هدف: هدف اصلي اين پژوهش، بررسي تأثير سبكهاي شناختي بر قضاوت ربط در فرايند گزينش و ارزيابي منابع اطلاعاتي است.
روششناسي: اين پژوهش از نوع كاربردي است و به روش پيمايشي اجرا شده است. جامعة پژوهش را دانشجويان مقطع كارشناسي ارشد دانشگاه فردوسي مشهد در دو حوزة علوم انساني/ اجتماعي و علوم پايه/ فنّي- مهندسي تشكيل دادند كه بر اساس آزمون تحليل سبكشناختي رايدينگ در يكي از گروههاي كلگرا يا تحليلي جاي گرفتند. دادههاي اين پژوهش از طريق وظايف كاري شبيهسازي و برگزاري جلسات قضاوت ربط به صورت انفرادي گردآوري شد.
يافتهها: نتايج اين پژوهش نشان داد هر چند بين گروههاي تحليلي و كلگرا در قضاوت ربط منابع اطلاعاتي تفاوتهايي مشاهده شد، اين تفاوتها از نظري آماري معنادار نبود. سبكهاي كلگرا در ارزيابي منابع «تا حدودي مرتبط» ناموفق بوده و نيازمند كمك بيشتري از جانب نظام بازيابي بودند. نكتة ديگر اينكه منابع «مرتبط» مورد توافق هر دو گروه كلگرا و تحليلي بود. از سوي ديگر، كمترين توافق نظر در مورد منابع، تا حدودي مرتبط بود.
كاربردها: انتظار ميرود نتايج اين پژوهش بتواند به طراحان وب و موتورهاي جستجو براي ايجاد رابط كاربرهاي شخصي سازي شده با هدف حمايت از نظامهاي بازيابي اطلاعات تعاملي، كمك كند.