اعلام شركت گوگل، اين موتور كاوش در سال 1998 حدوداً 26 ميليون صفحه را نمايه كرده است كه در سال 2000 به يك ميليارد صفحه رسيده است. بر اساس اين اعلام، در حال حاضر اين تعداد يك تريليون صفحه گزارش شده است.
[24]. نرمافزار مورد استفاده در اين پژوهشRiver Pastنام دارد(http://www.riverpast.com). اين نرمافزار رخدادهاي صفحات وب (محيط تعامل انسان- رايانه) را بر اساس حركت ماوس و صفحه كليد و نيز بر اساس فاصلههاي زماني ثبت ميكند.