در بسياري از پژوهشهاي كتابداري و اطلاعرساني، بويژه در حوزههاي مربوط به نگرش و رفتار، همزمان چند متغير بررسي ميشود. ماهيت اين متغيرها به گونهاي است كه به سادگي قابل مشاهده و اندازهگيري نيست (اينگونه متغيرها را سازه مفهومي يا متغير پنهان مينامند). پژوهشگران متغيرهاي پنهان را از طريق شاخصهاي قابل اندازهگيري تخمين ميزنند. اين تخمين همواره با خطا همراه است. هدف اغلب آنان بررسي رابطه علّي بين چند متغير پنهان، با استفاده از متغيرهاي قابل مشاهده است. به طور سنتي، روشهاي آماري تحليل واريانس، رگرسيون، تحليل عامل و تحليل مسير را براي اين گونه مطالعات به كار بردهاند. روش «مدلسازي معادله ساختاري» ابزار آماري نسبتاً نويي است كه علاوه بر امكان انجام تحليلهاي قبلي، اندازهگيري خطاي تخمين متغيرهاي قابل مشاهده و پنهان، تغيير يا اصلاح مدل پيشبيني شده بر مبناي مطالعات نظري، و امكان انتخاب مناسبترين مدل را فراهم نموده است. اين ابزار براي انجام پژوهش در زمينة مدلهاي نظري حوزة علوم انساني، به دو شيوة تأييدي و اكتشافي، پيشنهاد شده است. اين مقاله با استفاده از تحليل محتواي 178 مقالة علمي، دو هدف را دنبال ميكند: 1. آشنا ساختن پژوهشگران كتابداري و اطلاعرساني با مباني نظري، شرايط و مراحل استفاده از مدلسازي معادله ساختاري در تحليل مدلهاي نظري 2. روشن نمودن وضعيت استفاده از اين روش در حوزه كتابداري و اطلاعرساني و شناسايي حوزهها، موضوعها، متغيرها، و چارچوبهاي نظري كه با اين روش اندازهگيري و آزمون شده است.
كليدواژهها: نظريهسازي، آزمون نظريه، مدلسازي، معادله ساختاري، پژوهشهاي كتابداري و اطلاعرساني، متغيرهاي پنهان، سازههاي مفهومي.
دستيابي به روشهاي آماري كاملتر براي آزمون نظريهها، همواره يكي از دلمشغوليهاي پژوهشگران بوده است. يكي از روشهاي آماري نسبتاً كاملتر براي آزمون نظريهها در حوزههاي علوم اجتماعي، از جمله كتابداري و اطلاعرساني، مدلسازي معادله ساختاري(SEM)[1] است. اگرچه از كاربرد آن در پژوهشهاي كتابداري و اطلاعرساني نزديك به دو دهه ميگذرد(Du, 2009)، به نظر ميرسد در جامعه كتابداري و اطلاعرساني ايران چندان شناخته شده نيست. مطالعة اين مقاله ممكن است آغازگر انديشه پژوهشگران كشورمان به ساخت و آزمون نظريههاي كارآمد در حوزه كتابداري و اطلاعرساني با استفاده از روش SEM گردد. براي دستيابي به چنين هدفي، بايد ضمن معرفي مختصرSEM، تصويري جامع از حوزهها، موضوعها و متغيرهاي كتابداري و اطلاعرساني كه تاكنون با اين روش اندازهگيري شده و نظريههايي كه تاكنون به عنوان چارچوب اين پژوهشها مورد آزمون قرار گرفته است، ارائه شود.
محتواي اين مقاله شامل چهار قسمت است: 1- مروري كوتاه بر ماهيت نظريه و مفاهيم مرتبط با آن (به دليل اينكه هدف SEM ايجاد و آزمون نظريه است، تبيين اين مفهوم لازم است)؛ 2- تاريخچه بسيار كوتاه از دگرگوني روشهاي آماري مرتبط با SEM 3- معرفي بسيار مختصرSEM و 4- كاربرد SEM در پژوهشهاي كتابداري و اطلاعرساني.
وجود نظريه در هر حوزة علمي، سبب استواري پژوهشها و دانش توليد شدة آن حوزه ميگردد. داشتن نظريه در پژوهشها، نشانة بلوغ علمي رشته، جدي بودن و قابل قبول بودن آنهاست (Pettigrew and McKechnie, 2001). اگر حوزههايي مانند كتابداري و اطلاعرساني در حال توصيف مرزهاي خود و شكل دادن بدنه اصلي و هسته مركزي دانش خود هستند، براي بيان مسائل پژوهشي، شكل دادن بحثهاي علمي، و تفسير نتايج تجربي، به بنيادهاي نظري برخاسته از درون نياز دارند (Pettigrew and McKechnie, 2001). امروزه نظريههاي فراواني براي سازماندهي و برقراري ارتباط بين دادههاي پراكنده و پيچيده دنياي اجتماعي در دسترس است و پژوهشگران ميتوانند از آنها كمك بگيرند (براي آگاهي از نظريههايي كه در حوزه كتابداري و اطلاعرساني مورد استفاده قرار گرفته است، به « Pettigrew and McKechnie, 2001» و «فيشر و ديگران، 1387» مراجعه كنيد).
دربارة نظريه، تعريفهاي گوناگوني ارائه شده است. برا ي نمونه، نظريه شامل مفاهيم و پيوندها يا روابط پذيرفته شدة بين آنهاست (Hoover, 1980). ارائه طرحي دربارة روابط بين پديدهها، به طوري كه از همبستگي دروني و ثبات منطقي برخوردار باشد (Odi, 1982)؛ توضيحي نظاممند براي حقايق و قوانين مشاهده شده كه به بخش خاصي از زندگي مربوط است (Babbie, 1992)؛ يك گزاره يا گروهي از گزارهها دربارة چگونگي كار بخشي از جهان- اغلب توضيح روابط بين پديدههاست (Vogt, 1993)؛ توضيحي نظاممند و هماهنگ درباره طيف گوناگوني از پديدههاي اجتماعي يا روانشناختي، كه به درك انسان از پديدهها كمك ميكند (Schwandt, 1997; Anfara and Mertz, 2006)؛ مجموعهاي از قوانين يا مجموعهاي از چند اصل متعارف كه بر مبناي قواعد منطق با يكديگر در ارتباط بوده و قادر به تبيين، تشريح يا پيشبيني تمام يا قسمتي از واقعيت باشد.» ( رفيع پور،1361: در دياني، 1385).
مفاهيم مرتبط با نظريه، به پژوهشگران كمك ميكند اجزا يا جنبههاي مختلف نظريه را راحتتر توضيح دهند و از اين طريق حد و مرز دامنة مطالعه خويش را تعيين نمايند. اين مفاهيم عبارت است از:
الف) مدل، به دليل اينكه اغلب ميتوان نظريهها را به شكل نموداري از روابط بين متغيرهاي پديدة مورد نظر رسم نمود، گاهي به جاي نظريه به كار ميرود. مدلها اغلب سابقه يا زمينة نظريههايي هستند كه پژوهشگران با استفاده از پژوهش، توسعه دادهاند. هر مدل مسئله خاصي را مورد توجه قرار ميدهد (Case, 2007 ; Wilson, 1999). مدل، مجموعهاي پيشنهادي از روابط احتمالي بين متغيرهاست (Bates, 2005). يك مدل ممكن است به عنوان چارچوبي براي تفكر در مورد يك مسئله توصيف شود و به يك گزاره از روابط بين فرضهاي نظري ارتقا يابد (Wilson, 1999). به باور برخي از پژوهشگران، كتابداري و اطلاعرساني به تعريفهاي چندگانهاي از مدلها نياز دارد. براي مثال، يك مدل ميتواند جملهاي باشد كه يك پديده را توضيح ميدهد؛ مانند، قانون زيف[2] در مورد «اصل كمترين كوشش». شكل ديگر مدل، مدل مسير است كه به صورت نموداري كه روابط رياضي را نشان ميدهد، ترسيم ميگردد (Bates, 2005; Case, 2007; Du, 2009).
ب) اصل[3]، قانوني بنيادي و منحصر به فرد است كه اغلب به صورت تجربي و قاعدهمند بر مشاهده استوار است(Boyce and Kraft, 1985). طبق نظر «بويس و كرافت» (1985)، يك نظريه از تعدادي اصل تشكيل شده است و اصل جديدي را به اسم فرضيه[4]پيشنهاد ميكند كه هم براي توسعه دانش و هم براي تقويت و اعتبار خود فرضيه، ميتوان آن را آزمود. اصل جديد پس از تأييد در پژوهشهاي آينده، تعميمپذير شده و به نظريه تبديل خواهد شد (Bates, 2005). دستيابي به اصل يا قانون در علوم اجتماعي بسيار دشوار است. دانشمندان بندرت يك عبارت علمي را به جايگاه «قانون» ارتقا ميدهند (شوميكر و ديگران، 1387: ص.6)، زيرا مسائل انساني و اجتماعي بسيار متغير است و يافتن قانوني كه بتوان با استفاده از دادههاي حاصل از مشاهدات اجتماعي و انساني، به طور مكرر در دورههاي مختلف، به طور همسان آن را تأييد نمود، تقريباً غير ممكن است.
پ) چارچوب نظري[5]، عبارت است از به كاربردن يك نظرية خاص براي طراحي و اجراي پژوهش (Rocco and Plakhotnik, 2009). چارچوب نظري كمك ميكند مرزها و ساختار مطالعه مشخص شود(Merriam, 2001). اين ساختار، حاصل گرايش موضوعي، پيشينة موضوعي مرتبط و نظريه تحت بررسي پژوهشگر است. از طريق اين منابع و با استفاده از توضيح و نقد مفاهيم، عبارتها، تعريفها، مدلها يا نظريههايي كه در پيشينة يك حوزه مطالعاتي خاص يافت شده است، اهميت مطالعه پيشنهادي پژوهشگر مطرح ميگردد.
ت) چارچوب مفهومي[6]، در برخي پژوهشها، مانند مطالعات تجربي كيفي، نيازي نيست پژوهش با نظريه شروع شود. پژوهش كيفي اغلب حوزة مورد مطالعه را براي استنباط نظريه مورد كندوكاو قرار ميدهد(Creswell, 2003). در هر صورت، هنگام كندوكاو براي يك نظريه در مطالعات كيفي، داشتن چارچوبي مفهومي براي طراحي و هدايت پژوهش، ضروري است. نويسنده بايد از طريق تعريف ايدههاي اصلي و شبكة ارتباطي روابط بين آنها، اهميت مطالعه را نمايان كند (Becker, 1998). چارچوب مفهومي مطالعه را بر پايههاي دانشي مرتبط، كه مبناي بيان مسئله و سؤالهاي پژوهش قرار ميگيرد، استوار ميسازد. چارچوب مفهومي، با مطالعة منابع نظري و تجربي مرتبط با پژوهش تدوين ميگردد و هدف آن بررسي و آزمون يك نظرية خاص نيست. در برخي موارد، ممكن است نظرية مبناي هدايت پژوهش قرار نگيرد، بلكه از مفاهيم براي پيشبرد آن استفاده شود (Rocco and Plakhotnik, 2009).
ث) مرور پيشينه، مرور پيشينه داراي كاركردهاي گوناگوني است. گاهي با هدف نشان دادن بدنه دانش يك حوزه انجام ميشود. در اين صورت، ضمن شناسايي جنبههاي اصلي حوزه مانند نظريهپردازان و پژوهشگران هسته، مباني نظري، روشهاي پژوهشي، بيان مباحث مورد توافق و نقدهاي موجود درباره آنها، ترسيم چشمانداز توسعة حوزه در آينده، پژوهشهاي مورد نياز آينده را در حوزه پيشنهاد ميدهد ( پريرخ و فتاحي، 1384).
مرور پيشينهاي كه با هدف پشتيباني از پژوهش انجام ميشود، ممكن است با هدف دستيابي به «چارچوب نظري» يا «چارچوب مفهومي» همراه باشد. پژوهشگران از طريق «مرور پيشينه» در پي يافتن «چارچوب نظري» يا «چارچوب مفهومي» به منظور پشتيباني از بيان مسئله و تعيين حد و مرز پژوهش خود هستند(Rocco and Plakhotnik, 2009). چنانچه چارچوب نظري به دست آورند، نظرية خاصي را با استفاده از گردآوري دادههاي تجربي، برازش مينمايند. اما اگر از چارچوب مفهومي استفاده نمايند، در پي آن هستند كه دادههاي تجربي كسب شده بر مبناي چارچوب مفهومي تا چه اندازه ميتواند مدل مناسبي را پيشنهاد كند. اين مدل خود ممكن است پس از انجام مطالعات تجربي در آينده، مبناي ايجاد نظريهاي نو گردد. اجزاي تشكيل دهندة يك نظريه يا چارچوب مفهومي، از سه سطح تشكيل شده است. به عبارت ديگر، متغيرهاي موجود در نظريههاي علوم اجتماعي، سه گونه هستند:
1) سازه مفهومي يا متغير پنهان[7]، اغلب نظريهها داراي يك يا چند سازه ميباشند. سازه اصطلاحي است كه آماردانها براي اشاره به مفاهيم انتزاعي به كار ميبرند كه به طور مستقيم قابل اندازهگيري نيست، بلكه از دادهها، مانند پاسخ پرسشها يا حاصل مشاهدهها در يك پيمايش، استنباط ميشود (Schumacker and Lomax, 2004, p. 3; Raykov and Marcoulides, 2006; Byrne, 2010, p. 4; Kline, 2011, p.9 and 16). اين سازهها را اغلب متغيرهاي پنهان مينامند.
2) متغير آشكار يا عامل[8]،شاخص (جنبه)هايي است كه براي شناسايي و اندازهگيري يك سازه مفهومي مورد توافق پژوهشگران است. يكي از مزاياي مرور پيشينه، دستيابي به چنين شاخصهايي است. اين شاخصها نيز تا اندازهاي مفهومي هستند، اما امكان تبديل آنها به گويههاي داراي مقياس وجود دارد.
3) گويهها يا نقاط دادهاي[9]، ملموسترين و عمليترين گونه متغير هستند كه ميتوان با استفاده از مقياسهاي موجود پژوهشي، آنها را اندازهگيري نمود. اينگونه متغير در ساخت ابزار اندازهگيري، نمود مييابد. ساخت ابزار اندارهگيري بايد مبتني بر سازههاي نظري و مرور پيشينه باشد و پژوهشگر نسبت به اعتباريابي آن، اقدام نمايد. خطا در تدوين نقاط دادهاي، ممكن است به گردآوردي دادههاي بي ربط و انحراف پژوهش از مسير اصلي منجر گردد.
به طور خلاصه، هدف علم، توليد نظريه و آزمون آن است (شوميكر و ديگران، 1387: ص. 4). وجود نظريهها، ملاك و معيار مهمي براي ايجاد و توسعه حوزههاي علمي هستند. نظريههاي هر حوزة علمي به طور پيوسته درحال مطالعه، تقويت يا اصلاح هستند. نظريههايي كمتر دچار تغيير ميشوند كه با روابط دادههاي گردآوري شده از دنياي واقعي، هماهنگي قابل قبولي داشته باشند. به بررسي هماهنگي دادههاي گردآوري شده از دنياي واقعي با روابط مفهومي پيشبيني شده در نظريه، «برازش» گفته ميشود.
نظريهها را ميتوان به وسيلة مفاهيم توضيح داد يا با استفاده از نمودار به تصوير كشيد. نظريهها ممكن است به خوبي الهام بخش يا راهنماي دستاوردهاي عملي واقعي باشند. با وجود اين، نظريه مجموعهاي از روابط بين سازههاي ذهني است. نظرية خوب با ادراك ما از هر آنچه نظريه دربارة آن است، تطابق دارد. هر چه نظريه با واقعيات تطابق بيشتري داشته باشد، بهتر است(Buckland, 1991).
«سازههاي مفهومي» اجزاي تشكيل دهندة بيشتر نظريههاي كتابداري و اطلاعرساني هستند. هر سازه مفهومي، نمايندة متغيرهاي قابل مشاهده است كه داراي يك يا چند مصداقند و ميتوان آنها را اندازهگيري نمود. انسان، موجودي پيچيده و متغير است. به همين دليل، ممكن است تشخيص و تعريف مصداق متغيرهاي قابل مشاهده مربوط به رفتار و شناخت انسان، با خطا همراه باشد. در نتيجه، ابزار اندازهگيري و دادههاي حاصل از آنها نيز با خطاهايي همراه خواهد بود. همان گونه كه به تفصيل در صفحات بعد تشريح خواهد شد، SEM روشي براي تحليل و محاسبه خطاهاي ساختاري و اندازهگيري در مدلهاي نظري به طور همزمان است. با كمك اين روش، پژوهشگر ميتواند چندين مدل ممكن براي روابط بين سازههاي مفهومي و متغيرهاي پيشبين آنها را بررسي و در نهايت مناسبترين و مقتصدترين مدل را پيشنهاد كند.
از نظر تاريخي، SEM حاصل تحولي درازمدت و مبتني بر روشهاي تحليل رگرسيون، تحليل مسير و تحليل عامل است (Kline, 2011, p.15). «شوماخر و لوماكس»[10] (2004) تاريخ تحول و پيدايش اين روش را به چهار مرحله تقسيم نمودند:
1- رگرسيون: در سالهاي 1896و 1938، «كارل پيرسون»[11] شاخصي براي محاسبة رابطه دو متغير مستقل و وابسته ارائه نمود. اين شاخص با استفاده از ضريب همبستگي و معيار كمترين مجذور، وزنهاي رگرسيوني را به صورت خطي محاسبه ميكند. اين روش آزمون، يك مدل نظري دو متغيره را ممكن نمود و ممكن است براي پيشبيني مفيد باشد. «چارلز اسپيرمن»[12] در سالهاي 1904 و 1927 پيشنهاد نمود اگر مجموعهاي از عناصر داراي همبستگي و گرايش نسبت به هم باشند، در نظر گرفتن پاسخهاي واحد براي آن مجموعه عناصر ميتواند براي نشان دادن سنجش، تعريف يا بيان ضمني يك سازه، مفيد باشد. وي اولين كسي بود كه «تحليل عامل» را براي يك سازة دو عاملي، در نظريه هوش به كار برد.
2- تحليل مسير: يك زيستشناس به نام «سيوال رايت»[13]در سالهاي 1918،1921و1934 يك مدل مسير پيشنهاد نمود. مدلهاي مسير، از ضريب همبستگي و تحليل رگرسيون براي ترسيم مدل پيچيدهتر روابط بين متغيرها استفاده ميكند. تحليل مسير شامل محاسبة همزمان مجموعهاي از معادلههاي رگرسيوني است كه مبتني بر روابط بين متغيرهاي قابل اندازهگيري مدل ترسيم شده براساس نظريه است.
3- عامل تأييدي: «لالي و تورستن»[14] در 1940 كاربرد مدلهاي عامل را توسعه دادند و ابزاري پيشنهاد نمودند كه استنباط يك سازه را از نمرههاي اندازهگيري مجموعهاي از عناصر فراهم ميساخت. تحليل عامل تأييدي[15] كه امروزه به كار ميرود، حاصل مطالعات «هاو»[16](1955)، «آندرسن و روبين»[17](1956) و «لالي» (1958) است. «كارل يورسكوگ»[18] در دهه 1960 اين روش را تكميل كرد. وي در 1969 اولين مقاله را در اين زمينه منتشر نمود و به دنبال آن براي اولين بار نرمافزار LISREL را ارائه نمود. اين اقدام سبب شد تحليل عامل براي بررسي وجود سازههاي نظري استفاده ميشود.
4- مدل معادله ساختاري: اين مدل تركيبي از مدل مسير و مدل عامل تأييدي است كه هم شامل متغير پنهان ميشود هم متغير قابل اندازهگيري. مراحل اوليه ايجاد و توسعه SEM توسط «يورسكوگ» (1973)، «كسلينگ»[19] (1972)، و «ويلي»[20](1973) شكل گرفت. اين رويكرد با انتشار نرمافزاري براي مدل روابط ساختاري خطي در 1973 به (LISREL) معروف شد. نرمافزار ليزرل ابتدا توسط «يورسكورگ و تيلو»[21] در خدمات آزمون آموزشي[22]ايجاد شد. استفاده از نسخههاي اخير نرم افزار ليزرل (LISREL8.5) ساده است و رابط كاربر آن طوري است كه استفاده كننده به صورت گرافيكي قادر به ترسيم و معرفي متغيرهاي پنهان و قابل اندازهگيري است و برازش مدل و اصلاح آن به شيوهاي كارآمد امكانپذير است. امروزه، علاوه بر ليزرل، نرمافزارهاي ديگري هم براي انجام SEM ايجاد شده است ( مانند،Amos, EQS, Mplus, R, SAS PROC CALIS, SEPATH, ROMANA). براي آشنايي اوليه با ليزرل، به «هومن» (1388) و آموس به «قاسمي» (1389) نگاه كنيد.
حوزه SEM از سال 1994 در رشتههاي زيادي به كار رفته و پيوسته مورد توجه قرارگرفته است به نحوي كه يك مجله علمي تخصصي با عنوان «مدلسازي معادله ساختاري» منبعي شناخته شده است. بررسيها نشان داده است انتشار تعداد مقالههايي كه از روش SEMاستفاده نمودهاند رو به افزايش است(Hershberger, 2003). استفاده از اين روش در ميان روشهاي تحليل چند متغيره قابل توجه است.
SEM روشي آماري است كه علاوه بر دانشمندان علوم اجتماعي، رفتاري و آموزشي، توسط دانشمندان زيست شناسي، اقتصاد، بازاريابي و پزشكي مورد استفاده قرار گرفته است (Raykov, 2006). علاقه به استفاده از آن در حوزههاي ديگري نيز (مانند، مديريت حيات وحش، علوم ارتباطات) مشاهده شده است (Kline, 2011, p. 14). پژوهشگران به طور خلاصه چهار دليل براي گسترش كاربرد اين روش بيان نمودهاند (Schumacker and Lomax, 2004; Raykov and Marcoulides, 2006 ):
1- آگاهي بيشتر پژوهشگران از نياز به متغيرهاي قابل اندازهگيري چندگانه براي درك بهتر حوزه خود و پرسش علمي. روشهاي آماري پايه قادر به بررسي رابطه تعداد محدودي از متغيرها ميباشند. در حالي كه SEM امكان مدلسازي و آزمون آماري پديدههاي پيچيده را فراهم نموده است.
2- قدرت تفكيك و اعتبار ابزار اندازهگيري متغيرهاي قابل مشاهده نزد پژوهشگران اهميت بيشتري يافته است. خطاي اندازهگيري در بسياري از رشتهها موضوعي اساسي است، اما خطاي اندازهگيري و تحليل آماري به صورت جداگانه بررسي ميشود. فنون SEM به طور آشكارا هنگام تحليل دادهها، خطاي اندازهگيري (متغيرهاي قابل اندازهگيري) و خطاي ساختاري( متغيرهاي پنهان) را محاسبه ميكند (Raykov and Marcoulides, 2006; Byrne, 2010, p. 4; and Kline, 2011, p.9 and 16).
3- روند رو به رشد SEM در 30 سال گذشته و افزايش قابليت تحليل مدلهاي نظري پيچيدهتر، دليل سوم افزايش استفاده از اين روش است. براي مثال، امروزه امكان تحليل چند سطحي و چند گروهي و بررسي اثرات تعامل متغيرها توسط SEM وجود دارد.
4- و سرانجام اينكه برنامههاي نرمافزاري مورد استفاده در اين روش، كاربرپسندتر از قبل شده و ساختاري مبتني بر ويندوز يافتهاند، به طوري كه پژوهشگران قادرند مدلهاي نظري را به راحتي ترسيم و از طريق دادههاي گردآمده برازش نمايند.
همچنين، ميتوان به دليلهاي فوق دو مورد ديگر افزود: اول، امكان اعمال تغيير در متغيرهاي ثابت، آزاد (تغير درجه آزادي) و انتخاب مناسبترين حالت مدل براي روابط متغيرها از طريق شاخصهاي متعدد نكويي و بدي برازش؛ دوم، امكان بررسي نظريههاي موجود و امكان كشف نظريههاي نو.
SEM از انواع مختلف مدلها، با هدف فراهم كردن آزمون كمّي براي مدل نظري كه توسط پژوهشگر فرض شده است، براي پيشبيني روابط بين متغيرهاي قابل مشاهده استفاده ميكند. به طور خاص، مدلهاي نظري مختلفي را ميتوان با SEM آزمون نمود. SEM فرضش اين است كه چگونه مجموعهاي از متغيرهاي قابل اندازهگيري سازهها را تعريف مينمايند و چگونه اين ساختارها با همديگر ارتباط دارند(Schumacker and Lomax, 2004). براي مثال، در پژوهشي فرض شد كه اندازة شبكه كاربران بر پذيرش فناوري تأثير ميگذارد. اين پژوهش در آزمايشگاه انجام شد و نتايج فرضيه را تأييد نمود(Pontiggia and Virili, 2010). پژوهش ديگري، مدلي مفهومي را براي بررسي ريشههاي شناختي رضايت كاربران وب در نظامهاي پشتيبان تصميمگيري مبتني بر وب، ايجاد نمود. اين پژوهش دريافت كه برداشت اثربخشي تحت تأثير برداشت از درستي اطلاعات و تلاش است و بر رضايت از بافت نظام پشتيبان تصميمگيري مبتني بر وب اثر مثبت دارد (Gudigantala, Song and Jones, 2011). «لي و هونگ»[23] (2010) فرض نمودند كه تناسب شخص با شغل به عنوان واسط سواد اطلاعاتي و عملكرد شغلي، عمل ميكند. آنان دريافتند كه بخشي از روابط بين سواد اطلاعاتي و عملكرد شغلي، از طريق تناسب شغل با شخص تبيين ميشود.
پژوهشگران، در هركدام از اين سه نمونه، بر مبناي پژوهش نظري و تجربي معتقدند مجموعهاي از متغيرها، سازههايي را كه فرض نمودهاند به گونهاي خاص با هم ارتباط دارند، آشكار ميسازند. هدف SEM اين است كه مشخص نمايد تا چه اندازه مدل نظري با دادههاي گردآوري شده تأييد ميشود. اگر دادههاي حاصل از نمونه، مدل نظري را پشتيباني كند، پژوهشگر ميتواند مدلهاي پيچيدهتري را فرض نمايد. در غير اين صورت، ممكن است پژوهشگر مدل اوليه را اصلاح و دوباره آزمون كند يا مدل ديگري را فرض نموده و بيازمايد. بنابراين، SEM مدلهاي نظري را با استفاده از روشهاي علمي آزمون فرضيهها به منظور افزايش درك روابط بين سازههاي موجود در پديدههاي پيچيده آزمون مينمايد(Schumacker and Lomax, 2004).
پژوهشگران دو رويكرد SEM را به كار ميبرند. در رويكرد اول، يا نظريهاي براي ارائه فرضيه وجود ندارد يا نظريه به اندازهكافي قوي نيست. به عبارت ديگر، چارچوب نظري وجود ندارد، بلكه پژوهشگر پس از مطالعه متون مرتبط، چارچوبي مفهومي تدوين نموده و با كشف روابط بين دادهها، به دنبال معرفي سازههاست. اين رويكرد را تحليل عامل اكتشافي[24]يا ايجاد نظريه مينامند (Raykov and Marcoulides, 2006, p.6; Byrne, 2010, p. 5; Kline, 2011, p.121). در رويكرد دوم، پژوهشگر داراي چارچوب نظري است و ميتواند فرضيه جديدي را مطرح كند و پس از گردآوري دادهها، آنها را بيازمايد. چنانچه روابط فرض شده تأييد شود، فرضيه تقويت ميشود. در غير اين صورت، ممكن است فرضيه به گونه ديگري مطرح گردد. اين رويكرد به آزمون فرضيه يا تحليل عامل تأييدي[25]، معروف است.
لازم است براي آزمون نظريه از طريقSEM مراحل ششگانه زير انجام شود(Kline, 2011, p.91).
1- نمايش/ترسيم مدل[26]: در اولين مرحله، فرضيههاي پژوهش با استفاده از نمودار تصويري يا معادله رياضي نمايش داده ميشود. در اين مرحله، به هركدام از دو روش گرافيكي يا رياضي، بايد روابط بين متغيرهاي پنهان باهم (مدل ساختاري) و روابط بين متغيرهاي قابل اندازهگيري (مدل اندازهگيري) به درستي مشخص شود.
2- شناسايي[27]: مدل زماني قابل شناسايي است كه به طور نظري براي رايانه امكان ارائه تخميني منحصر به فرد براي هر عامل موجود در مدل وجود داشته باشد. اگر مدل براي رايانه قابل شناسايي نباشد، بايد به مرحله اول برگشت و روابط ساختاري يا اندازهگيري را اصلاح نمود.
3- انتخاب اندازهگيري و گردآوردي دادهها[28]: در اين مرحله، مقياس سنجش تعيين و نسبت به گردآوري دادهها اقدام ميشود. مقياس سنجش بايد متناسب با تحليلي باشد كه پژوهشگر ميخواهد روي دادهها انجام دهد.
4- تخمين مدل، كه خود شامل سه مرحله است:
الف) ارزيابي تناسب مدل، به معناي تعيين ميزان قابليت مدل در توضيح دادههاست. اغلب اوقات مدل اوليه با دادهها تناسب ندارد. اگر چنين باشد، پژوهشگر به مرحله پنجم، ترسيم دوباره مدل گرافيكي[29]، ميرود.
ب) تفسير تخمينهاي به دست آمده براي عوامل[30]
ج) توجه به مدلهاي هم ارز با مدل اوليه يا نزديك به آن[31].
5) ترسيم دوباره مدل گرافيكي: همان طور كه در قسمت «الف» مرحله 4 بيان شد، چنانچه تناسب مدل با دادههاي به دست آمده ضعيف باشد، پژوهشگر بايد مدل گرافيكي يا رياضي ديگري را بر مبناي مطالعات نظري خود ترسيم و تناسب آن را بار ديگر ارزيابي كند.
6- گزارش نتايج: در اين مرحله، لازم است به طور كامل و دقيق تحليلهاي انجام شده در گزارش پژوهش آورده شود( خلاصهاي از شاخصها كه به عنوان خروجي در گزارش پژوهشها ممكن است مورد اشاره قرار گيرد، در جدول2، بخش 4.3 ارائه شده است).
3ـ2. حجم نمونه درSEM
همانند ديگر روشهاي آزمون فرضيه، حجم نمونة كافي براي مدلسازي معادلة ساختاري، اهميت ويژهاي دارد. پايينترين آستانه قابل قبول حجم نمونه، براساس قوانين سرانگشتي، بايد 10 مشاهده براي هر شاخص (متغير) انتخاب شود. يكي از مطالعات نشان داد ميانگين حجم نمونهها در متون مدلسازي معادله ساختاري، تنها 50% حداقل مورد نياز براي ترسيم نتايج مطالعاتي كه ادعا نمودهاند، در بر ميگيرد. گزارش مذكور بيان نمود كه، به طور كلي 80% پژوهشها حجمهاي نمونة ناكافي براي نتيجهگيري انتخاب كرده بودند (Westland, 2010).
حجم نمونه در اين روش را ميتوان به دو شيوه محاسبه نمود: نخست، به عنوان عملكرد نسبت متغيرهاي شاخص به متغيرهاي پنهان، و دوم به عنوان عملكرد حداقل اثر، قدرت و معناداري. «وستلند»[32] (2010) روشها و نرمافزارهاي محاسبه را براي هردو شيوه، ايجاد كرده است.
در اين بخش، حاصل تحليل محتواي 178 مقاله[33] منتشر شده در مجلههاي اختصاصي و بين رشتهاي مربوط به كتابداري و اطلاعرساني، با هدف ارائه تصويري جامع از حوزهها، موضوعها و متغيرهايي كه تاكنون با روش SEM اندازهگيري شده است و چارچوبهاي نظري كه مبناي اين پژوهشها قرار گرفته است، ارائه شود.
در مورد مطالعههاي انجام شده مربوط به كاربرد SEM در حوزه كتابداري و اطلاعرساني، متون زيادي وجود ندارد. تنها مطالعهاي كه در اين زمينه يافت شد، مروري كوتاه است كه «دو»[34] (2009) آن را انجام داده است. هدف نويسنده، نشان دادن ماهيت و فوايد روش پژوهش SEM در مطالعات كتابداري و اطلاعرساني، چگونگي اجراي اين روش با استفاده از نرمافزار ليزرل، و برداشتي ضمني از پژوهشهاي پيشين بود. تعداد مقالههايي كه وي بررسي نمود 15 عنوان بود كه 4 مورد آن قبل از سال2000 منتشر شده است. وي چهار حوزه ( نظامهاي اطلاعاتي، مطالعات كاربران، آموزش از راه دور، و اطلاعرساني پزشكي) را كه در آنها از SEM براي تحليل چند متغيره استفاده شده بود، شناسايي كرد. همچنين، نتيجه گرفت كه مطالعه جدي و نسبتاً كامل با استفاده از اين روش از سال 2007 شروع شده است. در پايان، پيشنهاد نمود كه پژوهشهاي آينده بهتر است در مورد چگونگي كاربرد مؤثرSEM در هر مورد، تناسب آن با مسائل مطرح شده و چگونگي آزمون فرضيههاي پژوهش، به طور كاملتر انجام شود.
براي دستيابي به اين هدف، پژوهشگران با بررسي متون مربوط به روشهاي آماري، بويژه متوني كه به معرفي و چگونگي استفاده از روش SEM پرداختهاند، پايگاههاي استنادي Web of Science وScopus و پايگاههاي اطلاعاتي LISTA, Science Direct, Emerald, Sage, Wiley- InterScience را با روشي نظاممند- در دو مرحله مرور موضوعي در حوزه كتابداري و اطلاعرساني و جستجوي كليدواژه- جستجو قرار كردند. پس از تهية فهرست اوليه نتايج جستجو و حذف موارد تكراري، عنوان 202 مقاله مرتبط تشخيص داده شد. در مرحلة بعد، مطالعه چكيدهها سبب شد 24 مورد از آن مقالهها بيربط تشخيص داده شود. بدين ترتيب، فهرست نهايي از مقالههاي مرتبط، از نظر استفاده از روش SEM در حوزه كتابداري و اطلاعرساني، ايجاد شد (178 مقاله) كه به صورت «تحليل محتوا» از نظر حوزه مطالعاتي، موضوعها، متغيرها، چارچوبهاي نظري، و گزارش شاخصها در قسمت تجزيه و تحليل مورد بررسي قرار گرفت.
178 مقاله تحليل شده در اين پژوهش در 35 مجله كتابداري و اطلاعرساني منتشر شده است. تعداد مقالههاي منتشر شده در هر مجله، طيفي از 1 تا 34 مورد را دربر گرفته است. پنج مجله اول كه بيشترين تعداد مقاله را به خود اختصاص دادند، به حوزههاي مديريت اطلاعات (International Journal of Information Management, Information & Management, Government Information Quarterly, Journal of Management Information systems, and MIS Quarterly) مربوط بود. حوزههاي Information systems, Information science و Human-computer behavior از نظر تعداد مقالههاي منتشر شده با روش SEM در ردههاي بعدي قرار دارند.
نتايج پژوهش كنوني نشان ميدهد حجم نمونه در 178 مقاله مورد بررسي، طيفي از74 تا 2280 را در بر گرفته است. 30% اين پژوهشها در حوزه كتابداري و اطلاعرساني حجم نمونه زير 200 انتخاب نمودهاند. با توجه به اينكه در بيشتر منابع توصيه شده است حجم نمونه بين 200 تا 400 انتخاب شود، ميتوان گفت 70% پژوهشگران حوزه كتابداري و اطلاعرساني در فاصله2000 تا 2011م. حداقل حجم نمونه را رعايت نمودهاند.
بيشتر مقالهها ( 86/62%) با رويكرد تحليل عامل تأييدي (CFA) انجام شده است. رويكرد اكتشافي(CFA) تنها 10% را به خود اختصاص داده و 18/27% با تركيبي از اين دو رويكرد اجرا شده است.
جدول1. درصد معيارهاي اعتبار ابزار اندازهگيري گزارش شده در 178 مقاله
Instrument Reliability |
Sig.
|
Matrix
|
||||
Mean
|
SD
|
Factor Loading≥0.5 |
Construct Reliability ≥0.7 |
Average Variance Extracted ≥0.500 |
P-value
|
Correlation
|
60
|
60
|
57/78
|
71/75
|
43/61
|
57/48
|
71/65
|
بيش از نيمي از مقالهها، معيارهاي قدرت تفكيكپذيري و اعتبار ابزار اندازهگيري را گزارش نمودهاند. جدول1 نشان ميدهد كه كدام معيارها و به چه ميزان در مورد اعتبار ابزار اندازهگيري گزارش شده است.
جدول2. شاخصهاي خروجي SEM ، علامت اختصاري، آستانه مورد قبول و درصد گزارش در 178 مقاله
Percent
|
|
Abr.
|
Index
|
Index Type
|
3/64
|
>3
|
X2
|
Chi-Squared test
|
Absolute Fit Indices
|
60
|
|
df
|
Degree of Freedom
|
|
56
|
≥0.90
|
GFI
|
Good Fit Index
|
|
40
|
≥0.80
|
AGFI
|
Adjusted GFI
|
|
43/71
|
0.05≥
|
RMSEA
|
Root mean square error of approximation |
|
27
|
0.10≥
|
RMR
|
Root mean square residual
|
|
43/51
|
≥0.90
|
NFI
|
Normed Fit index
|
Comparative Fit Indices
|
43
|
≥0.90
|
NNFI(TLI)
|
Non- Normed fit index
|
|
14/7
|
≥0.90
|
RFI
|
Relative Fit Index
|
|
14/17
|
≥0.90
|
IFI
|
Incremental Fit Index
|
|
70
|
≥0.90
|
CFI
|
Comparative Fit index
|
|
56
|
3≥
|
X2/df
|
Normed Chi-Square(CMIN)
|
Parsimonious Fit Indices
|
10
|
|
SRMR
|
Standardized RMR
|
|
0
|
1→0
|
PRatio
|
Parsimonious Ratio
|
|
43/1
|
≥0.50
|
PNFI
|
Parsimonious NFI
|
|
43/1
|
1→0
|
PGFI
|
Parsimonious GFI
|
|
14/7
|
→0
|
AIC
|
Akaike Information Criterion
|
Akaike's Information Criteria
|
43/1
|
→0
|
CAIC
|
Consistent Version of AIC
|
|
0
|
→0
|
BIC
|
Browne- Cudeck Criterion
|
|
0
|
→0
|
BCC
|
Bayes Information Criterion
|
|
43/71
|
|
P
|
p-value
|
Graphic Model
|
57/88
|
→1
|
w
|
Standardized estimates(weight)
|
|
43/21
|
|
SE
|
Standard error
|
|
71/55
|
→1
|
R2
|
R-Square
|
شاخصهاي خروجي SEM داراي انواع گوناگون فراواني است. اين شاخصها امكان ارزيابي مدل و تصميمگيري پژوهشگر در مورد قابل قبول بودن، اصلاح و يا رد مدل نظري را فراهم مينمايد. جدول2 شاخصهاي گزارش شده در خروجي SEM را نشان ميدهد. از سمت چپ، به ترتيب ستونهاي جدول عبارتند از:
1- شاخصهاي كلي كه در پنج دسته قرار دارند (شاخصهاي مطلق، شاخصهاي نسبي، شاخصهاي مقتصد، معيارهاي اطلاعات آكائيك، و نمايش گرافيكي مدل) 2- نام شاخص 3- اختصار شاخص 4- آستانة مورد قبول براي هر شاخص كه توسط ارائهكنندگان روشهاي تحليل SEM پيشنهاد شده است و 5- درصد گزارش هر شاخص در 178 مقاله تحليل شده در اين پژوهش. اين درصدها، بيانگر ميزان توجه پژوهشگران حوزة كتابداري و اطلاعرساني به اين شاخصها به عنوان معياري معتبر براي تحليل و تفسير نتايج است. مواردي كه در بيش از 40% مقالهها گزارش شده، با قلم درشت نمايش داده شده است. همان طور كه در جدول 2 مشاهده ميشود، معيارهاي مربوط به شاخصهاي مطلق و مدل گرافيكي، بيش از شاخص نسبي، مقتصد و معيارهاي اطلاعات آكائيك مورد توجه قرار گرفته بود.
در پژوهش كنوني، بررسي روند انتشار مقالههايي كه از روش SEM استفاده نمودهاند، نشان ميدهد در فاصله زماني 2000 تا 2011 م. توجه پژوهشگران به اين روش افزايش يافته است (جدول3). تعداد مقالههاي نيمه دوم دورة مورد بررسي (2000 تا 2011) نسبت به نيمه اول آن بيش از 2.5 برابر شده است.
جدول3: روند انتشار مقالههاي مربوط به مدل سازي معادله ساختاري در فاصله 2000 تا 2011 م.
جمع
|
2011
|
2010
|
2009
|
2008
|
2007
|
2006
|
2005
|
2004
|
2003
|
2002
|
2001
|
2000
|
Year
|
178
|
33
|
26
|
30
|
20
|
13
|
9
|
12
|
15
|
5
|
3
|
8
|
4
|
Articles
|
جدول4 حوزههاي پژوهشي كتابداري و اطلاعرساني را كه با استفاده از SEM مورد پژوهش قرار گرفته است، نشان ميدهد. اين جدول به ترتيب الفبايي از سمت چپ مرتب شده است. در اين جدول، به ترتيب از سمت چپ شمارة حوزهها، حوزههاي مطالعاتي، و فراواني مقالهها نشان داده شده است.
جدول4. حوزههاي پژوهشي كتابداري و اطلاعرساني
كه در آنها از مدلسازي معادله ساختاري استفاده شده است.
No.
|
LIS areas
|
Freq.
|
No.
|
LIS areas
|
Freq.
|
No.
|
LIS areas
|
Freq.
|
1
|
Academic librarians
|
1
|
24
|
Information commitments
|
1
|
44
|
organizational IT
|
3
|
2
|
Blogging
|
2
|
25
|
Information management
|
1
|
45
|
relevance
|
1
|
3
|
CIOs
|
1
|
26
|
Information Literacy
|
4
|
46
|
RFID technology
|
2
|
4
|
Communication Tech.
|
1
|
|
Information load
|
1
|
47
|
Role of delivery
|
1
|
5
|
Computer Interface
|
1
|
27
|
Information sharing
|
1
|
48
|
ServQual
|
1
|
6
|
Computer Mediated Environment
|
1
|
28
|
Information inequity
|
1
|
49
|
Social networking
|
2
|
7
|
Computer Self-Efficacy
|
1
|
29
|
Instant Messaging
|
1
|
50
|
Social Tagging
|
1
|
8
|
Customer Loyalty
|
1
|
30
|
Inter organizational
|
5
|
51
|
Strategic IS Planning
|
1
|
9
|
Digital divide
|
1
|
31
|
Internet
|
5
|
52
|
Supply Chain IT
|
2
|
10
|
Digital Libraries
|
1
|
32
|
IPTV acceptance
|
1
|
53
|
TAM
|
3
|
11
|
Digital multimedia broadcasting
|
1
|
33
|
information systems
|
23
|
54
|
Taxonomy information
|
1
|
12
|
DSS
|
1
|
34
|
ISP
|
1
|
55
|
Techno stress
|
2
|
13
|
e-business
|
4
|
35
|
Information Ttechnology
|
10
|
56
|
Uni. Library
|
2
|
15
|
e- government
|
15
|
36
|
Journal evaluation indicators
|
2
|
57
|
User
|
2
|
16
|
e- learning
|
4
|
37
|
knowledge Sharing
|
10
|
58
|
Virtual communities
|
6
|
17
|
Enterprise I. Portals
|
1
|
38
|
Knowledge management
|
11
|
59
|
Web based DSS
|
1
|
18
|
Electronic meeting sys.
|
1
|
39
|
Librarians
|
2
|
60
|
Web based SCM
|
1
|
19
|
E-publishing
|
1
|
40
|
Library self service
|
1
|
61
|
Web mining
|
1
|
20
|
ERP sys
|
3
|
41
|
LIS(SEM review)
|
1
|
62
|
Web search strategies
|
1
|
21
|
Framework Based Development
|
1
|
42
|
Mobile I. services
|
7
|
63
|
Website evaluation
|
5
|
22
|
Group support sys
|
2
|
43
|
Online Consumer behavior
|
1
|
64
|
Wireless telecomm.
|
1
|
23
|
H- Index
|
1
|
|
|
|
|
|
|
همانطور كه جدول4 نشان ميدهد، حوزههايي كه در آنها از روش SEM استفاده شده است، بسيار بيشتر از چهار حوزه (نظامهاي اطلاعاتي، مطالعات كاربران، آموزش از راه دور، و اطلاعرساني پزشكي) شناسايي شده توسط «دو» در سال 2009 ميباشد.
جدول5، موضوعها يا متغيرهايي را نشان ميدهد كه به روش SEM اندازهگيري شده است. همانطور كه مشاهده ميشود، اغلب اين موضوعها و متغيرها، مفاهيم انتزاعي هستند. مانند نگرش، پذيرش، قصد، اعتماد، برداشت دروني، رضايت، درك ارزش، سرمايه اجتماعي، سرگرم كننده بودن، انتظار، و قضاوت. در واقع، اين متغيرها به سادگي قابل اندازهگيري نيستند، بلكه، سازههاي مفهومي هستند كه از طريق عاملها يا متغيرهايي كه جنبههاي سازهها را نشان ميدهند، قابل سنجش ميباشند.
جدول 5. موضوعها يا متغيرهايي كه با استفاده از مدلسازي معادله ساختاري اندازهگيري شده است.
Acceptance, Attitude, Behavior, Business value, CIO(leadership, Perception), Citation Impact, Citizens' I. access, CMC interactivity, Communication behavior, Competitive Intelligence, Computer Self- Efficacy, Consciousness Vs. automatic use, Content Control knowledge, Context influence, Continuance use antecedents, Corporation performance, Customer Oriented attitude, Decision making capability, Digital Divide, E- business, E- learning readiness, E- Loyalty, Economic value, Electronic tendering sys., Emotional Icons( emotions), Employees' motivations( retention), Environmental Uncertainty, Epistemological beliefs, Expectations gap, Experience, Faculty-Library Collaboration, Financial organizational Services, Formative measurement, Functional scorecard, Gender Role on resource use, Group productivity, Impact factors, Individual Cog. Mechanism, Individual differences, Information (skill, Privacy, quality), Innovation, Intention to continuance, Intention to use, Involvement, IS (Life expectancy, Management), IT (adoption, Professionals), Job satisfaction, Justice, Knowledge Management (Flow in Organization, IT, enablers, processes, effectiveness, Socio-technical support, quality, External variables), Knowledge Sharing( Professionals, behavior, system, External stimulus), Knowledge Transfer, LibQual, Locus of control, Measuring usability, Motivational factors, Network capital, Online Consumers, Online services adoption, Organizational (Agility, Performance, Support), Participation, Perceptions, Personality type, Person-job fit, Playfulness, Post-adoption Behavior/ usage, Privacy- protection, Proper measurement, Public Libraries, Relevance judgment, Rural broadband gap, Satisfaction, Searching strategies, Self issue and return systems, Self-Efficacy, Senior's managers perception, Service quality, Size effects, Social capital, Social networks, Social ties mechanisms, Software application adoption, Strategic competencies, Subjective Norm, Supply Chain, Task Characteristics & Individual perception, Tax filing sys., Team Knowledge integration, Top management support, Trust, User needs, Virtual communities, Web (Web 2.0, shopping, user satisfaction, Website-Small Business), Work exhaustion, |
1. از دو عبارت اصل(Principle) و قانون(Law)، در زبان فارسي و انگليسي، به جاي يكديگر و براي توضيح همديگر استفاده شده است.
2. «فرضيه» عبارت علمي است كه بايد آزمون شود. بنابراين، ايدههاي علمي جديد طبق تعريف، فرضيهاي هستند كه ممكن است از طريق دستيابي به شواهد قابل ملاحظه، به نظريههاي علمي تبديل شوند. اگر نظريهها به جايي برسند كه هر مشاهدهاي همواره آنها را تأييد كند، به قانون علمي ارتقا خواهند يافت(شوميكر و ديگران، 1387: ص. 7). تفاوت ديگر بين فرضيه و نظريه اين است كه نظريه، از قبل، در متون علمي ارائه شده است، اما فرضيه توسط پژوهشگر براي اولين بار، پس از مطالعه متون و دقت در نظريههاي قبلي، تدوين ميشود. از اين رو، فرضيه را «حدسي هوشمندانه در مورد روابط بين پديدههاي مورد مطالعه ميدانند» كه بايد آزمايش شود (بنگريد به دياني، 1385).
1. فهرست كامل اين مقالهها نزد پژوهشگر موجود است.
در بسياري از پژوهشهاي كتابداري و اطلاعرساني، بويژه در حوزههاي مربوط به نگرش و رفتار، همزمان چند متغير بررسي ميشود. ماهيت اين متغيرها به گونهاي است كه به سادگي قابل مشاهده و اندازهگيري نيست (اينگونه متغيرها را سازه مفهومي يا متغير پنهان مينامند). پژوهشگران متغيرهاي پنهان را از طريق شاخصهاي قابل اندازهگيري تخمين ميزنند. اين تخمين همواره با خطا همراه است. هدف اغلب آنان بررسي رابطه علّي بين چند متغير پنهان، با استفاده از متغيرهاي قابل مشاهده است. به طور سنتي، روشهاي آماري تحليل واريانس، رگرسيون، تحليل عامل و تحليل مسير را براي اين گونه مطالعات به كار بردهاند. روش «مدلسازي معادله ساختاري» ابزار آماري نسبتاً نويي است كه علاوه بر امكان انجام تحليلهاي قبلي، اندازهگيري خطاي تخمين متغيرهاي قابل مشاهده و پنهان، تغيير يا اصلاح مدل پيشبيني شده بر مبناي مطالعات نظري، و امكان انتخاب مناسبترين مدل را فراهم نموده است. اين ابزار براي انجام پژوهش در زمينة مدلهاي نظري حوزة علوم انساني، به دو شيوة تأييدي و اكتشافي، پيشنهاد شده است. اين مقاله با استفاده از تحليل محتواي 178 مقالة علمي، دو هدف را دنبال ميكند: 1. آشنا ساختن پژوهشگران كتابداري و اطلاعرساني با مباني نظري، شرايط و مراحل استفاده از مدلسازي معادله ساختاري در تحليل مدلهاي نظري 2. روشن نمودن وضعيت استفاده از اين روش در حوزه كتابداري و اطلاعرساني و شناسايي حوزهها، موضوعها، متغيرها، و چارچوبهاي نظري كه با اين روش اندازهگيري و آزمون شده است.
كليدواژهها: نظريهسازي، آزمون نظريه، مدلسازي، معادله ساختاري، پژوهشهاي كتابداري و اطلاعرساني، متغيرهاي پنهان، سازههاي مفهومي.
دستيابي به روشهاي آماري كاملتر براي آزمون نظريهها، همواره يكي از دلمشغوليهاي پژوهشگران بوده است. يكي از روشهاي آماري نسبتاً كاملتر براي آزمون نظريهها در حوزههاي علوم اجتماعي، از جمله كتابداري و اطلاعرساني، مدلسازي معادله ساختاري(SEM)[1] است. اگرچه از كاربرد آن در پژوهشهاي كتابداري و اطلاعرساني نزديك به دو دهه ميگذرد(Du, 2009)، به نظر ميرسد در جامعه كتابداري و اطلاعرساني ايران چندان شناخته شده نيست. مطالعة اين مقاله ممكن است آغازگر انديشه پژوهشگران كشورمان به ساخت و آزمون نظريههاي كارآمد در حوزه كتابداري و اطلاعرساني با استفاده از روش SEM گردد. براي دستيابي به چنين هدفي، بايد ضمن معرفي مختصرSEM، تصويري جامع از حوزهها، موضوعها و متغيرهاي كتابداري و اطلاعرساني كه تاكنون با اين روش اندازهگيري شده و نظريههايي كه تاكنون به عنوان چارچوب اين پژوهشها مورد آزمون قرار گرفته است، ارائه شود.
محتواي اين مقاله شامل چهار قسمت است: 1- مروري كوتاه بر ماهيت نظريه و مفاهيم مرتبط با آن (به دليل اينكه هدف SEM ايجاد و آزمون نظريه است، تبيين اين مفهوم لازم است)؛ 2- تاريخچه بسيار كوتاه از دگرگوني روشهاي آماري مرتبط با SEM 3- معرفي بسيار مختصرSEM و 4- كاربرد SEM در پژوهشهاي كتابداري و اطلاعرساني.
وجود نظريه در هر حوزة علمي، سبب استواري پژوهشها و دانش توليد شدة آن حوزه ميگردد. داشتن نظريه در پژوهشها، نشانة بلوغ علمي رشته، جدي بودن و قابل قبول بودن آنهاست (Pettigrew and McKechnie, 2001). اگر حوزههايي مانند كتابداري و اطلاعرساني در حال توصيف مرزهاي خود و شكل دادن بدنه اصلي و هسته مركزي دانش خود هستند، براي بيان مسائل پژوهشي، شكل دادن بحثهاي علمي، و تفسير نتايج تجربي، به بنيادهاي نظري برخاسته از درون نياز دارند (Pettigrew and McKechnie, 2001). امروزه نظريههاي فراواني براي سازماندهي و برقراري ارتباط بين دادههاي پراكنده و پيچيده دنياي اجتماعي در دسترس است و پژوهشگران ميتوانند از آنها كمك بگيرند (براي آگاهي از نظريههايي كه در حوزه كتابداري و اطلاعرساني مورد استفاده قرار گرفته است، به « Pettigrew and McKechnie, 2001» و «فيشر و ديگران، 1387» مراجعه كنيد).
دربارة نظريه، تعريفهاي گوناگوني ارائه شده است. برا ي نمونه، نظريه شامل مفاهيم و پيوندها يا روابط پذيرفته شدة بين آنهاست (Hoover, 1980). ارائه طرحي دربارة روابط بين پديدهها، به طوري كه از همبستگي دروني و ثبات منطقي برخوردار باشد (Odi, 1982)؛ توضيحي نظاممند براي حقايق و قوانين مشاهده شده كه به بخش خاصي از زندگي مربوط است (Babbie, 1992)؛ يك گزاره يا گروهي از گزارهها دربارة چگونگي كار بخشي از جهان- اغلب توضيح روابط بين پديدههاست (Vogt, 1993)؛ توضيحي نظاممند و هماهنگ درباره طيف گوناگوني از پديدههاي اجتماعي يا روانشناختي، كه به درك انسان از پديدهها كمك ميكند (Schwandt, 1997; Anfara and Mertz, 2006)؛ مجموعهاي از قوانين يا مجموعهاي از چند اصل متعارف كه بر مبناي قواعد منطق با يكديگر در ارتباط بوده و قادر به تبيين، تشريح يا پيشبيني تمام يا قسمتي از واقعيت باشد.» ( رفيع پور،1361: در دياني، 1385).
مفاهيم مرتبط با نظريه، به پژوهشگران كمك ميكند اجزا يا جنبههاي مختلف نظريه را راحتتر توضيح دهند و از اين طريق حد و مرز دامنة مطالعه خويش را تعيين نمايند. اين مفاهيم عبارت است از:
الف) مدل، به دليل اينكه اغلب ميتوان نظريهها را به شكل نموداري از روابط بين متغيرهاي پديدة مورد نظر رسم نمود، گاهي به جاي نظريه به كار ميرود. مدلها اغلب سابقه يا زمينة نظريههايي هستند كه پژوهشگران با استفاده از پژوهش، توسعه دادهاند. هر مدل مسئله خاصي را مورد توجه قرار ميدهد (Case, 2007 ; Wilson, 1999). مدل، مجموعهاي پيشنهادي از روابط احتمالي بين متغيرهاست (Bates, 2005). يك مدل ممكن است به عنوان چارچوبي براي تفكر در مورد يك مسئله توصيف شود و به يك گزاره از روابط بين فرضهاي نظري ارتقا يابد (Wilson, 1999). به باور برخي از پژوهشگران، كتابداري و اطلاعرساني به تعريفهاي چندگانهاي از مدلها نياز دارد. براي مثال، يك مدل ميتواند جملهاي باشد كه يك پديده را توضيح ميدهد؛ مانند، قانون زيف[2] در مورد «اصل كمترين كوشش». شكل ديگر مدل، مدل مسير است كه به صورت نموداري كه روابط رياضي را نشان ميدهد، ترسيم ميگردد (Bates, 2005; Case, 2007; Du, 2009).
ب) اصل[3]، قانوني بنيادي و منحصر به فرد است كه اغلب به صورت تجربي و قاعدهمند بر مشاهده استوار است(Boyce and Kraft, 1985). طبق نظر «بويس و كرافت» (1985)، يك نظريه از تعدادي اصل تشكيل شده است و اصل جديدي را به اسم فرضيه[4]پيشنهاد ميكند كه هم براي توسعه دانش و هم براي تقويت و اعتبار خود فرضيه، ميتوان آن را آزمود. اصل جديد پس از تأييد در پژوهشهاي آينده، تعميمپذير شده و به نظريه تبديل خواهد شد (Bates, 2005). دستيابي به اصل يا قانون در علوم اجتماعي بسيار دشوار است. دانشمندان بندرت يك عبارت علمي را به جايگاه «قانون» ارتقا ميدهند (شوميكر و ديگران، 1387: ص.6)، زيرا مسائل انساني و اجتماعي بسيار متغير است و يافتن قانوني كه بتوان با استفاده از دادههاي حاصل از مشاهدات اجتماعي و انساني، به طور مكرر در دورههاي مختلف، به طور همسان آن را تأييد نمود، تقريباً غير ممكن است.
پ) چارچوب نظري[5]، عبارت است از به كاربردن يك نظرية خاص براي طراحي و اجراي پژوهش (Rocco and Plakhotnik, 2009). چارچوب نظري كمك ميكند مرزها و ساختار مطالعه مشخص شود(Merriam, 2001). اين ساختار، حاصل گرايش موضوعي، پيشينة موضوعي مرتبط و نظريه تحت بررسي پژوهشگر است. از طريق اين منابع و با استفاده از توضيح و نقد مفاهيم، عبارتها، تعريفها، مدلها يا نظريههايي كه در پيشينة يك حوزه مطالعاتي خاص يافت شده است، اهميت مطالعه پيشنهادي پژوهشگر مطرح ميگردد.
ت) چارچوب مفهومي[6]، در برخي پژوهشها، مانند مطالعات تجربي كيفي، نيازي نيست پژوهش با نظريه شروع شود. پژوهش كيفي اغلب حوزة مورد مطالعه را براي استنباط نظريه مورد كندوكاو قرار ميدهد(Creswell, 2003). در هر صورت، هنگام كندوكاو براي يك نظريه در مطالعات كيفي، داشتن چارچوبي مفهومي براي طراحي و هدايت پژوهش، ضروري است. نويسنده بايد از طريق تعريف ايدههاي اصلي و شبكة ارتباطي روابط بين آنها، اهميت مطالعه را نمايان كند (Becker, 1998). چارچوب مفهومي مطالعه را بر پايههاي دانشي مرتبط، كه مبناي بيان مسئله و سؤالهاي پژوهش قرار ميگيرد، استوار ميسازد. چارچوب مفهومي، با مطالعة منابع نظري و تجربي مرتبط با پژوهش تدوين ميگردد و هدف آن بررسي و آزمون يك نظرية خاص نيست. در برخي موارد، ممكن است نظرية مبناي هدايت پژوهش قرار نگيرد، بلكه از مفاهيم براي پيشبرد آن استفاده شود (Rocco and Plakhotnik, 2009).
ث) مرور پيشينه، مرور پيشينه داراي كاركردهاي گوناگوني است. گاهي با هدف نشان دادن بدنه دانش يك حوزه انجام ميشود. در اين صورت، ضمن شناسايي جنبههاي اصلي حوزه مانند نظريهپردازان و پژوهشگران هسته، مباني نظري، روشهاي پژوهشي، بيان مباحث مورد توافق و نقدهاي موجود درباره آنها، ترسيم چشمانداز توسعة حوزه در آينده، پژوهشهاي مورد نياز آينده را در حوزه پيشنهاد ميدهد ( پريرخ و فتاحي، 1384).
مرور پيشينهاي كه با هدف پشتيباني از پژوهش انجام ميشود، ممكن است با هدف دستيابي به «چارچوب نظري» يا «چارچوب مفهومي» همراه باشد. پژوهشگران از طريق «مرور پيشينه» در پي يافتن «چارچوب نظري» يا «چارچوب مفهومي» به منظور پشتيباني از بيان مسئله و تعيين حد و مرز پژوهش خود هستند(Rocco and Plakhotnik, 2009). چنانچه چارچوب نظري به دست آورند، نظرية خاصي را با استفاده از گردآوري دادههاي تجربي، برازش مينمايند. اما اگر از چارچوب مفهومي استفاده نمايند، در پي آن هستند كه دادههاي تجربي كسب شده بر مبناي چارچوب مفهومي تا چه اندازه ميتواند مدل مناسبي را پيشنهاد كند. اين مدل خود ممكن است پس از انجام مطالعات تجربي در آينده، مبناي ايجاد نظريهاي نو گردد. اجزاي تشكيل دهندة يك نظريه يا چارچوب مفهومي، از سه سطح تشكيل شده است. به عبارت ديگر، متغيرهاي موجود در نظريههاي علوم اجتماعي، سه گونه هستند:
1) سازه مفهومي يا متغير پنهان[7]، اغلب نظريهها داراي يك يا چند سازه ميباشند. سازه اصطلاحي است كه آماردانها براي اشاره به مفاهيم انتزاعي به كار ميبرند كه به طور مستقيم قابل اندازهگيري نيست، بلكه از دادهها، مانند پاسخ پرسشها يا حاصل مشاهدهها در يك پيمايش، استنباط ميشود (Schumacker and Lomax, 2004, p. 3; Raykov and Marcoulides, 2006; Byrne, 2010, p. 4; Kline, 2011, p.9 and 16). اين سازهها را اغلب متغيرهاي پنهان مينامند.
2) متغير آشكار يا عامل[8]،شاخص (جنبه)هايي است كه براي شناسايي و اندازهگيري يك سازه مفهومي مورد توافق پژوهشگران است. يكي از مزاياي مرور پيشينه، دستيابي به چنين شاخصهايي است. اين شاخصها نيز تا اندازهاي مفهومي هستند، اما امكان تبديل آنها به گويههاي داراي مقياس وجود دارد.
3) گويهها يا نقاط دادهاي[9]، ملموسترين و عمليترين گونه متغير هستند كه ميتوان با استفاده از مقياسهاي موجود پژوهشي، آنها را اندازهگيري نمود. اينگونه متغير در ساخت ابزار اندازهگيري، نمود مييابد. ساخت ابزار اندارهگيري بايد مبتني بر سازههاي نظري و مرور پيشينه باشد و پژوهشگر نسبت به اعتباريابي آن، اقدام نمايد. خطا در تدوين نقاط دادهاي، ممكن است به گردآوردي دادههاي بي ربط و انحراف پژوهش از مسير اصلي منجر گردد.
به طور خلاصه، هدف علم، توليد نظريه و آزمون آن است (شوميكر و ديگران، 1387: ص. 4). وجود نظريهها، ملاك و معيار مهمي براي ايجاد و توسعه حوزههاي علمي هستند. نظريههاي هر حوزة علمي به طور پيوسته درحال مطالعه، تقويت يا اصلاح هستند. نظريههايي كمتر دچار تغيير ميشوند كه با روابط دادههاي گردآوري شده از دنياي واقعي، هماهنگي قابل قبولي داشته باشند. به بررسي هماهنگي دادههاي گردآوري شده از دنياي واقعي با روابط مفهومي پيشبيني شده در نظريه، «برازش» گفته ميشود.
نظريهها را ميتوان به وسيلة مفاهيم توضيح داد يا با استفاده از نمودار به تصوير كشيد. نظريهها ممكن است به خوبي الهام بخش يا راهنماي دستاوردهاي عملي واقعي باشند. با وجود اين، نظريه مجموعهاي از روابط بين سازههاي ذهني است. نظرية خوب با ادراك ما از هر آنچه نظريه دربارة آن است، تطابق دارد. هر چه نظريه با واقعيات تطابق بيشتري داشته باشد، بهتر است(Buckland, 1991).
«سازههاي مفهومي» اجزاي تشكيل دهندة بيشتر نظريههاي كتابداري و اطلاعرساني هستند. هر سازه مفهومي، نمايندة متغيرهاي قابل مشاهده است كه داراي يك يا چند مصداقند و ميتوان آنها را اندازهگيري نمود. انسان، موجودي پيچيده و متغير است. به همين دليل، ممكن است تشخيص و تعريف مصداق متغيرهاي قابل مشاهده مربوط به رفتار و شناخت انسان، با خطا همراه باشد. در نتيجه، ابزار اندازهگيري و دادههاي حاصل از آنها نيز با خطاهايي همراه خواهد بود. همان گونه كه به تفصيل در صفحات بعد تشريح خواهد شد، SEM روشي براي تحليل و محاسبه خطاهاي ساختاري و اندازهگيري در مدلهاي نظري به طور همزمان است. با كمك اين روش، پژوهشگر ميتواند چندين مدل ممكن براي روابط بين سازههاي مفهومي و متغيرهاي پيشبين آنها را بررسي و در نهايت مناسبترين و مقتصدترين مدل را پيشنهاد كند.
از نظر تاريخي، SEM حاصل تحولي درازمدت و مبتني بر روشهاي تحليل رگرسيون، تحليل مسير و تحليل عامل است (Kline, 2011, p.15). «شوماخر و لوماكس»[10] (2004) تاريخ تحول و پيدايش اين روش را به چهار مرحله تقسيم نمودند:
1- رگرسيون: در سالهاي 1896و 1938، «كارل پيرسون»[11] شاخصي براي محاسبة رابطه دو متغير مستقل و وابسته ارائه نمود. اين شاخص با استفاده از ضريب همبستگي و معيار كمترين مجذور، وزنهاي رگرسيوني را به صورت خطي محاسبه ميكند. اين روش آزمون، يك مدل نظري دو متغيره را ممكن نمود و ممكن است براي پيشبيني مفيد باشد. «چارلز اسپيرمن»[12] در سالهاي 1904 و 1927 پيشنهاد نمود اگر مجموعهاي از عناصر داراي همبستگي و گرايش نسبت به هم باشند، در نظر گرفتن پاسخهاي واحد براي آن مجموعه عناصر ميتواند براي نشان دادن سنجش، تعريف يا بيان ضمني يك سازه، مفيد باشد. وي اولين كسي بود كه «تحليل عامل» را براي يك سازة دو عاملي، در نظريه هوش به كار برد.
2- تحليل مسير: يك زيستشناس به نام «سيوال رايت»[13]در سالهاي 1918،1921و1934 يك مدل مسير پيشنهاد نمود. مدلهاي مسير، از ضريب همبستگي و تحليل رگرسيون براي ترسيم مدل پيچيدهتر روابط بين متغيرها استفاده ميكند. تحليل مسير شامل محاسبة همزمان مجموعهاي از معادلههاي رگرسيوني است كه مبتني بر روابط بين متغيرهاي قابل اندازهگيري مدل ترسيم شده براساس نظريه است.
3- عامل تأييدي: «لالي و تورستن»[14] در 1940 كاربرد مدلهاي عامل را توسعه دادند و ابزاري پيشنهاد نمودند كه استنباط يك سازه را از نمرههاي اندازهگيري مجموعهاي از عناصر فراهم ميساخت. تحليل عامل تأييدي[15] كه امروزه به كار ميرود، حاصل مطالعات «هاو»[16](1955)، «آندرسن و روبين»[17](1956) و «لالي» (1958) است. «كارل يورسكوگ»[18] در دهه 1960 اين روش را تكميل كرد. وي در 1969 اولين مقاله را در اين زمينه منتشر نمود و به دنبال آن براي اولين بار نرمافزار LISREL را ارائه نمود. اين اقدام سبب شد تحليل عامل براي بررسي وجود سازههاي نظري استفاده ميشود.
4- مدل معادله ساختاري: اين مدل تركيبي از مدل مسير و مدل عامل تأييدي است كه هم شامل متغير پنهان ميشود هم متغير قابل اندازهگيري. مراحل اوليه ايجاد و توسعه SEM توسط «يورسكوگ» (1973)، «كسلينگ»[19] (1972)، و «ويلي»[20](1973) شكل گرفت. اين رويكرد با انتشار نرمافزاري براي مدل روابط ساختاري خطي در 1973 به (LISREL) معروف شد. نرمافزار ليزرل ابتدا توسط «يورسكورگ و تيلو»[21] در خدمات آزمون آموزشي[22]ايجاد شد. استفاده از نسخههاي اخير نرم افزار ليزرل (LISREL8.5) ساده است و رابط كاربر آن طوري است كه استفاده كننده به صورت گرافيكي قادر به ترسيم و معرفي متغيرهاي پنهان و قابل اندازهگيري است و برازش مدل و اصلاح آن به شيوهاي كارآمد امكانپذير است. امروزه، علاوه بر ليزرل، نرمافزارهاي ديگري هم براي انجام SEM ايجاد شده است ( مانند،Amos, EQS, Mplus, R, SAS PROC CALIS, SEPATH, ROMANA). براي آشنايي اوليه با ليزرل، به «هومن» (1388) و آموس به «قاسمي» (1389) نگاه كنيد.
حوزه SEM از سال 1994 در رشتههاي زيادي به كار رفته و پيوسته مورد توجه قرارگرفته است به نحوي كه يك مجله علمي تخصصي با عنوان «مدلسازي معادله ساختاري» منبعي شناخته شده است. بررسيها نشان داده است انتشار تعداد مقالههايي كه از روش SEMاستفاده نمودهاند رو به افزايش است(Hershberger, 2003). استفاده از اين روش در ميان روشهاي تحليل چند متغيره قابل توجه است.
SEM روشي آماري است كه علاوه بر دانشمندان علوم اجتماعي، رفتاري و آموزشي، توسط دانشمندان زيست شناسي، اقتصاد، بازاريابي و پزشكي مورد استفاده قرار گرفته است (Raykov, 2006). علاقه به استفاده از آن در حوزههاي ديگري نيز (مانند، مديريت حيات وحش، علوم ارتباطات) مشاهده شده است (Kline, 2011, p. 14). پژوهشگران به طور خلاصه چهار دليل براي گسترش كاربرد اين روش بيان نمودهاند (Schumacker and Lomax, 2004; Raykov and Marcoulides, 2006 ):
1- آگاهي بيشتر پژوهشگران از نياز به متغيرهاي قابل اندازهگيري چندگانه براي درك بهتر حوزه خود و پرسش علمي. روشهاي آماري پايه قادر به بررسي رابطه تعداد محدودي از متغيرها ميباشند. در حالي كه SEM امكان مدلسازي و آزمون آماري پديدههاي پيچيده را فراهم نموده است.
2- قدرت تفكيك و اعتبار ابزار اندازهگيري متغيرهاي قابل مشاهده نزد پژوهشگران اهميت بيشتري يافته است. خطاي اندازهگيري در بسياري از رشتهها موضوعي اساسي است، اما خطاي اندازهگيري و تحليل آماري به صورت جداگانه بررسي ميشود. فنون SEM به طور آشكارا هنگام تحليل دادهها، خطاي اندازهگيري (متغيرهاي قابل اندازهگيري) و خطاي ساختاري( متغيرهاي پنهان) را محاسبه ميكند (Raykov and Marcoulides, 2006; Byrne, 2010, p. 4; and Kline, 2011, p.9 and 16).
3- روند رو به رشد SEM در 30 سال گذشته و افزايش قابليت تحليل مدلهاي نظري پيچيدهتر، دليل سوم افزايش استفاده از اين روش است. براي مثال، امروزه امكان تحليل چند سطحي و چند گروهي و بررسي اثرات تعامل متغيرها توسط SEM وجود دارد.
4- و سرانجام اينكه برنامههاي نرمافزاري مورد استفاده در اين روش، كاربرپسندتر از قبل شده و ساختاري مبتني بر ويندوز يافتهاند، به طوري كه پژوهشگران قادرند مدلهاي نظري را به راحتي ترسيم و از طريق دادههاي گردآمده برازش نمايند.
همچنين، ميتوان به دليلهاي فوق دو مورد ديگر افزود: اول، امكان اعمال تغيير در متغيرهاي ثابت، آزاد (تغير درجه آزادي) و انتخاب مناسبترين حالت مدل براي روابط متغيرها از طريق شاخصهاي متعدد نكويي و بدي برازش؛ دوم، امكان بررسي نظريههاي موجود و امكان كشف نظريههاي نو.
SEM از انواع مختلف مدلها، با هدف فراهم كردن آزمون كمّي براي مدل نظري كه توسط پژوهشگر فرض شده است، براي پيشبيني روابط بين متغيرهاي قابل مشاهده استفاده ميكند. به طور خاص، مدلهاي نظري مختلفي را ميتوان با SEM آزمون نمود. SEM فرضش اين است كه چگونه مجموعهاي از متغيرهاي قابل اندازهگيري سازهها را تعريف مينمايند و چگونه اين ساختارها با همديگر ارتباط دارند(Schumacker and Lomax, 2004). براي مثال، در پژوهشي فرض شد كه اندازة شبكه كاربران بر پذيرش فناوري تأثير ميگذارد. اين پژوهش در آزمايشگاه انجام شد و نتايج فرضيه را تأييد نمود(Pontiggia and Virili, 2010). پژوهش ديگري، مدلي مفهومي را براي بررسي ريشههاي شناختي رضايت كاربران وب در نظامهاي پشتيبان تصميمگيري مبتني بر وب، ايجاد نمود. اين پژوهش دريافت كه برداشت اثربخشي تحت تأثير برداشت از درستي اطلاعات و تلاش است و بر رضايت از بافت نظام پشتيبان تصميمگيري مبتني بر وب اثر مثبت دارد (Gudigantala, Song and Jones, 2011). «لي و هونگ»[23] (2010) فرض نمودند كه تناسب شخص با شغل به عنوان واسط سواد اطلاعاتي و عملكرد شغلي، عمل ميكند. آنان دريافتند كه بخشي از روابط بين سواد اطلاعاتي و عملكرد شغلي، از طريق تناسب شغل با شخص تبيين ميشود.
پژوهشگران، در هركدام از اين سه نمونه، بر مبناي پژوهش نظري و تجربي معتقدند مجموعهاي از متغيرها، سازههايي را كه فرض نمودهاند به گونهاي خاص با هم ارتباط دارند، آشكار ميسازند. هدف SEM اين است كه مشخص نمايد تا چه اندازه مدل نظري با دادههاي گردآوري شده تأييد ميشود. اگر دادههاي حاصل از نمونه، مدل نظري را پشتيباني كند، پژوهشگر ميتواند مدلهاي پيچيدهتري را فرض نمايد. در غير اين صورت، ممكن است پژوهشگر مدل اوليه را اصلاح و دوباره آزمون كند يا مدل ديگري را فرض نموده و بيازمايد. بنابراين، SEM مدلهاي نظري را با استفاده از روشهاي علمي آزمون فرضيهها به منظور افزايش درك روابط بين سازههاي موجود در پديدههاي پيچيده آزمون مينمايد(Schumacker and Lomax, 2004).
پژوهشگران دو رويكرد SEM را به كار ميبرند. در رويكرد اول، يا نظريهاي براي ارائه فرضيه وجود ندارد يا نظريه به اندازهكافي قوي نيست. به عبارت ديگر، چارچوب نظري وجود ندارد، بلكه پژوهشگر پس از مطالعه متون مرتبط، چارچوبي مفهومي تدوين نموده و با كشف روابط بين دادهها، به دنبال معرفي سازههاست. اين رويكرد را تحليل عامل اكتشافي[24]يا ايجاد نظريه مينامند (Raykov and Marcoulides, 2006, p.6; Byrne, 2010, p. 5; Kline, 2011, p.121). در رويكرد دوم، پژوهشگر داراي چارچوب نظري است و ميتواند فرضيه جديدي را مطرح كند و پس از گردآوري دادهها، آنها را بيازمايد. چنانچه روابط فرض شده تأييد شود، فرضيه تقويت ميشود. در غير اين صورت، ممكن است فرضيه به گونه ديگري مطرح گردد. اين رويكرد به آزمون فرضيه يا تحليل عامل تأييدي[25]، معروف است.
لازم است براي آزمون نظريه از طريقSEM مراحل ششگانه زير انجام شود(Kline, 2011, p.91).
1- نمايش/ترسيم مدل[26]: در اولين مرحله، فرضيههاي پژوهش با استفاده از نمودار تصويري يا معادله رياضي نمايش داده ميشود. در اين مرحله، به هركدام از دو روش گرافيكي يا رياضي، بايد روابط بين متغيرهاي پنهان باهم (مدل ساختاري) و روابط بين متغيرهاي قابل اندازهگيري (مدل اندازهگيري) به درستي مشخص شود.
2- شناسايي[27]: مدل زماني قابل شناسايي است كه به طور نظري براي رايانه امكان ارائه تخميني منحصر به فرد براي هر عامل موجود در مدل وجود داشته باشد. اگر مدل براي رايانه قابل شناسايي نباشد، بايد به مرحله اول برگشت و روابط ساختاري يا اندازهگيري را اصلاح نمود.
3- انتخاب اندازهگيري و گردآوردي دادهها[28]: در اين مرحله، مقياس سنجش تعيين و نسبت به گردآوري دادهها اقدام ميشود. مقياس سنجش بايد متناسب با تحليلي باشد كه پژوهشگر ميخواهد روي دادهها انجام دهد.
4- تخمين مدل، كه خود شامل سه مرحله است:
الف) ارزيابي تناسب مدل، به معناي تعيين ميزان قابليت مدل در توضيح دادههاست. اغلب اوقات مدل اوليه با دادهها تناسب ندارد. اگر چنين باشد، پژوهشگر به مرحله پنجم، ترسيم دوباره مدل گرافيكي[29]، ميرود.
ب) تفسير تخمينهاي به دست آمده براي عوامل[30]
ج) توجه به مدلهاي هم ارز با مدل اوليه يا نزديك به آن[31].
5) ترسيم دوباره مدل گرافيكي: همان طور كه در قسمت «الف» مرحله 4 بيان شد، چنانچه تناسب مدل با دادههاي به دست آمده ضعيف باشد، پژوهشگر بايد مدل گرافيكي يا رياضي ديگري را بر مبناي مطالعات نظري خود ترسيم و تناسب آن را بار ديگر ارزيابي كند.
6- گزارش نتايج: در اين مرحله، لازم است به طور كامل و دقيق تحليلهاي انجام شده در گزارش پژوهش آورده شود( خلاصهاي از شاخصها كه به عنوان خروجي در گزارش پژوهشها ممكن است مورد اشاره قرار گيرد، در جدول2، بخش 4.3 ارائه شده است).
3ـ2. حجم نمونه درSEM
همانند ديگر روشهاي آزمون فرضيه، حجم نمونة كافي براي مدلسازي معادلة ساختاري، اهميت ويژهاي دارد. پايينترين آستانه قابل قبول حجم نمونه، براساس قوانين سرانگشتي، بايد 10 مشاهده براي هر شاخص (متغير) انتخاب شود. يكي از مطالعات نشان داد ميانگين حجم نمونهها در متون مدلسازي معادله ساختاري، تنها 50% حداقل مورد نياز براي ترسيم نتايج مطالعاتي كه ادعا نمودهاند، در بر ميگيرد. گزارش مذكور بيان نمود كه، به طور كلي 80% پژوهشها حجمهاي نمونة ناكافي براي نتيجهگيري انتخاب كرده بودند (Westland, 2010).
حجم نمونه در اين روش را ميتوان به دو شيوه محاسبه نمود: نخست، به عنوان عملكرد نسبت متغيرهاي شاخص به متغيرهاي پنهان، و دوم به عنوان عملكرد حداقل اثر، قدرت و معناداري. «وستلند»[32] (2010) روشها و نرمافزارهاي محاسبه را براي هردو شيوه، ايجاد كرده است.
در اين بخش، حاصل تحليل محتواي 178 مقاله[33] منتشر شده در مجلههاي اختصاصي و بين رشتهاي مربوط به كتابداري و اطلاعرساني، با هدف ارائه تصويري جامع از حوزهها، موضوعها و متغيرهايي كه تاكنون با روش SEM اندازهگيري شده است و چارچوبهاي نظري كه مبناي اين پژوهشها قرار گرفته است، ارائه شود.
در مورد مطالعههاي انجام شده مربوط به كاربرد SEM در حوزه كتابداري و اطلاعرساني، متون زيادي وجود ندارد. تنها مطالعهاي كه در اين زمينه يافت شد، مروري كوتاه است كه «دو»[34] (2009) آن را انجام داده است. هدف نويسنده، نشان دادن ماهيت و فوايد روش پژوهش SEM در مطالعات كتابداري و اطلاعرساني، چگونگي اجراي اين روش با استفاده از نرمافزار ليزرل، و برداشتي ضمني از پژوهشهاي پيشين بود. تعداد مقالههايي كه وي بررسي نمود 15 عنوان بود كه 4 مورد آن قبل از سال2000 منتشر شده است. وي چهار حوزه ( نظامهاي اطلاعاتي، مطالعات كاربران، آموزش از راه دور، و اطلاعرساني پزشكي) را كه در آنها از SEM براي تحليل چند متغيره استفاده شده بود، شناسايي كرد. همچنين، نتيجه گرفت كه مطالعه جدي و نسبتاً كامل با استفاده از اين روش از سال 2007 شروع شده است. در پايان، پيشنهاد نمود كه پژوهشهاي آينده بهتر است در مورد چگونگي كاربرد مؤثرSEM در هر مورد، تناسب آن با مسائل مطرح شده و چگونگي آزمون فرضيههاي پژوهش، به طور كاملتر انجام شود.
براي دستيابي به اين هدف، پژوهشگران با بررسي متون مربوط به روشهاي آماري، بويژه متوني كه به معرفي و چگونگي استفاده از روش SEM پرداختهاند، پايگاههاي استنادي Web of Science وScopus و پايگاههاي اطلاعاتي LISTA, Science Direct, Emerald, Sage, Wiley- InterScience را با روشي نظاممند- در دو مرحله مرور موضوعي در حوزه كتابداري و اطلاعرساني و جستجوي كليدواژه- جستجو قرار كردند. پس از تهية فهرست اوليه نتايج جستجو و حذف موارد تكراري، عنوان 202 مقاله مرتبط تشخيص داده شد. در مرحلة بعد، مطالعه چكيدهها سبب شد 24 مورد از آن مقالهها بيربط تشخيص داده شود. بدين ترتيب، فهرست نهايي از مقالههاي مرتبط، از نظر استفاده از روش SEM در حوزه كتابداري و اطلاعرساني، ايجاد شد (178 مقاله) كه به صورت «تحليل محتوا» از نظر حوزه مطالعاتي، موضوعها، متغيرها، چارچوبهاي نظري، و گزارش شاخصها در قسمت تجزيه و تحليل مورد بررسي قرار گرفت.
178 مقاله تحليل شده در اين پژوهش در 35 مجله كتابداري و اطلاعرساني منتشر شده است. تعداد مقالههاي منتشر شده در هر مجله، طيفي از 1 تا 34 مورد را دربر گرفته است. پنج مجله اول كه بيشترين تعداد مقاله را به خود اختصاص دادند، به حوزههاي مديريت اطلاعات (International Journal of Information Management, Information & Management, Government Information Quarterly, Journal of Management Information systems, and MIS Quarterly) مربوط بود. حوزههاي Information systems, Information science و Human-computer behavior از نظر تعداد مقالههاي منتشر شده با روش SEM در ردههاي بعدي قرار دارند.
نتايج پژوهش كنوني نشان ميدهد حجم نمونه در 178 مقاله مورد بررسي، طيفي از74 تا 2280 را در بر گرفته است. 30% اين پژوهشها در حوزه كتابداري و اطلاعرساني حجم نمونه زير 200 انتخاب نمودهاند. با توجه به اينكه در بيشتر منابع توصيه شده است حجم نمونه بين 200 تا 400 انتخاب شود، ميتوان گفت 70% پژوهشگران حوزه كتابداري و اطلاعرساني در فاصله2000 تا 2011م. حداقل حجم نمونه را رعايت نمودهاند.
بيشتر مقالهها ( 86/62%) با رويكرد تحليل عامل تأييدي (CFA) انجام شده است. رويكرد اكتشافي(CFA) تنها 10% را به خود اختصاص داده و 18/27% با تركيبي از اين دو رويكرد اجرا شده است.
جدول1. درصد معيارهاي اعتبار ابزار اندازهگيري گزارش شده در 178 مقاله
Instrument Reliability |
Sig.
|
Matrix
|
||||
Mean
|
SD
|
Factor Loading≥0.5 |
Construct Reliability ≥0.7 |
Average Variance Extracted ≥0.500 |
P-value
|
Correlation
|
60
|
60
|
57/78
|
71/75
|
43/61
|
57/48
|
71/65
|
بيش از نيمي از مقالهها، معيارهاي قدرت تفكيكپذيري و اعتبار ابزار اندازهگيري را گزارش نمودهاند. جدول1 نشان ميدهد كه كدام معيارها و به چه ميزان در مورد اعتبار ابزار اندازهگيري گزارش شده است.
جدول2. شاخصهاي خروجي SEM ، علامت اختصاري، آستانه مورد قبول و درصد گزارش در 178 مقاله
Percent
|
|
Abr.
|
Index
|
Index Type
|
3/64
|
>3
|
X2
|
Chi-Squared test
|
Absolute Fit Indices
|
60
|
|
df
|
Degree of Freedom
|
|
56
|
≥0.90
|
GFI
|
Good Fit Index
|
|
40
|
≥0.80
|
AGFI
|
Adjusted GFI
|
|
43/71
|
0.05≥
|
RMSEA
|
Root mean square error of approximation |
|
27
|
0.10≥
|
RMR
|
Root mean square residual
|
|
43/51
|
≥0.90
|
NFI
|
Normed Fit index
|
Comparative Fit Indices
|
43
|
≥0.90
|
NNFI(TLI)
|
Non- Normed fit index
|
|
14/7
|
≥0.90
|
RFI
|
Relative Fit Index
|
|
14/17
|
≥0.90
|
IFI
|
Incremental Fit Index
|
|
70
|
≥0.90
|
CFI
|
Comparative Fit index
|
|
56
|
3≥
|
X2/df
|
Normed Chi-Square(CMIN)
|
Parsimonious Fit Indices
|
10
|
|
SRMR
|
Standardized RMR
|
|
0
|
1→0
|
PRatio
|
Parsimonious Ratio
|
|
43/1
|
≥0.50
|
PNFI
|
Parsimonious NFI
|
|
43/1
|
1→0
|
PGFI
|
Parsimonious GFI
|
|
14/7
|
→0
|
AIC
|
Akaike Information Criterion
|
Akaike's Information Criteria
|
43/1
|
→0
|
CAIC
|
Consistent Version of AIC
|
|
0
|
→0
|
BIC
|
Browne- Cudeck Criterion
|
|
0
|
→0
|
BCC
|
Bayes Information Criterion
|
|
43/71
|
|
P
|
p-value
|
Graphic Model
|
57/88
|
→1
|
w
|
Standardized estimates(weight)
|
|
43/21
|
|
SE
|
Standard error
|
|
71/55
|
→1
|
R2
|
R-Square
|
شاخصهاي خروجي SEM داراي انواع گوناگون فراواني است. اين شاخصها امكان ارزيابي مدل و تصميمگيري پژوهشگر در مورد قابل قبول بودن، اصلاح و يا رد مدل نظري را فراهم مينمايد. جدول2 شاخصهاي گزارش شده در خروجي SEM را نشان ميدهد. از سمت چپ، به ترتيب ستونهاي جدول عبارتند از:
1- شاخصهاي كلي كه در پنج دسته قرار دارند (شاخصهاي مطلق، شاخصهاي نسبي، شاخصهاي مقتصد، معيارهاي اطلاعات آكائيك، و نمايش گرافيكي مدل) 2- نام شاخص 3- اختصار شاخص 4- آستانة مورد قبول براي هر شاخص كه توسط ارائهكنندگان روشهاي تحليل SEM پيشنهاد شده است و 5- درصد گزارش هر شاخص در 178 مقاله تحليل شده در اين پژوهش. اين درصدها، بيانگر ميزان توجه پژوهشگران حوزة كتابداري و اطلاعرساني به اين شاخصها به عنوان معياري معتبر براي تحليل و تفسير نتايج است. مواردي كه در بيش از 40% مقالهها گزارش شده، با قلم درشت نمايش داده شده است. همان طور كه در جدول 2 مشاهده ميشود، معيارهاي مربوط به شاخصهاي مطلق و مدل گرافيكي، بيش از شاخص نسبي، مقتصد و معيارهاي اطلاعات آكائيك مورد توجه قرار گرفته بود.
در پژوهش كنوني، بررسي روند انتشار مقالههايي كه از روش SEM استفاده نمودهاند، نشان ميدهد در فاصله زماني 2000 تا 2011 م. توجه پژوهشگران به اين روش افزايش يافته است (جدول3). تعداد مقالههاي نيمه دوم دورة مورد بررسي (2000 تا 2011) نسبت به نيمه اول آن بيش از 2.5 برابر شده است.
جدول3: روند انتشار مقالههاي مربوط به مدل سازي معادله ساختاري در فاصله 2000 تا 2011 م.
جمع
|
2011
|
2010
|
2009
|
2008
|
2007
|
2006
|
2005
|
2004
|
2003
|
2002
|
2001
|
2000
|
Year
|
178
|
33
|
26
|
30
|
20
|
13
|
9
|
12
|
15
|
5
|
3
|
8
|
4
|
Articles
|
جدول4 حوزههاي پژوهشي كتابداري و اطلاعرساني را كه با استفاده از SEM مورد پژوهش قرار گرفته است، نشان ميدهد. اين جدول به ترتيب الفبايي از سمت چپ مرتب شده است. در اين جدول، به ترتيب از سمت چپ شمارة حوزهها، حوزههاي مطالعاتي، و فراواني مقالهها نشان داده شده است.
جدول4. حوزههاي پژوهشي كتابداري و اطلاعرساني
كه در آنها از مدلسازي معادله ساختاري استفاده شده است.
No.
|
LIS areas
|
Freq.
|
No.
|
LIS areas
|
Freq.
|
No.
|
LIS areas
|
Freq.
|
1
|
Academic librarians
|
1
|
24
|
Information commitments
|
1
|
44
|
organizational IT
|
3
|
2
|
Blogging
|
2
|
25
|
Information management
|
1
|
45
|
relevance
|
1
|
3
|
CIOs
|
1
|
26
|
Information Literacy
|
4
|
46
|
RFID technology
|
2
|
4
|
Communication Tech.
|
1
|
|
Information load
|
1
|
47
|
Role of delivery
|
1
|
5
|
Computer Interface
|
1
|
27
|
Information sharing
|
1
|
48
|
ServQual
|
1
|
6
|
Computer Mediated Environment
|
1
|
28
|
Information inequity
|
1
|
49
|
Social networking
|
2
|
7
|
Computer Self-Efficacy
|
1
|
29
|
Instant Messaging
|
1
|
50
|
Social Tagging
|
1
|
8
|
Customer Loyalty
|
1
|
30
|
Inter organizational
|
5
|
51
|
Strategic IS Planning
|
1
|
9
|
Digital divide
|
1
|
31
|
Internet
|
5
|
52
|
Supply Chain IT
|
2
|
10
|
Digital Libraries
|
1
|
32
|
IPTV acceptance
|
1
|
53
|
TAM
|
3
|
11
|
Digital multimedia broadcasting
|
1
|
33
|
information systems
|
23
|
54
|
Taxonomy information
|
1
|
12
|
DSS
|
1
|
34
|
ISP
|
1
|
55
|
Techno stress
|
2
|
13
|
e-business
|
4
|
35
|
Information Ttechnology
|
10
|
56
|
Uni. Library
|
2
|
15
|
e- government
|
15
|
36
|
Journal evaluation indicators
|
2
|
57
|
User
|
2
|
16
|
e- learning
|
4
|
37
|
knowledge Sharing
|
10
|
58
|
Virtual communities
|
6
|
17
|
Enterprise I. Portals
|
1
|
38
|
Knowledge management
|
11
|
59
|
Web based DSS
|
1
|
18
|
Electronic meeting sys.
|
1
|
39
|
Librarians
|
2
|
60
|
Web based SCM
|
1
|
19
|
E-publishing
|
1
|
40
|
Library self service
|
1
|
61
|
Web mining
|
1
|
20
|
ERP sys
|
3
|
41
|
LIS(SEM review)
|
1
|
62
|
Web search strategies
|
1
|
21
|
Framework Based Development
|
1
|
42
|
Mobile I. services
|
7
|
63
|
Website evaluation
|
5
|
22
|
Group support sys
|
2
|
43
|
Online Consumer behavior
|
1
|
64
|
Wireless telecomm.
|
1
|
23
|
H- Index
|
1
|
|
|
|
|
|
|
همانطور كه جدول4 نشان ميدهد، حوزههايي كه در آنها از روش SEM استفاده شده است، بسيار بيشتر از چهار حوزه (نظامهاي اطلاعاتي، مطالعات كاربران، آموزش از راه دور، و اطلاعرساني پزشكي) شناسايي شده توسط «دو» در سال 2009 ميباشد.
جدول5، موضوعها يا متغيرهايي را نشان ميدهد كه به روش SEM اندازهگيري شده است. همانطور كه مشاهده ميشود، اغلب اين موضوعها و متغيرها، مفاهيم انتزاعي هستند. مانند نگرش، پذيرش، قصد، اعتماد، برداشت دروني، رضايت، درك ارزش، سرمايه اجتماعي، سرگرم كننده بودن، انتظار، و قضاوت. در واقع، اين متغيرها به سادگي قابل اندازهگيري نيستند، بلكه، سازههاي مفهومي هستند كه از طريق عاملها يا متغيرهايي كه جنبههاي سازهها را نشان ميدهند، قابل سنجش ميباشند.
جدول 5. موضوعها يا متغيرهايي كه با استفاده از مدلسازي معادله ساختاري اندازهگيري شده است.
Acceptance, Attitude, Behavior, Business value, CIO(leadership, Perception), Citation Impact, Citizens' I. access, CMC interactivity, Communication behavior, Competitive Intelligence, Computer Self- Efficacy, Consciousness Vs. automatic use, Content Control knowledge, Context influence, Continuance use antecedents, Corporation performance, Customer Oriented attitude, Decision making capability, Digital Divide, E- business, E- learning readiness, E- Loyalty, Economic value, Electronic tendering sys., Emotional Icons( emotions), Employees' motivations( retention), Environmental Uncertainty, Epistemological beliefs, Expectations gap, Experience, Faculty-Library Collaboration, Financial organizational Services, Formative measurement, Functional scorecard, Gender Role on resource use, Group productivity, Impact factors, Individual Cog. Mechanism, Individual differences, Information (skill, Privacy, quality), Innovation, Intention to continuance, Intention to use, Involvement, IS (Life expectancy, Management), IT (adoption, Professionals), Job satisfaction, Justice, Knowledge Management (Flow in Organization, IT, enablers, processes, effectiveness, Socio-technical support, quality, External variables), Knowledge Sharing( Professionals, behavior, system, External stimulus), Knowledge Transfer, LibQual, Locus of control, Measuring usability, Motivational factors, Network capital, Online Consumers, Online services adoption, Organizational (Agility, Performance, Support), Participation, Perceptions, Personality type, Person-job fit, Playfulness, Post-adoption Behavior/ usage, Privacy- protection, Proper measurement, Public Libraries, Relevance judgment, Rural broadband gap, Satisfaction, Searching strategies, Self issue and return systems, Self-Efficacy, Senior's managers perception, Service quality, Size effects, Social capital, Social networks, Social ties mechanisms, Software application adoption, Strategic competencies, Subjective Norm, Supply Chain, Task Characteristics & Individual perception, Tax filing sys., Team Knowledge integration, Top management support, Trust, User needs, Virtual communities, Web (Web 2.0, shopping, user satisfaction, Website-Small Business), Work exhaustion, |
1. از دو عبارت اصل(Principle) و قانون(Law)، در زبان فارسي و انگليسي، به جاي يكديگر و براي توضيح همديگر استفاده شده است.
2. «فرضيه» عبارت علمي است كه بايد آزمون شود. بنابراين، ايدههاي علمي جديد طبق تعريف، فرضيهاي هستند كه ممكن است از طريق دستيابي به شواهد قابل ملاحظه، به نظريههاي علمي تبديل شوند. اگر نظريهها به جايي برسند كه هر مشاهدهاي همواره آنها را تأييد كند، به قانون علمي ارتقا خواهند يافت(شوميكر و ديگران، 1387: ص. 7). تفاوت ديگر بين فرضيه و نظريه اين است كه نظريه، از قبل، در متون علمي ارائه شده است، اما فرضيه توسط پژوهشگر براي اولين بار، پس از مطالعه متون و دقت در نظريههاي قبلي، تدوين ميشود. از اين رو، فرضيه را «حدسي هوشمندانه در مورد روابط بين پديدههاي مورد مطالعه ميدانند» كه بايد آزمايش شود (بنگريد به دياني، 1385).
1. فهرست كامل اين مقالهها نزد پژوهشگر موجود است.
همانطور كه در بخش 3، دلايل توجه پژوهشگران به استفاده از روش SEM، بيان شد، بيشتر از اين روش براي آزمون نظريههاي موجود، ساخت نظرية جديد، و يا ساخت ابزار اندازهگيري استفاده ميشود. جدول6 نشان ميدهد چه نظريههايي مبناي پژوهشهاي مورد بررسي قرار گرفته است. عدد داخل پرانتز، بيانگر مجموع مقالههايي است كه از آن چارچوب نظري استفاده كردهاند[1]. مواردي كه با قلم درشت مشخص شده است، نوعي نوآوري داشتهاند: برخي مدلهاي قبلي را گسترش دادهاند (رديفهاي 45 و 52)، برخي دو مدل را با هم مقايسه كردهاند (رديفهاي 9 و 46) و برخي نيز از تركيب دو مدل، مدل جديدي ارائه نمودهاند(رديف47). علاوه بر 56 چارچوب نظري ارائه شده در جدول6، 34 مورد از پژوهشها هدفشان را ارائه مدلي نو، و 9 مورد بررسي ابزار اندازهگيري را گزارش كردهاند.
جدول6. چارچوبهاي نظري استفاده شده در پژوهشهاي كتابداري و اطلاعرساني
Theories
|
Theories
|
Theories
|
1-Adaptive structuralizing theory(2)
|
20-Goal setting T(1)
|
39- Social Cog. T.(1)
|
2-Broce's Relational model of IL(1)
|
21-Grice's T of Comm (1)
|
40- Social exchange T. (1)
|
3-CDT(1)
|
22-Innovation Diffusion T (7)
|
41- Socio-technical T.(1)
|
4-Computer Mediated Environment(1)
|
23-Information life cycle(1)
|
42- Structural contingency T.(1)
|
5-COA(1)
|
24-IS success(6)
|
43- T. of collective action (1)
|
6-Cognitive Approach(1)
|
25-IS success Extended (1)
|
44- TAM/ ITA (20)
|
7-Cognitive Evaluation theories(1)
|
26-Justice T. (1)
|
45- TAM extended/ revised (4)
|
8-Communal-Relationship Theory(1)
|
27-K acquisition (1)
|
46- TAM vs ECT (1)
|
9-Compare ARA vs. CMA(1)
|
28-K based trust (1)
|
47- TAM, ECT=>TCT (1)
|
10-E- learner competency(1)
|
29-Kaplan's Model (1)
|
48- TAM, IDT (1)
|
11-E- learning outcomes(1)
|
30- Provide a guidance (1)
|
49- Task Tech. Fit (1)
|
12-Economic T of complementaries(1)
|
31- Resource based T. (1)
|
50- Tech.- Org. environment Framework (1) |
13-Expectation Confirmation T.(2)
|
32- Resource-based T. (1)
|
51- T of Planned Behavior (7)
|
14-Employee satisfaction Inventory (2)
|
33- Role T. (1)
|
52- TPB extended(1)
|
15-Expectancy value (1)
|
34- Social Cognitive T.(2)
|
53- T. of Reasoned Action (2)
|
16-Expectation T. need T. equity T. (1)
|
35- SEM(Bayesian Networks) .(1)
|
54- Transaction-based M. (1)
|
17-Fairness T. (1)
|
36- Simon's DMM.(1)
|
55- Usage Gratification Theory(1)
|
18-Flow experience (5)
|
37- Social capital T, SCT(1)
|
56- UTAUT(2)
|
19-GIS(1)
|
38- Social capital T. (1)
|
|
توسعة حوزه كتابداري و اطلاعرساني، نيازمند وجود نظريههاي مستحكم و برخاسته از درون است. با توجه به ماهيت بينرشتهاي پژوهشهاي كتابداري و اطلاعرساني، كاوش تعريفهاي چندگانة نظريهها و مدلهاي ارائه شده در حوزه، مفيد است. مطالعات بين رشتهاي كتابداري و اطلاعرساني ممكن است پژوهشگران را ملزم نمايد از SEM براي پاسخ به سؤالهايي كه ممكن است داراي چندين متغير باشد، استفاده كنند. مدلسازي معادله ساختاري، به عنوان ابزاري براي آزمون نظريه، روش پژوهشي نويد بخشي براي محققان اين حوزه است.
اين پژوهش ضمن معرفي مختصر SEM، تلاش نمود وضعيت استفاده از اين روشآماري را در پژوهشهاي مربوط به حوزه كتابداري و اطلاعرساني در فاصلة سالهاي 2000 تا 2011 به تصوير بكشد.
يافتهها نشان داد توجه پژوهشگران به استفاده از اين روش در حال افزايش است. همچنين، تنوع حوزهها، موضوعها و متغيرهاي مورد مطالعه، گستردگي بالايي دارد. بيشتر اين موضوعها و متغيرها، مفاهيم يا سازههاي انتزاعي هستند كه برخاسته از ماهيت رشتههاي علوم انساني، بويژه كتابداري و اطلاعرساني است. البته، پژوهشگران متغيرهاي عيني مانند ارزيابي مجلههاي علمي و خدمات كتابخانه را نيز با استفاده از اين روش مورد پژوهش قرار دادهاند. به دليل قابليتهاي SEM، در بيشتر مطالعات بررسي شده، يك يا چند نظريه بررسي شده است. موارد ديگر نيز به اعتبار سنجي ابزار اندازهگيري يا پيشنهاد مدلي جديد، پرداختهاند.
با وجود يافتههاي اين پژوهش در زمينة كارايي و توجه درحال افزايش پژوهشگران به استفاده بيشتر از اين روش آماري، توصيه ميشود پژوهشگران قبل از به كار بردن روش SEM در تحليل پژوهشهاي خويش، هم به منابع راهنماي استفاده از روش SEM مراجعه و هم به منابع راهنماي اجراي اين روش در نرمافزارهاي خاص مانند LISREL يا Amos به طور عميق توجه كنند. به عبارت ديگر، لازم است هم از بُعد نظري مفاهيم SEM را به درستي درك و هم از نظر تحليل خروجيهاي نرمافزار و پالايش و تفسير مدلها خود را مجهز نمايند.
بايد توجه داشت، تنها به دليل قوي بودن اين روش، تكيه برآن براي تحليل يافتهها درست نيست. بلكه بايد مبناي نظري قوي وجود داشته باشد. اگر سؤال پژوهش مربوط به ايجاد مدلهاي نظري است، به كار بردن مدلسازي معادلة ساختاري براي بررسي اعتبار مدل، راهي مناسب براي افزايش قابليت تعميم طرح پژوهش است. با وجود اين، تنها به اين دليل كه SEM ميتواند به برخي سؤالهاي پژوهش پاسخ دهد، پژوهشگر نبايد هميشه از فنون چند متغيره در مطالعات پژوهشي استفاده كند. «ويلكينسون» (1999) دربارة استنباط آماري[2] به اين نتيجه رسيد كه «... يك رويكرد كلاسيك سادهتر، اغلب ممكن است به پاسخهاي كافي و مورد قبول براي سؤالهاي مهم منجر شود. براي تحت تأثير قرار دادن خوانندگان يا منحرف كردن نقادان، از يك روش تحليلي استفاده نكنيد».
- پريرخ، مهري و رحمتالله فتاحي (1384). راهنماي نگارش مرور نوشتارها و پيشينه پژوهش در حوزههاي علوم انساني و اجتماعي.- تهران: نشر كتابدار.
- شوميكر، پاملا جي و ديگران (1387). نظريهسازي در تحقيقات علوم اجتماعي. ترجمه و تأليف محمد حسين دياني.- مشهد: انتشارات كتابخانه رايانهاي.
- دياني، محمد حسين (1385). گلوگاههاي پژوهش در علوم اجتماعي. ـ مشهد: انتشارات كتابخانه رايانهاي.
- فيشر، كارن و ديگران (1387). نظريههاي رفتار اطلاعاتي. ترجمه فيروزه زارع فراشبندي و ديگران؛ ويراسته زاهد بيگدلي.- تهران: كتابدار.
- قاسمي، وحيد(1389). مدلسازي معادله ساختاري در پژوهشهاي اجتماعي با كاربرد Amos Graphics. – تهران: جامعه شناسان.
- هومن، حيدر علي(1388). مدليابي معادلات ساختاري با كاربرد نرمافزار ليزرل.- تهران: سازمان مطالعه و تدوين كتب علوم انساني دانشگاهها( سمت)، مركز تحقيق و توسعه علوم انساني.
- Anfara, V. A. and Mertz, N. T.(2006). Theoretical frameworks in qualitative research. Thousand Oaks, CA: Sage.
- Babbie, E. (1992). The practice of social research. Belmont, CA: Wadsworth.
- Bates, M. (2005) An introduction to metatheories, theories, and models. In K. E. Fisher, S. Erdelez and L. E. McKechnie (eds.), Theories of information behavior (pp1-24). Medford, NJ: Information Today.
- Becker, H. S. (1998). Tricks of the trade: How to think about your research while you’re doing it. Chicago: University of Chicago Press.
- Boyce, B.R., & Kraft, D.H. (1985). Principles and theories in information science. In M.E.Williams, (Ed.), Annual Review of Information Science and Technology, vol. 20 (pp. 153–178).
- Buckland, M. (1991). Information and information systems. Westport, CN: Greenwood.
- Byrne, B. M., (2010). Structural equation modeling with AMOS: basic concepts, applications, and programming. - 2nd ed., Taylor and Francis Group, LLC, New York, USA.
- Case, D. (2007). Looking for information: a survey of research on information seeking, needs, and behavior (2nd ed.). Bingly, UK: Emerald Group.
- Creswell, J. W. (2003). Research design: Qualitative, quantitative, and mixed methods approaches (2nd ed.). Thousand Oaks, CA: Sage.
- Du, Y.,(2009) A review of structural equation modeling and its use in library and information studies. Library & Information Science Research, 31: 257- 263.
- Gudigantala, N., Song, J. and Jones, D., (2011). User satisfaction with Web-based DSS: The role of cognitive antecedents. International Journal of Information Management, 31: 327–338.
- Hershberger, S. L.(2003) The Growth of Structural Equation Modeling: 1994–2001. Structural Equation Modeling, 10(1), 35–46
- Hoover, K. R. (1980) The elements of social scientific thinking. New York: St. Martin's.
- Kline, R. B.,(2011). Principles and practice of structural equation modeling.- 3rd ed., The Guilford Press New York, USA.
- Li, C.K and Hung, C.H., (2010). An examination of the mediating role of person-job fit in relations between information literacy and work outcomes. Journal of Workplace Learning, 22(5): 306-318.
- Marcoulides, G.A. and Schumacker, R.E., (2001). New developments and techniques in structural equation modeling. Lawrence Erlbaum Associates, publishers, Mahwah, New Jersey, USA.
- Merriam, S. B. (2001). Qualitative research and case study applications in education (2nd ed.).
San Francisco: Jossey-Bass.
- Odi, A. (1982). Creative research and theory building in library and information sciences. College and Research Libraries, 43, 312–319.
- Pettigrew, K. E. and McKechnie, L. (2001) The use of Theory in Information Science Research. Journal of the American Society for Information Science and Technology, 52(1): 62- 73.
- Pontiggia, A. and Virili, F., (2010). Network effects in technology acceptance: Laboratory experimental evidence. International Journal of Information Management, 30:68–77.
- Raykov, T. and Marcoulides, G.A., (2006). A first course in structural equation modeling.-2nd ed, Lawrence Erlbaum Associates, publishers, Mahwah, New Jersey, USA.
- Rocco, T. S. and Plakhotnik, M. S.( 2009) Litrature Reviews, Conceptual Frameworks, and Theoretical Frameworks: Terms, Functions, and Distinctions. Human Resource Development Review. Sage Publication, DOI:10.1177/153448430933617.
- Schumacker, R. E. and Lomax, R. G., (2004). A beginner's guide to structural equation modeling.-2nd ed., Lawrence Erlbaum Associates, publishers, Mahwah, New Jersey, USA.
- Schwandt, T.A. (1997). Qualitative inquiry: A dictionary of terms. Thousand Oaks, CA: Sage.
- Vogt, W.P. (1993). Dictionary of statistics and methodology: A nontechnical guide for the social sciences. Newbury Park: Sage.
- Westland, J. C. (2010). "Lower bounds on sample size in structural equation modeling". Electron. Comm. Res. Appl. 9 (6): 476-487.
- Wilkinson, L. (1999) APA Taskforce on Statistical Inferences, L. Wilkinson, Statistical methods in psychology journals: Guidelines and explanations. American Psychologist, 54, pp. 594-604
- Wilson, T. D. (1999). Models in information behavior research. Journal of Documentation, 55(3), 249-270.
- Wright, S. (1921). "Correlation and causation". Journal of Agricultural Research 20: 557-85.