شناسايي و تبيين عوامل موثر بر لايه ارزش ها و باورهاي فرهنگ مطالعه در ايران

Hits: 1187
User rating: / 
PoorBest 

Review

چكيده
هدف: اين بررسي به منظور شناسايي، دسته‎بندي و تعيين اهميت نسبي متغيرهاي دخيل در لاية ارزش فرهنگ مطالعه در ايران انجام شده است.
جامعه و روش تحقيق: با استفاده از روش مطالعه اسنادي و روش دلفي، متغيرهاي مطرح و ميزان اهميت آنها شناسايي و تعيين شد. جامعة تحقيق از ميان صاحب‏نظران و خبرگان حوزة فرهنگ مطالعه با روش نمونه‏گيري هدفمند (قضاوتي) انتخاب گرديد.
يافته‎ها: يافته‎ها نشان داد لاية ارزشها و باورهاي فرهنگ مطالعه از 4 معيار اصلي(جامعه، نظام آموزشي، حوزة نشر و خانواده)، 7 معيار فرعي و 26 شاخص تشكيل شده و بيشترين معيارهاي فرعي و شاخصها، مربوط به معيار اصلي «جامعه» بوده است.همچنين، رتبه‎بندي فريدمن معيارهاي اصلي نشان‏ داد بين آنها تفاوت معناداري نيست، ولي در معيارهاي فرعي لاية ارزشها نشان مي‏دهد تفاوت معنادار است. در ميان معيارهاي فرعي، بالاترين رتبه‎ها به ترتيب به معيار «ترويج و ترغيب دانش‏آموزان، دانشجويان، معلمان و استادان به مطالعه» و «ارزش‏آفريني براي رسيدن به خانواده اهل سواد و مطالعه» تعلق دارد. در خصوص رتبه‎بندي شاخصهاي موجود در معيار‎هاي فرعي « نگرش جامعه به مقولة جهان هستي»، «ترويج و ترغيب دانش‎آموزان، دانشجويان و استادان به مطالعه» و «باور به تأثير كتاب در رشد ابعاد مختلف فردي و اجتماعي» نشان داد بين آنها تفاوت معنادار نبوده، اما رتبه‎بندي در شاخصهاي معيار‎ «احساس نياز به مطالعه» نشان داد تفاوت معنادار بوده‏است.
پيشنهادها: پژوهشگر در نهايت با توجه به ماهيت فرهنگ مطالعه، نگاه متوازن براي توسعة لايه‎هاي فرهنگ مطالعه و تقدم شروع تغيير از لاية ارزشها نسبت به ساير لايه‎هاي فرهنگ را ‏با اتخاذ رويكرد سيستمي، پيشنهاد كرده است.
كليدواژه‎ها: مطالعه، فرهنگ مطالعه، فرهنگ مطالعه در ايران، لاية ارزشها و باورها، نگرش سيستمي.
مقدمه
در ايران با وجود تلاشهاي گسترده در زمينة ارتقاي سطح سواد خواندن و نوشتن در ميان اقشار پايين جامعه و نيز افزايش گستره و سطح تحصيلات در سطوح بالاتر، نرخ مطالعة غيردرسي وضعيت مطلوبي ندارد. اين وضعيت سالهاست به شكلهاي مختلف در نشريه‎هاي عمومي و علمي انعكاس يافته‏است. اين نامطلوبي بيش از هر چيز از آمارهاي مطالعه استنباط مي‎شود.
بررسي ميزان سرانة مطالعه سال 1390 مشخص كرد سرانة مطالعه آزاد هر ايراني 9/13 دقيقه در روز است. دراين پژوهش از حدود ۲۰۰۰ نفربه شكل روز نوشت .108 فعاليت روزانة زندگي آنها در ۲۵۵ نقطه شهري و ۱۳۵۰ نقطه روستايي كشور مورد پرسش قرار گرفت (محبوب،1390). اين آمار به خوبي نشان مي‎دهد سرانة مطالعه در ايران در سطح قابل قبولي نيست. اين مسئله، ذهن بسياري از محققان و مسئولان فرهنگي كشور را به خوبي مشغول كرده است. برخلاف تفاوتهاي نظري دربارة اينكه چه چيز را بايد مطالعه بدانيم و بشماريم، در يك نكته توافق عمومي وجود دارد و آن نارضايتي از ميزان مطالعه در جامعه ايران است. بر پاية همين باور، مديران فرهنگي برآنند تا با استفاده از روشهاي مختلف، براي ارتقاي ميزان مطالعه در ايران بستر سازي كنند.
جامعه علمي‎نيز براي ارتقا و برطرف كردن كاستيها يا موانع توسعة مطالعه، طرحهاي تحقيقاتي متعددي را به اجرا درآورده و انبوهي از متغيرها و نظرها را آزموده است. برخي ضعف توسعه فرهنگ مطالعه را به امور روبنايي و برخي ديگر به امور زيربنايي مرتبط مي‏دانند و بر همين اساس براي زدودن آسيبها و توسعة فرهنگ مطالعه پيشنهاد‎ها و راهكارهايي ارائه داده‏اند. در عين حال، تكاپو براي شناسايي متغيرهاي اصلي و نظريه‎هاي تأثيرگذار، همچنان ادامه دارد. يكي از مهم‎ترين راهبردها در اين زمينه، سند نقشة جامع علمي كشور است كه در آن يك راهبرد ملي با عنوان «توسعه فرهنگ مطالعه و تتبع و تحقيق، تقويت روحيه پرسشگري و حقيقت‏جويي و يادگيري مادام‏العمر در سطح عموم و استفاده از يافته‎هاي تحقيقاتي و علمي در زندگي روزمره به صورت عاملي براي توسعة اجتماعي و بهبود زندگي» تدارك ديده شده است (شوراي عالي انقلاب فرهنگي كشور،1389، ص27). در همين راستا« سند نهضت مطالعه مفيد» بنا به پيشنهاد شوراي فرهنگ عمومي، در جلسه 673 تاريخ 4/8/1389 شوراي عالي انقلاب فرهنگي به تصويب رسيده است (شوراي فرهنگ عمومي، 1389).
هنوز پرسشهاي بسياري دربارة «مطالعه» مطرح است كه پاسخي روشن براي آنها وجود ندارد. اگرچه پژوهشهاي نسبتاً زيادي دربارة مطالعه در ايران انجام شده است، پژوهشگران اغلب به وجهي از وجوه متفاوت مطالعه توجه كرده‎اند. از آنجا كه ماهيت آنچه فرهنگ مطالعه ناميده مي‎شود بسيار پيچيده است، ارائه راهكارهايي كه وجوه و سطوح متفاوت فرهنگ مطالعه را در نظر نداشته باشد، تأثيرگذاري پايدار و عميق در فرهنگ مطالعه نخواهد داشت. فرهنگ مطالعه به سبب وجود لايه‎ها، ابعاد مختلف و تأثيرپذيري آن از نظامهاي خرد و كلان و مرتبط با سطوح مختلف فرهنگ جامعه، پيچيدگي خاصي دارد (فتاحي، 1388). به همين سبب، تحقيق در آن با نگرشي همه جانبه و كلان، سودمندتر است.
صاحب‏نظران براي خود «فرهنگ: سه لايه: اجزاي قابل لمس فرهنگ (پوسته فرهنگ)، ارزشهاي حمايت شده و پندارهاي اساسي فرهنگ متصور شده‎اند (شاين،1383). بر همين اساس، فرهنگ مطالعه نيز كه يكي از مظاهر فرهنگ در سطح كلان است، مي‎تواند داراي سه لايه باشد: 1- ارزشها و باورها 2- هنجارها و قواعد 3- جلوه‎ها. افزون بر اين، هر يك از لايه‎هاي سه‏گانة فرهنگ مطالعه، داراي عوامل متعددي هستند كه مي‏تواند فرهنگ مطالعه را تحت تأثير قرار دهد. در اين گزارش به دليل گسترة هر يك از لايه‎ها، تنها به «عوامل تأثيرگذار بر فرهنگ مطالعه در لاية ارزشها در ايران» توجه شده و بر شناسايي اين عوامل و اهميت هريك تأكيد گرديده است.
اهميت، ضرورت و فوايد تحقيق
با توجه به توافق عمومي‎دربارة ضرورت ارتقاي ميزان مطالعه در تمام سطوح اجتماع، اين تحقيق بر آن است تا پيشنهادهاي راهبردي براي يكپارچه‏سازي و اولويت‏بندي فعاليتهاي مربوط به لاية ارزش فرهنگ مطالعه را ارائه دهد. در بطن اين تحقيق، فوايد زير مد‎ نظر بوده است:
 ايجاد فرصت براي تفسيري روشن از وضعيت فرهنگ مطالعه با توجه به شناخت اهميت تأثيرگذاري هر عامل بر فرهنگ مطالعه
 امكان تعريف مأموريتهاي مشخص براي نهادها و سازمانهاي متولي مرتبط با حوزة مطالعه در سطح كلان
 اشراف مطالعاتي براي سرمايه‌گذاري متناسب، جذب بودجه و امكانات هدفمند، تعيين نوع و ميزان فعاليتها در هر لاية فرهنگ مطالعه و عوامل اصلي و فرعي مرتبط با آن
 اعمال تغييرات بايسته مبتني بر اولويت‏بندي عوامل مؤثر در برنامه‎هاي كوتاه مدت و بلندمدت
 تعريف، تعيين و واسپاري متناسب وظايف مرتبط با عوامل مربوط به نهادها و كارشناسان مرتبط در حوزة مطالعه.
پرسشهاي پژوهش
1. پرسش اول: از ديدگاه صاحب‏نظران، متغيرهاي دخيل در لاية ارزشها و باورهاي فرهنگ مطالعه ايران كدامند؟
2. پرسش دوم: از ديدگاه صاحب‏نظران، اهميت نسبي متغيرهاي دخيل در لايه ارزشها و باورهاي فرهنگ مطالعه درايران چيست؟
فرضيه‎هاي پژوهش
- فرضيه1: بين ميانگين عوامل مؤثر در لاية ارزشها و باورهاي فرهنگ مطالعه تفاوت وجود ندارد.
روش، جامعه و ابزار تحقيق
بنا به هدفها و ويژگيهاي اين بررسي، روش پژوهش آميخته انتخاب شد. براي شناسايي عوامل و متغيرهاي مطرح در لاية ارزشهاي فرهنگ، از روش تحقيق كتابخانه‏اي و مطالعة منابع اطلاعاتي و براي تعيين ميزان اهميت متغيرهاي دخيل در آن، از روش دلفي استفاده شد.
چون پژوهش نيازمند آگاهي از نظرهاي افراد با صلاحيت و داراي ديدگاه‎هاي كلان در حوزة مد‌ّنظر بود، جامعة تحقيق افرادي در نظر گرفته شدند كه طي 20 سال اخير(1370 تا1390) آثاري در حوزة مطالعه منتشر كرده و يا فعاليتي قابل توجه در اين حوزه داشتند. از ميان اين نوع صاحب‏نظران و خبرگان 20 نفر به روش نمونه‏گيري هدفمند(قضاوتي) انتخاب شدند.
با به كارگيري روش دلفي، ديدگاه‌هاي اين صاحب‏نظران دربارة جامعيت، صحت دسته‏بندي متغيرها و اهميت نسبي عوامل عمده مؤثر بر فرهنگ مطالعه با كاربرد مقياس 10 درجه‏اي كسب شد. عواملي كه از نظر جامعه صاحب‏نظران، ميانگين اهميت آنها بيشتر از 7 (ازحداكثر10) بود، جزء عوامل نهايي براي تحقيق انتخاب گرديد.
روشهاي تجزيه و تحليل آماري و روايي و پايايي ابزار سنجش
براي تجزيه و تحليل داده‎ها، از آمار توصيفي(جدولهاي فراواني و درصد‎ها، ميانگين‌ها و انحراف معيارها) و براي آزمون فرضيه از آمار استنباطي آزمون كولوموگروف اسميرنف به منظور تعيين نرمال بودن متغيرها و از آزمون فريدمن استفاده شد.
براي روايي پرسشنامه از نظر خوانايي و رفع ابهامهاي گويه‎ها، ابتدا از نظرهاي استادان راهنما و مشاور استفاده و ديدگاه‎هاي آنها اعمال شد. سپس براي تعيين سطوح و عوامل مؤثر بر مطالعه، از ديدگاه صاحب نظران استفاده و شاخصهايي كه صاحب‎نظران آنها را بي‎اهميت تلقي كرده بودند، حذف گرديد. در خصوص پايايي ابزار، از آنجا ‏كه شناسايي عوامل مؤثر بر فرهنگ مطالعه، برگرفته از نكات مورد توافق و اجماع پژوهشگران منعكس شده در متون بود، از نوعي پايايي (گسترة عمومي) برخوردار بود. از سوي ديگر، چون تمامي‎عوامل عمدة مؤثر بر فرهنگ مطالعه در نظرگرفته شده بود و محقق مجاز به جهت‏گيري خاصي در طراحي پرسشها نبود، ابزار سنجش از روايي و پايايي بهينه برخوردار بود. در عين حال، براي اطمينان بيشتر، جهت محاسبه هماهنگي دروني پرسشنامه از آزمون آلفاي كرونباخ استفاده شد كه آلفاي آن براي تمامي‎معيارها برابر 6/0 به دست آمد كه نشان‏دهندة پايايي قابل قبول است.
يافته‎هاي تحقيق
پرسش يك: متغيرهاي دخيل در لاية ارزشها و باورهاي مطالعه در ايران از ديدگاه صاحب‏نظران كدامند؟
بر اساس مطالعة منابع مرتبط، 32 عامل مربوط به لاية ارزشهاي مطالعه شناسايي، گردآوري و تحت لاية ارزشهاي فرهنگ مطالعه، دسته‎بندي شد. سپس، اين عوامل عمده در هر لايه، زير 7 معيار اصلي:1. جامعه 2.دولت 3. نظام آموزشي 4. حوزة نشر 5. خانواده 6. كتابخانه 7. فناوري‏ اطلاعات و رسانه‎هاي گروهي قرار گرفت. عوامل مذكور و دسته‎بندي آنها، در جدول 1 آمده است.

جدول1. معيارهاي اصلي، فرعي و شاخصها در لاية ارزشها

معيارهاي اصلي
معيارهاي فرعي
شاخصها
جامعه
نگرش جامعه به مقولة جهان هستي، علم و دانايي

ارزش قايل شدن براي نگاه جهان‎شمول در مقابل نگرش محدود

باور به رشد و بلوغ عقلي جامعه

اعتقاد به توانايي حاصل از دانايي

اعتقاد به طلب دانش از گهواره تا گور (آموزش مادام العمر)

اعتقاد به كسب دانش با وجود شرايط سخت مبتني بر آموزههاي فرهنگي و ديني (در چين و نزد يهودي علم آموختن، خون دل خوردن و در اعماق گردابهاي پرخطر فرورفتن)

باور به تأثير كتاب در رشد ابعاد مختلف فردي و اجتماعي
باور نسبت به ارزش مطالعه به عنوان پيش نياز توسعة ملي
باور نسبت به ارزش مطالعه به عنوان وظيفة ديني
باور نسبت به تأثير مطالعه در رشد فردي
باور نسبت به تأثير مطالعه در رشد فرهنگي و اجتماعي جامعه

باور نسبت به تأثير مطالعه در رشد اقتصادي جامعه

باور نسبت به تأثير مطالعه در رشد سياسي
احساس نيار به مطالعه

باور به ضرورت مطالعة مستمر براي انجام امور بهتر روزمره و حرفه‏اي

باور به مطالعه به منزلة يكي از رفتارهاي جاري روزمره
اعتقاد به نياز به مطالعه از كودكي تا بزرگسالي

اعتقاد به عوامل انگيزشي براي هدايت جامعه به مطالعة آزاد براي تماميسنين

اهميت قايل شدن براي فرهنگ كتبي در مقابل فرهنگ شفاهي
باور به ضرورت داشتن مهارت براي كسب اطلاعات و منابع اطلاعاتي

باور به ضرورت وجود جايگاه بالاي پژوهش در جامعه

با ارزش تلقي‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ كردن و الگو قراردادن افراد كتابخوان در جامعه

نظام آموزشي

تكريم و ترغيب دانش آموزان، دانشجويان، معلمان و استادان به مطالعه

باور به ضرورت ايجاد عوامل انگيزشي كافي براي رونق روحية مطالعه در مدارس
باور به ضرورت ايجاد رويكرد تأمل و تعمق دانش‏آموزان و دانشجويان در مطالعات
باور به اهميت تفكر انتقادي و خلاّق در نظام آموزشي
حوزه نشر
وضعيت پايگاه اجتماعي فعالان حوزه نشر

پذيرش پايگاه اجتماعي و منزلت بالا براي پديد آورندگان(نويسندگان، مترجمان، گردآورندگان و...)

ارزش قايل‏شدن براي سرمايه‌گذاري در بازار نشر به عنوان يك فعاليت فرهنگي و معنوي

خانواده
قلمدادشدن كتاب به عنوان يك كالاي ضروري در خانواده
اعتقاد به قرارگرفتن كتاب در سبد خريد خانوادهها
پايگاه اجتماعي «خانواده اهل سواد و مطالعه»

ارزش قايل‏شدن براي خانوادههاي باسواد و اهل مطالعه

همان‏طور كه در جدول1 آمده است، لاية ارزشها متشكل از 4 معيار اصلي(جامعه، نظام آموزشي، حوزه نشر و خانواده)، 7 معيار فرعي و 26 شاخص است.جدول 2 نيز وضعيت كمّي‎معيارهاي فرعي و شاخصها در چهار معيار اصلي لاية ارزشها را نشان مي‏دهد.
جدول2. كميت معيارهاي فرعي و شاخصها در معيارهاي اصلي

معيار اصلي

جامعه

نظام آموزشي

حوزة نشر
خانواده

تعداد معيار فرعي

3
1
1
2
تعداد شاخصها
19
3
2
2

داده‎هاي جدول 2 نشان مي‎دهد بيشترين توجه به معيار اصلي «جامعه» شده است و در ديگر معيارهاي اصلي، وضعيت تقريباً مشابهي به چشم مي‎خورد. اين وضعيت به‎خوبي حكايت از آن دارد كه از ديدگاه صاحب‏نظران، جامعه تأثير بسزايي در ارزش‏آفريني براي توسعة فرهنگ مطالعه دارد. اين جامعه است كه با دارابودن ارزشها و باورها نسبت به سواد، دانش و مطالعه، زمينة توسعه يا كُندي فرهنگ مطالعه را فراهم مي‏كند. جامعه با دارابودن گسترة زياد، مي‎تواند بر تمامي‎اركان و نهادها و ساير معيارهاي اصلي لايه ارزشها تأثيرگذار باشد.
پرسش دو: اهميت نسبيِ متغيرهاي دخيل در ارزشها و باورهاي فرهنگ مطالعه ايران از ديدگاه صاحب‏نظران چيست؟
براي پاسخ به پرسش دوم، رتبه‎بندي زير به منظور تعيين اهميت نسبي شاخصها در هر معيار فرعي، معيارهاي فرعي در هر معيار اصلي، معيارهاي اصلي در هر لاية اصلي و در نهايت لايه‎هاي اصلي فرهنگ مطالعه انجام شد. در جدولهايي كه در ادامه آمده است، موارد به ترتيب اهميت (كه معيار آن ميانگين رتبه است) مرتب شده‎اند.
نتايج رتبه‎بندي شاخصهاي معيارهاي فرعي در لاية ارزشها
با توجه به جدول 3، رتبه‎بندي فريدمن براي شاخصهاي موجود در معيار‎هاي فرعي « نگرش جامعه به مقولة جهان هستي»، «ترويج و ترغيب دانش‎آموزان، دانشجويان و استادان به مطالعه» و « باور به تأثير كتاب در رشد ابعاد مختلف فردي و اجتماعي» معنادار نيست؛ اما براي معيار‎ «احساس نياز به مطالعه» معنادار است. به اين معنا كه هر يك از شاخصهاي مندرج در معيار «احساس نياز به مطالعه» ارزش يكساني دارند. حال آنكه اين رتبه‏بندي شاخصها در سه معيار فرعي ديگر معنادار است، به گونه‎اي كه برخي از عوامل موجود در هر معيار فرعي از ديگر عوامل موجود در همان معيار، ارزش بيشتري دارند.
در معيار فرعي «نگرش جامعه به مقولة جهان هستي» شاخص «اعتقاد به توانايي حاصل از دانايي» بالاترين رتبه و شاخص «ارزش قايل شدن به نگاه جهان‎شمول در مقابل نگرش محدود» پايين‎ترين رتبه را دارد. در معيار فرعي «احساس نياز به مطالعه» شاخص «اعتقاد به نياز به مطالعه از كودكي تا بزرگسالي» بالاترين رتبه و شاخص«اهميت قايل‏شدن براي فرهنگ كتابي در مقابل فرهنگ شفاهي» در پايين‎ترين مرتبه قرار گرفته است. بر اين اساس، عواملي كه داراي رتبه بيشتري هستند، در معيار فرعي متعلق به معيار اصلي خود، نقش با اهميت‏تري دارند. يافته‎هاي جدول 3 بيانگر اين نكته است كه در هر اقدام براي تقويت فرهنگ مطالعه، ابتدا بايد به شاخصهاي ميانگين رتبه‏اي بيشتر و سپس به شاخصهاي داراي رتبه پايين‏تر پرداخته شود.

جدول3. نتايج رتبه‎بندي فريدمن براي شاخصهاي معيارهاي فرعي

معيار اصلي
معيار فرعي
معناداري
شاخص
ميانگين رتبه
ميانگين
انحراف معيار
جامعه
نگرش جامعه به مقولة جهان هستي، علم و دانايي
461/0
اعتقاد به توانايي حاصل از دانايي
47/3
47/8
62/1
باور به رشد و بلوغ عقلي جامعه
09/3
12/8
9/1
اعتقاد به طلب دانش از گهواره تا گور (آموزش مادام العمر)
85/2
8
54/1

اعتقاد به كسب دانش با وجود شرايط سخت مبتني بر آموزههاي فرهنگي و ديني (در چين و نزد يهودي علم آموختن، براي كسب علم خون دل خوردن و در اعماق گردابهاي پرخطر فرورفتن)

82/2
94/7
68/1

ارزش قايل شدن به نگاه جهانشمول در مقابل نگرش محدود

76/2
76/7
33/2
باور به تأثير كتاب در رشد ابعاد مختلف فردي و اجتماعي
057/0

باور نسبت به تأثير مطالعه در رشد فردي

11/4
53/8
35/1
باور نسبت به تأثير مطالعه در رشد فرهنگي و اجتماعي جامعه
08/4
53/8
96/0
باور نسبت به تأثير مطالعه در رشد اقتصادي جامعه
5/3
05/8
31/1
باور نسبت به تأثير مطالعه در رشد سياسي
5/3
89/7
2/1
باور نسبت به ارزش مطالعه به عنوان پيش نياز توسعة ملي
3
68/7
97/1
باور نسبت به ارزش مطالعه به عنوان وظيفه ديني
82/2
53/7
22/2
جامعه

انگيزههاي اجتماعي

--
باور به مطالعه به منزلة يكي از رفتارهاي جاري و روزمره
25/1
4/8
99/0
احساس نياز به مطالعه
000/0
اعتقاد به نياز به مطالعه از كودكي تا بزرگسالي
44/5
17/9
92/0

اعتقاد به عوامل انگيزشي براي هدايت جامعه به مطالعة آزاد براي تماميسنين

81/4
78/8
1
با ارزش تلقي كردن و الگو قرار دادن افراد كتابخوان در جامعه
86/3
44/8
38/1
باور به ضرورت وجود جايگاه بالاي پژوهش در جامعه
81/3
22/8
59/1
باور به ضرورت داشتن مهارت براي كسب اطلاعات و منابع اطلاعاتي
78/3
39/8
14/1
باور به ضرورت مطالعة مستمر براي انجام امور بهتر روزمره و حرفه‌اي
72/3
22/8
4/1
اهميت قايل شدن براي فرهنگ كتبي در مقابل فرهنگ شفاهي
58/2
67/7
14/1

نظام آموزشي

ترويج و ترغيب دانش‏آموزان، دانشجويان، معلمان و استادان به مطالعه

120/0

باور به ضرورت ايجاد عوامل انگيزشي كافي براي رونق روحيه مطالعه در مدارس

25/2
15/9
09/1
باور به اهميت تفكر انتقادي و خلاّق در نظام آموزشي
98/1
8/8
28/1
ترغيب دانش‏آموزان و دانشجويان در تأمل در مطالعات
98/1
55/8
43/1
خانواه
قلمداد شدن كتاب به عنوان يك كالاي ضروري در خانواده
--
اعتقاد به قرارگرفتن كتاب در سبد خريد خانوادهها
78/1
55/8
43/1
پايگاه اجتماعي «خانواده اهل سواد و مطالعه»
--

ارزش‏قايل شدن براي خانوادههاي با سواد و اهل مطالعه

78/1
55/8
43/1
حوزة چاپ و نشر
وضعيت پايگاه اجتماعي فعالان حوزه نشر
--

پذيرش پايگاه اجتماعي و منزلت بالا براي پديدآورندگان (نويسندگان، مترجمان، گردآورندگان و...)

75/1
83/6
62/1
ايجاد ارزش براي سرمايهگذاري
--

ارزش‏قايل شدن براي سرمايه‏گذاري در بازار نشر به عنوان يك فعاليت فرهنگ و معنوي

03/2
89/6
78/1

به باور بسياري، مهم‎ترين عامل مؤثر برفرهنگ مطالعة يك جامعه، نوع نگرش جامعه به جهان هستي است. جهان‏بيني كه نقش زيربناي فكري و عقيدتي يك جامعه را شكل مي‎دهد، ارزشهايي براي انسانها پديد مي‎آورد كه بر مبناي آنها زندگي و عمل مي‎كنند. بقية سطوح فرهنگ متأثر از جهان‏بيني جامعه است. در برخي از مدلهاي فرهنگ، جهان‏بيني را مركز اتاق فرمان فرهنگ، تلقي كرده‎اند (ابولقاسمي،1384).
بنابراين، با توجه به اينكه صاحب‏نظران حوزة مطالعه شاخص «اعتقاد به توانايي حاصل از دانايي» را در فرهنگ مطالعه يك جامعه مؤثر مي‏دانند، نگاهي هدفمندانه براي بهره‏گيري از ارزشهاي برگرفته از جهان‏بيني نظير ارج‏گذاشتن جامعه به علم و دانش و باور به توانايي حاصل از دانايي در راستاي توسعه فرهنگ مطالعه ايران را مي‏طلبد تا بهتر بتوان ازقابليت تحول‏آفرين جهان‏بيني سود جست.
صاحب‏نظران براي شاخص «اعتقاد به نياز به مطالعه از كودكي تا بزرگسالي» در معيار فرعي «احساس نياز به مطالعه» اهميت زيادي قايل شدند و براي تقويت چنين باوري، راهكارهاي ذيل را پيشنهاد كردند. از جمله، تقويت احساسِ نياز به خود شكوفايي در جامعه (قناويزچي و داورپناه، 1386)، آگاهي بخشي به جامعه در خصوص اثرات مطالعه در زندگي فردي و اجتماعي(اماني،1376 ب، گريسولد، مك دونل و وريگت ،2005، وارنينگ و ليونگ ، 2007)، تأكيد سخنرانان و رهبران اجتماعي در خصوص اهميت كتابخواني(صافي،1379 ب)، بالا بردن منزلت اجتماعي اهل مطالعه و احترام و اكرام دانشمندان به عنوان اصحاب مطالعه (اباذري،1373).
نتايج رتبه‎بندي معيارهاي فرعي
با توجه به مندرجات جدول 4، رتبه‎بندي فريدمن براي معيارهاي فرعي لاية ارزشها نشان مي‏دهد تفاوتها معنادار است. در ميان معيارهاي فرعي، بالاترين رتبه‎ها به ترتيب به معيار «ترويج و ترغيب دانش‏آموزان، دانشجويان، معلمان و استادان به مطالعه» و «ارزش‏آفريني براي رسيدن به خانواده اهل سواد و مطالعه» و پايين‏ترين رتبه‎ها به ترتيب به معيار «نگرش جامعه به مقولة جهان هستي، علم و دانايي» و «ارتقاي ايجاد ارزش براي سرمايه‎گذاري در حوزه نشر» تعلق دارد.
جدول 4. نتايج رتبه‎بندي فريدمن براي معيارهاي فرعي

معيار اصلي
ميانگين رتبه
ميانگين
انحراف معيار
معناداري

ترويج و ترغيب دانشآموزان، دانشجويان، معلمان و استادان به مطالعه

94/6
73/8
04/1
003/0

ارزش‏آفريني براي رسيدن به «خانواده اهل سواد و مطالعه»

97/5
59/8
06/1

تقويت انگيزههاي اجتماعي

65/5
41/8
06/1

ايجاد احساس نياز به مطالعه

94/4
35/8
87/0

قلمدادشدن كتاب به عنوان يك كالاي ضروري در خانوادهها

88/4
06/8
56/1

باور به تأثير كتاب در رشد ابعاد مختلف فردي و اجتماعي

82/4
09/8
03/1

ارتقاي پايگاه اجتماعي فعالان حوزه نشر

38/4
06/8
9/0

نگرش جامعه به مقولة جهان هستي، علم و دانايي

18/4
05/8
5/1

ايجاد ارزش براي سرمايهگذاري در حوزة نشر

24/3
47/7
37/1

صاحب‏نظران براي ارتقاي فرهنگ مطالعه، نظام آموزشي‎اي را كارا مي‏دانند كه براي مطالعه دانش‏آموزان، معلمان و استادان و دانشجويان ارزش قايل‏شود و انگيزش لازم را در آنها به وجود آورد. افرادي مانند خسروي (1381)، ديّاني (1365)، حاجي ميررحيمي‎(1378)، كلارك و رامبولد (2006)، ايگو (2011) و استفان (2010) به وجود اين نظام تأكيد داشته و نبود آن را به پويا نبودن نظام تعليم و تربيت مرتبط دانسته‏اند.
در راستاي معيار «ارزش‏آفريني براي رسيدن به خانواده اهل سواد و مطالعه» كه از نظر صاحب‏نظران در اين تحقيق بسيار با اهميت شناخته شده است، ساير محققان نيز هم داستانند. همانند عازم(1376) آگاهي‏بخشي به خانواده‎ها دربارة اهميت مطالعه، بكر و اسچر (2002 به نقل از كلارك و رامبولد ،2006) خوشايند و مفرح جلوه‏دادن مطالعه، ترين (2006)در مدل پيشنهادي خود اعتقاد به مطالعه به عنوان بخشي از زندگي روزانه و فرهنگ خانوادگي وكوري‏ها (1989) مطالعة مادران و سطح مطالعة خانواده را از عوامل ارزش‏آفرين براي رسيدن به خانوادة اهل مطالعه تلقي كرده است. بدون شك، ارزش قايل شدن خانواده براي كتاب و مطالعه، زمينة لازم را براي تشويق كودكان به مطالعه فراهم مي‎كند، زيرا مطالعه در زمان كودكي مي‏تواند شروع مطمئني باشد. آنچه براي كودكان مهم است، دريافت ارزش مطالعه از طريق رفتار مطالعاتي والدين در خانه است. صرف تمايل و تأكيد والدين بر اهميت مطالعه، كودكان را كتابخوان نمي‎كند.
نتايج رتبه‎بندي معيارهاي اصلي لاية ارزشها
نتايج جدول 5، مقايسة ميزان اهميت معيارهاي اصلي جامعه، نظام‏آموزشي، خانواده، حوزة نشر لايه ارزشها را نشان‏ مي‏دهد كه بين آنها تفاوت معناداري نيست؛ به اين معنا كه هر معيار اصلي به همان اندازة معيار اصلي ديگر با اهميت است.

جدول 5. نتايج رتبه‎بندي فريدمن براي معيارهاي اصلي لاية ارزشها

معيار اصلي

ميانگين رتبه

ميانگين

انحراف معيار

معناداري
خانواده
81/2
25/8
2/1
312/0
نظام آموزشي
69/2
22/8
81/0
جامعه
42/2
21/8
81/0
حوزة نشر
08/2
69/7
1

البته در اغلب تحقيقهاي لاية ارزش، بر نقش جامعه، نظام آموزشي و خانواده تأكيد شده و كمتر به نقش و تأثير كتابخانه‎ها، حوزة نشر و فناوري اطلاعات و رسانه‎هاي گروهي پرداخته شده ‏است. اين وضعيت مي‏تواند گواه اين واقعيت باشد كه نقش ارزشي فرهنگ مطالعة بيشتر در جامعه، نظام آموزشي و خانواده تعيين مي‏شود. بر همين مبنا، افرادي نظير اباذري (1373)، مقدس جعفري (1374)، ديّاني (1376)، اماني (1376،1378)، حاجي ميررحيمي‎(1378)، صافي، (1379)، اصغرنژاد (1380)، غفاري (1381)، خسروي (1381)، قناويزچي و داورپناه (1386) و كياني خوزستاني، شريف آبادي و سام (1389) به نقش و اهميت ارزشي جامعه به عنوان يك عامل تأثيرگذار عمده بر امر مطالعه از جنبه‎هاي مختلف، تأكيد كرده‎اند. «بامبرگر» (1975) نيز در تحقيق خود با تأكيد بر نقش جامعه، اظهار داشته‏است چنانچه مطالعه به عنوان بخشي از محيط فرهنگي جامعه نباشد، مردم به مطالعه ترغيب نمي‏شوند. اهميت نظام‏آموزشي نيز به عنوان فضايي كه شالودة فكري دانش‏آموزان و دانشجويان را شكل مي‏دهد و تأثيرگذاري زيادي در جذب و يا دفع آنها نسبت به مطالعه دارد، در مطالعات كاتبي (1351)، سلطاني (1356)، سامانيان (1376)، خسروي (1381)، ديّاني(1365)و حاجي ميررحيمي‎(1378) آمده است. در خصوص نقش ارزشي خانواده نيز به عنوان يك عامل تأثيرگذار بر مطالعه، پژوهشگراني نظير عازم (1376) و بيراوند (1378) تأكيد داشته‏اند.
بنا بر قضية ارزش - يا نگاره باوري «نظريه مبادله » به هر ميزان كه نتيجة عمل فردي با تأييد اجتماعي ارزشمندتر شناخته شود، اين عمل در ساخت رفتاري او قوام بيشتري مي‏گيرد يا بيشتر تكرار مي‎شود (تنهايي،1387: 185). بر مبناي همين قضيه، چنانچه در سياستهاي كلان فرهنگي براي مطالعه و عوامل مرتبط با آن، اعم از مطالعه‎كننده، ناشر، كتابخانه‎ها و ...، جايگاهي ارزشمند قايل شده باشند، امر مطالعه در جامعه ارزش مي‏يابد. بنابراين، حسب ميزان ارزشگذاري براي مقولة مطالعه در سياستهاي كلان يك جامعه، به همان ميزان، مطالعه كردن نزد جامعه ارزش خواهد‏‏‏يافت. در همين رابطه، شجاعي‎صايين، مدير عامل مؤسسه خانة كتاب درگفتگويي اظهار داشته است ريشة اندك بودن شمارگان كتابها و كم بودن ميزان سرانة مطالعه در كشور را بايد در نظام ارزشي و سياستهاي كلان فرهنگي كاوش كرد. وي معتقد است به علت سياست‎گذاريهاي نامناسب در سطح كلان فرهنگي و اجتماعي درجامعة ايران، به افرادي كه در جامعه به دنبال مطالعه‎اند،‎ توجه كافي نمي‏شود. ولي اين توجه را وظيفة نهادهاي سياستگذار از جمله شوراي عالي انقلاب فرهنگي، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي‎و‎ صدا و سيما مي‏داند. توجه اين نهادهاي سياستگذار باعث مي‏شود همان‎گونه كه مردم امروزه سواد حداقلي رايانه‎اي را يك نياز احساس مي‎كنند، مطالعه و كتابخواني را نيز در دايرة ارزش و احترام خود وارد كنند و مطالعه در جامعه نهادينه شود. وي معتقد است جامعه به مطالعه نياز دارد، ولي اين مسئله در سياستهاي كلان تعريف نشده است. به طور مثال، براي اهل قلم جايگاهي در خور تعريف نشده است تا حداقل پديد‎آورندگان آثار فاخر، ارزشمند و برگزيدگان جوايز معتبر ادبي، از امكانات ويژه‎اي چون فرصتهاي مطالعاتي، برگزاري دوره‎هاي لازم علمي، ‎بازديد از كتابخانه‎ها و نمايشگاه‎هاي بزرگ بين‎المللي و ده‎ها برنامة علمي‎ديگر بهره‎مند شوند و از آنها به عنوان قشر اثرگذار و مورد احترام جامعه ياد شود (محبعلي، 1390).
بحث و نتيجه‏گيري
همان‎گونه كه يافته‎ها نشان داد، عوامل مختلفي در لاية ‏ارزشها و باورهاي فرهنگ مطالعه دخيل است. به اتكاي اين كه اين عوامل برگرفته از متون پ‍ژوهشي حوزة مطالعه است، مي‏توان گفت عوامل بسياري در زمرة عوامل ارزش‏آفرين براي ترغيب مردم به مطالعه در ايران وجود دارد. اما سؤال اين جاست، با وجود همة ارزشها و باورهاي مثبت به مطالعه، چرا وضعيت مطالعه جامعه در حد‌ّ‎ انتظار نيست. در پاسخ به اين پرسش مي‏توان گفت، هرچند لاية ارزشها و باورهاي مطالعه بسيار مهم و تأثير‏گذار و پايداري فرهنگ مطالعه بدان وابسته است، صرف وجود ارزشها و باورهاي مترقي دريك جامعه، وضعيت مطالعه ارتقا نمي‏‏يابد. چنان‎كه اشاره شد، فرهنگ مطالعه داراي لايه‎هاي مختلف است كه توسعة آن، به تمامي‎سطوح آن بستگي دارد. بنابراين، براي توسعة فرهنگ مطالعه بايد ضمن توجه به ارزشهاي مطالعه، قواعدگذاري و جلوه‏آفريني كافي نيز انجام شود تا فرايند توسعة فرهنگ مطالعه تكميل شود. براي عملي‏كردن اين رويكرد، نيازمند نگرشي هستيم كه فرهنگ مطالعه با تمامي‎سطوح آن و عوامل دخيل در آن را در نظر بگيرد. مهم‎ترين پيشنهاد اين تحقيق، توجه به ماهيت فرهنگ مطالعه و اثرهاي متعامل عوامل مؤثر بر آن با نگرش سيستمي و متوازن به تمامي‎معيارهاي اصلي، فرعي و شاخصهاي فرهنگ مطالعه است. همچنين، اگر توسعة فرهنگ مطالعه را هم نوعي فرهنگ سازي بدانيم، براي توسعة فرهنگ مطالعه لازم است نگاه ويژه‏اي به ارزش‏آفريني شود. در تأكيد اين موضوع، «الواني» (1387) معتقد است براي فرهنگ سازي و ايجاد تحول در فرهنگ، بايد ضمن داشتن نگاه متوازن به تمام لايه‎هاي فرهنگ، ابتدا بنيادهاي فرهنگ يا همان ارزشها و باورها متحول شود. تغيير نبايد از لاية سوم و ظاهري فرهنگ شروع شود، زيرا تأثيرگذار نخواهد بود و بيشتر جنبه شعاري و ظاهري پيدا خواهد كرد. دليل اين بي‎تأثيري اين است كه ارزشهاي لاية اول در لاية سوم ظهور پيدا مي‏كند. بنابراين، شيوة برخورد براي تحول فرهنگ، بسيار مهم وراهگشاست.
چون لاية ارزشها و باورهاي فرهنگ مطالعه از امور بنيادين و انتزاعي است، نيازمند سازوكاري از جنس خود نيز مي‎باشد. اصولا امور بنيادي و ارزشي را نمي‎توان به راحتي و با سرعت تغيير داد. هرچند لاية جلوه‎ها و تظاهرات مطالعه را با توجه به محسوس بودن آن، راحت‏تر مي‏توان در جامعه تغيير داد، چنانچه آن لايه‎ها تهي از ارزشها باشد و سازوكاري براي حمايت از آن جلوه‎ها پيش‏بيني نشده باشد، اثري زودگذر و آني خواهد داشت. اما نكتة مهم كه متأثر از نگرش سيستمي است، اين است كه براي توسعه و تحول فرهنگ مطالعه، ضرورت دارد با لحاظ ماهيت لايه‎هاي فرهنگ مطالعه به شكل متوازن و هم‎زمان بر محور يك برنامة منسجم عمل شود تا ضمن دروني‏شدن ارزشهاي فرهنگ مطالعه، بر جنبه‎هاي قواعدي و ظاهري آن نيز تأكيد شود.
در مجموع، براي توسعة فرهنگ مطالعه، اتخاذ رويكرد سيستمي پيشنهاد مي‎شود؛ رويكردي كه به تمامي اجزاي فرهنگ مطالعه، از عامل جهان‏بيني به عنوان نقطه ثقل لايه ارزشها و باورها گرفته تا مطالعه افراد در كتابخانه به عنوان يك نماد عيني و ملموس در لايه جلوه‎ها، نگاه جامع دارد. با اين رويكرد، انتظار مي‏رود محصول اين نگرش، توسعة فرهنگ مطالعه، رشدي متوازن (توسعه متعادل در تمامي ابعاد لايه‌ها)، همه‎جانبه (توسعه در تمامي ابعاد لايه‌ها) و پايدار (توسعة پايدار و نهادينه در تمامي لايه ها) به ارمغان بياورد.
منابع
 اباذري، زهرا (1373). نقش دانشمندان اسلامي‎در گسترش فرهنگ مطالعه. كرانه، 1(2)، 5-12.
 ابوالقاسمي، محمدجواد(1389). مفهوم‎شناسي فرهنگ، ضرورت مهندسي فرهنگي در مجموعه مقاله‎ها {نخستين} همايش ملي مهندسي فرهنگ (جلد دوم). تهران: دبيرخانه شوراي عالي فرهنگي. 397-426.
 اصغرنژاد، حسين(1380). بررسي وضعيت كتاب و كتابخواني در ايران. فصلنامه پيام كتابخانه. 11(1)،ص6-13.
 الواني، مهدي (1387). بومي‎كردن مدل‎هاي فرهنگي. مقاله ارائه شده در همايش ملي توسعه و تحول در فرهنگ و هنر. بازيابي شده 2/2/1391:.در سايت بابشگاه انديشه
http://www.bashgah.net/sources-208.html
 اماني، غفور (1376). اهميت كتاب و كتابخانه و تأثير مطالعه در روند تكامل جامعه از ديدگاه اسلام و قرآن. فصلنامه پيام كتابخانه،7(4)، 5-13.
 ـــــــــــــــ (1378). بررسي وضعيت موجود كتابخانه‎هاي مدارس استان اردبيل و ميزان گرايش دانش‎آموزان به مطالعه كتب غير درسي. فصلنامه پيام كتابخانه. 9(4)،30-38.
 ـــــــــــــــ (1379). رابطه مطالعه در دوران كودكي - نوجواني با مطالعه در دوران بزرگسالي.كتابداري،. 34. ص 15-21.
 بيراوند، علي(1387). مطالعه و كتابخواني در كودكان. نشريه الكترونيكي ارتباط علمي،10(3). بازيابي در سايت: http://ejournal.irandoc.ac.ir/browse.php.
 پارسازاده، احمد(1387). خواندن قرآن در سرانه مطالعه قرار مي‎گيرد؟. بازيابي شده در تاريخ 18/1/1391 از:
http://www.aftabir.com/articles/view/religion/religion/c7c1216628604_quran_p1.php
 تنهايي، ابوالحسن (1387). نظريه‎هاي جامعه‎شناسي. مشهد: نشر مرنديز.
 حاجي ميررحيمي، سيد داود (1378). عوامل شناختي مؤثر بر ساختار نابهنجار كتابخواني. كتابداري، (32 و33)،22-46.
 خسروي، فريبرز(1381). مقدمه‎اي بر آسيب‎شناسي مطالعه در كشورهاي جنوب. فصلنامه كتاب، دوره 13(3)، 116-125.
 ديّاني، محمد حسين (1365). كتاب و كتابخواني در ايران. كيهان فرهنگي، 3(1)، 25-27.
 ـــــــــــــــ (1376). نظرات بنياني درباره كتابخواني.كتابداري و اطلاع‎رساني، 1(2). ص6-17.
 ديّاني، محمد حسين و فاطمه تقي‎پناهي (1387). بررسي عوامل مؤثر بر انگيزه‎هاي مطالعه در دانش‎آموزان. ابتدايي و راهنمايي. كتابداري و اطلاع‎رساني، 11(3)، 29-56.
 سامانيان، مصيب(1376). بررسي نقش آموزش و پرورش و مدارس در آموزش و ترويج مطالعه و كتابخواني بين دانش‎آموزان. فصلنامه پيام كتابخانه، 7(4)،34-39.
 سلطاني، پوري (1356). در ستايش كم‌خواني. نامه انجمن كتابداران ايران،10(3)، 243-250.
 شاين، ادگار(1383). فرهنگ سازماني. (محمد ابراهيم محبوب، مترجم). تهران: افرا.
 شوراي عالي فرهنگي كشور(1389). سند نقشه جامع علمي كشور. بازبايي در تاريخ 18/2/91 از سايت:
http://www.iranculture.org/fa/Default.aspx?current=viewDoc&;currentID=736.
 شوراي فرهنگ عمومي‎كشور(1389). سند نهضت مطالعه مفيد. بازبايي در تاريخ 18/2/91 از سايت:
http://www.pcci.ir/index.php?option=com_content&;view=article&id=1072:1390-02-10-05-46-03&catid=276:1389&Itemid=498.
 صافي، قاسم (1379الف). تأثير كتابخانه‎هاي عمومي‎در گسترش فرهنگ مطالعه. كتابداري، (34)، 5-14.
 ـــــــــــــــ (1379ب). راه‎هاي گرايش و افزايش ميزان مطالعه در كتابخانه‎هاي عمومي. كتابداري، (35)، 23-29.
 عازم، پرويز(1376). راهكارهايي درباره كتابخواني. فصلنامه پيام كتابخانه،7(3)، 104-105.
 غفاري، سعيد (1381). فرهنگ مطالعه و كتابخواني. فصلنامه پيام كتابخانه،12(1و2)، 51-53.
 فتاحي، رحمت الله (1388،30 مهر). برنامه‎ريزي و توسعه خدمات در كتابخانه‎هاي عمومي‎براي ترويج مطالعه: چگونه مي‎توان مطالعه و استفاده از كتابخانه‎ها را به شيوه‎اي علمي‎و عملي ترويج داد؟ مقاله ارائه شده در همايش مطالعه مفيد،كرمانشاه.
 قناويزچي، محمد علي و محمدرضا داورپناه (1386). بررسي عوامل تسهيل كننده و بازدارنده مطالعه و رابطه نگرش به مطالعه و كتابخواني باالگوي انگيزشي مزلو. كتابداري و اطلاع‎رساني،10(4)، 89-110.
 كياني خوزستاني، حسن؛ سعيد رضائي شريف‎آبادي و شهلا سام (1389). بررسي وضعيت مطالعه زنان شاغل و خانه‌دار شهر شيراز. فصلنامه كتابداري و اطلاع‎رساني، 13(1)، 133-150.
 محبعلي، مهدي (1390). گفتگو با شجاعي‎صايين: سياستهاي كلان فرهنگي بايد بازنگري شوند. خبرگزاري كتاب ايران. بازيابي شده مرداد 1390 در سايت www.ibna.ir/vdciuzaz5t1az52.cbct.html
 محبوب، سيامك (1390). گزارش پژوهش وضعيت گذران وقت مردم شهري و روستايي كل كشور. بازيابي شده در تاريخ 4/10/1390 در سايت:
http://publiclibrary.blogfa.com.
 مقدس جعفري، محمد حسين (1374). بررسي ابعاد آموزشي و اجتماعي مطالعه. فصلنامه پيام كتابخانه، 5 (3و4)، 41-48.
 Bamberger, Richard (1975). Promoting the reading. France: UNESCO.
 Clark, Christina; Rumbold, Kate (2006).Reading for pleasure: A research overview.National Literacy Trust. Retrieved:http://content.scholastic.com/content/collateral_resources/pdf/i/Reading_for_pleasure.pdf.
 Henri, James, Warning, Peter, Angel, Leung Yuet Ha (2007).A scalable Model for developing reading habits in children through libraries in rural china. The Chen Yet- Sen. Family foundation. Retrieved:
 www.chenyetsenfoundation.org/2007_Reading_Model_Final.pdf.
 Igwe, Kingsley Nwadiuto (2011). Reading Culture and Nigeria’s Quest for Sustainable Development.Library Philosophy and Practice (e-journal).Retrieved:
http://digitalcommons.unl.edu/libphilprac/482.
 Kurihara,Hiroshi(1989).Reading promotion activities and libraries in japan in the proceedings of Effective methods of promoting reading habits in Asia and the pacific: report of the training course on book production in Asia and pacific (22nd, Tokyo, Japan, November 17- December 5, 1989).13-18.
 Stephen Earl Bennett (2010) Book Reading and Americans’ Political Attentiveness. The Open Political Science Journal, 3, 1-6.. Retrieved:
http://www.benthamscience.com/open/topolisj/articles/V003/1TOPOLISJ.pdf
 Train, Briony(2006). Research on family reading: an international prespective.world library and Information congress: 72ND IFLA general Conference.20-24 August 2006, Seoul, Korea. Retrieved: http://www.ifla.org./IV/ifla72/index.htm

فصلنامه كتابداري و اطلاع رساني (اين نشريه در www.isc.gov.ir نمايه مي شود) .

60 _ شماره 4-جلد 15

Date insert: چهارشنبه, 27 فروردين 1393

Add comment


Security code
Refresh

تمامی حقوق مطالب محفوظ است

2013-2020©